کلمه جو
صفحه اصلی

مستکفی

فرهنگ فارسی

ابوالقاسم عبدالله بیست و دومین خلیفه از بنی عباس است ( جل. ۳۳۳ مقت. ۳۳۴ ه. ).
( اسم ) آنکه طلب کفایت کند تا کاری را بانجام رساند کفایت خواهنده .
کفایت خواهنده در هر کار

فرهنگ معین

(مُ تَ ) [ ع . ] (اِفا. ) آن که طلب کفایت کند، کفایت خواه .

لغت نامه دهخدا

مستکفی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) مستکف. نعت فاعلی از استکفاء. کفایت خواهنده در هر کار. ( غیاث ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به استکفاء شود.

فرهنگ عمید

آن که طلب کفایت کند، کفایت خواهنده.

دانشنامه عمومی

المستکفی (نام کامل وی:أبو القاسم عبدالله ابن المکتفی ابن المعتضد، المستکفی بالله) خلیفه ای از خلفای عباسی در بغداد بود که از سالهای ۹۴۴ تا ۹۴۶ در سرزمین های اسلامی فرمان می راند. هنگام خلع ابواسحاق ابراهیم متقی، با او بیعت شد. او خود را مستکفی لقب نهاد و به خلافت نشست. مدت خلافت وی یک سال و چهارماه بود، در سال ۳۳۴ قمری از معزالدوله دیلمی شکست خورد و به زندان افتاد تا در سال ۳۳۸ هجری درگذشت.
محمد خضری (۱۴۱۹)، الدولة العباسیة، ترجمهٔ عبدالعزیز دوری، به کوشش محمد ضناری.، قاهره: دارالکتب العلمیه، ص. ۱۴۴
فاروق عمر (۱۴۲۱)، الخلافة العباسیه فی عصر الفوضی العسکریه ۲۴۷/۳۳۹ه - ۸۶۱/۹۴۶م: دراسة تاریخیة لبوادر التسلط العسکری علی الخلافة العباسیة، به کوشش سعید شورایی.، قاهره: دارالإحسان، ص. ۸۸
رسول جعفریان (۱۳۷۸)، تاریخ اسلام از پیدایش تا ایران اسلامی، به کوشش مرتضی رحیمی.، قم: انتشارات حوزه علمیه، ص. ۸۸


کلمات دیگر: