کلمه جو
صفحه اصلی

ینگجه

فرهنگ فارسی

۱- نام یکی از دهستانهای شش گانه بخش سراب شهرستان تبریز.در شمال باختری بخش واقع است .کوهستانی ییلاقی و از ۱۹ ده کوچک و بزرگ تشکیل شده که رویهمرفته ۸۳۹۲ تن سکنه دارد . ۲ - ده دهستان حومه بخش دهخوارقان ( آذر شهر ) شهرستان تبریز .در ۳ کیلومتری خاور آذر شهر.جلگه معتدل ۱۲۱٠ تن سکنه دارد . محصولش غلات توتون بادام میباشد. ۳ - ده دهستان سرای جوی بخش مرکزی شهرستان مراغه. در ۱۶ کیلومتری شمال خاوری مراغه.کوهستانی معتدل . ۷۸۲ تن سکنه دارد .رودخانه مردق آنرا مشروب میکند . ۴ - ده دهستان فرورق بخش حومه شهرستان خوی . در ۱۱ کیلومتری باختر خوی در مسیر شوسه خوی به سیه چشمه .جلگه معتدل . ۷٠۱ تن سکنه دارد. رودخانه الندو چشمه آنرا مشروب میکند . ۵ - ده دهستان دیزجرود بخش عجبشیر شهرستان مراغه . در ۲۴ کیلومتری شمال خاوری عجبشیر .دره کوهستانی معتدل ۶۶۲ تن سکنه دارد . ۶ - ده دهستان دیزمار باختری بخش ورزقان شهرستان اهر .در ۲۷ کیلومتری باختر ورزقان . کوهستانی معتدل سردسیر ۵٠۳ تن سکنه دارد . (( وچندین ینگجه دیگر ) ).
دهی است از دهستان آجرلو بخش گرمی شهرستان مراغه واقع در ۶۸ هزار گزی جنوب خاوری مراغه آب آن از چشمه و راه آن مالروست

لغت نامه دهخدا

ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه زنجان و میانج ، میان سارساقلو و گناوند، در 344800گزی تهران . (یادداشت مؤلف ).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آجرلوی بخش گرمی شهرستان مراغه ، واقع در 68هزارگزی جنوب خاوری مراغه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آختاچی بخش بوکان شهرستان مهاباد، واقع در 6هزارگزی جنوب خاوری بوکان . سکنه ٔ آن 379 تن . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان ، واقع در 42000گزی جنوب باختری ماه نشان ، سر راه عمومی افشار به زنجان ،با 649 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ گلابلو و راه مالرو است . در نزدیکی این ده معدن سرب وجود دارد که سابقاً استخراج می شد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اوجان بخش بستان آباد شهرستان تبریز، واقع در 6هزارگزی خاور بستان آباد، با 267 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان ، واقع در 6000گزی شمال باختری همدان و 4000گزی شمال خاوری شوسه ٔ همدان به کرمانشاه ، با 1047 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . در تابستان اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش دهخوارقان شهرستان تبریز، واقع در 3هزارگزی خاور دهخوارقان ، با 1210 تن سکنه . آب آن از رود و چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش سراسکند شهرستان تبریز، واقع در 12هزارگزی باختر سراسکند، با 386 تن سکنه . آب آن از چشمه و رود و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان زنجان ، واقع در 24000گزی شمال باختری زنجان ، کنار راه تبریز، با 1155 تن سکنه . آب آن از قنات و چشمه است و بدانجا اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه ،واقع در 24هزارگزی شمال خاوری عجب شیر، با 662 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . یک قلعه ٔ قدیم و آب انبار دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیزمار باختری بخش ورزقان شهر اهر، واقع در 27هزارگزی باختر ورزقان ، با 503 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سراجوی بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در 16هزارگزی شمال خاوری مراغه ، با 782 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ مردق و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور، واقع در 18000گزی جنوب باختری چکنه بالا، با 521 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز، واقع در 24هزارگزی جنوب خاوری بستان آباد، با 422 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فراهان بالای بخش فرمهین شهرستان اراک ، واقع در 12000گزی خاور فرمهین ، با 183 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است و از فرمهین اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فرورق بخش حومه ٔ شهرستان خوی ، واقع در 11هزارگزی باختری خوی ، با 701 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ الند و چشمه و راه آن ارابه رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین ، واقع در 15هزارگزی شمال ضیأآباد و 12هزارگزی راه عمومی ، با 440 تن سکنه . آب آن از چشمه سار و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشگین خاوری بخش مرکزی شهرستان مشگین شهر، واقع در 18هزارگزی باختر مشگین شهر، با 146 تن سکنه . آب آن از بالخلوچای و مشکین چای و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کره سنی بخش سلماس شهرستان خوی ، واقع در 15هزارگزی شمال باختری سلماس ، با 158 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر، واقع در 32هزارگزی باختر هریس ، با 183 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان نمین بخش نمین شهرستان اردبیل ، واقع در 20هزارگزی خاور اردبیل ، با 198 تن سکنه . آب آن از چاه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای ششگانه ٔ شهرستان سراب ، واقع در شمال باختری سراب . کوهستانی و ییلاقی و سالم . آب آن از چشمه ها و رودخانه های محلی و آبادی آن 19 قطعه و سکنه ٔ آن 8392 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ )دهی است از دهستان اوریاد بخش ماه نشان شهرستان زنجان ، واقع در 18000گزی شمال ماه نشان ، سر راه عمومی زنجان ، با 725 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ قاضی کند و قزل اوزن و راه آن مالرو است و از طریق موشمپا و چپر اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ](اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش شاهین دژ شهرستان مراغه ، واقع در 6/5هزارگزی جنوب باختری راه ارابه روشاهین دژ به تکاب ، با 286 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ینگجه . [ ی ِ گ ِج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سجاس رود بخش قیدار شهرستان زنجان ، واقع در 24000گزی شمال قیدار و 5000گزی راه مالرو عمومی ، با 419 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


ینگجه. [ ی ِ گ ِ ج َ ] ( اِخ ) نام محلی کنار راه زنجان و میانج ، میان سارساقلو و گناوند، در 344800گزی تهران. ( یادداشت مؤلف ).

ینگجه. [ ی ِ گ ِ ج َ ] ( اِخ )دهی است از دهستان اوریاد بخش ماه نشان شهرستان زنجان ، واقع در 18000گزی شمال ماه نشان ، سر راه عمومی زنجان ، با 725 تن سکنه. آب آن از رودخانه قاضی کند و قزل اوزن و راه آن مالرو است و از طریق موشمپا و چپر اتومبیل می توان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

ینگجه. [ ی ِ گ ِ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان زنجان ، واقع در 24000گزی شمال باختری زنجان ، کنار راه تبریز، با 1155 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه است و بدانجا اتومبیل می توان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

ینگجه. [ ی ِ گ ِ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین ، واقع در 15هزارگزی شمال ضیأآباد و 12هزارگزی راه عمومی ، با 440 تن سکنه. آب آن از چشمه سار و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

ینگجه. [ ی ِ گ ِ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان ، واقع در 6000گزی شمال باختری همدان و 4000گزی شمال خاوری شوسه همدان به کرمانشاه ، با 1047 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. در تابستان اتومبیل می توان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

ینگجه. [ ی ِ گ ِ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان ، واقع در 42000گزی جنوب باختری ماه نشان ، سر راه عمومی افشار به زنجان ،با 649 تن سکنه. آب آن از رودخانه گلابلو و راه مالرو است. در نزدیکی این ده معدن سرب وجود دارد که سابقاً استخراج می شد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

ینگجه. [ ی ِ گ ِ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان فراهان بالای بخش فرمهین شهرستان اراک ، واقع در 12000گزی خاور فرمهین ، با 183 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است و از فرمهین اتومبیل می توان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

ینگجه. [ ی ِ گ ِج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سجاس رود بخش قیدار شهرستان زنجان ، واقع در 24000گزی شمال قیدار و 5000گزی راه مالرو عمومی ، با 419 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

ینگجه. [ ی ِ گ ِ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور، واقع در 18000گزی جنوب باختری چکنه بالا، با 521 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ینگجه ٔ بخش مرکزی شهرستان سراب ، واقع در 4هزارگزی شوسه ٔ سراب به تبریز، با 143 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش صومای شهرستان ارومیه ، واقع در 15/5هزارگزی خاوری هشتیان ، در مسیر راه ارابه روهشتیان ، با 289 تن سکنه . آب آن از رود ممکان و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


دانشنامه عمومی

یکی از روستاهای شهرستان بوکان


ینگجه ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
انصارالامام
دهستان ینگجه
ینگجه (آذرشهر)
ینگجه (اوجان شرقی)
ینگجه (تاکستان)
ینگجه (خدابنده)
ینگجه دلیگانلو
ینگجه رضابیگلو
ینگجه سادات
ینگجه (سراب)
ینگجه (سلماس)
ینگجه (شاهین دژ)
ینگجه (صومای برادوست)
ینگجه (طلاتپه)
ینگجه (عباس غربی)
ینگجه (عجب شیر)
ینگجه قاضی
ینگجه قاقازان
ینگجه کرد
ینگجه کرفس
ینگجه (مراغه)
ینگجه (مشگین شهر)
ینگجه ملامحمدحسن
ینگجه ملامحمدرضا
ینگجه (میاندوآب)
ینگجه (میانه)
ینگجه (نیشابور)
ینگجه (ورزقان)
ینگجه (هریس)
ینگجه (هشترود)
ینگجه (همدان)
ینگجه یارانمیش

پیشنهاد کاربران

سلام . ینگجه یک واژه ترکی و مغولی است در کتاب قاموس ترکی به معنای برج سرطان آمده است . در شهرهای همدان و آذرشهر هم روستایی به همین نام وجود دارد .

روستایی در اردبیل چسبیده به کوه سبلان ینگجه رضا بیگلو سردابه

ینگی ایل در لغت ترکی به معنای سال بعدی است
واز روی این کلمه تاحدی میتوان معنای ینگی رافهمیدوازطرفی از آثار کشف شده از قسمت شمالی حاشیه روستای ینگجه واقوال قابل اعتمادفهمیده میشود قبل از روستای فعلی یک روستایی بوده که بنا به دلایلی ویران شده وروستای جدیدی در کنار ان روستای ویران شده احداث گردیده که همان روستای امروزی است
درنتیجه معلوم میشود که به احتمال قوی وجه تسمیه روستای ینگجه به همین خاطر است وروستای ینگجه به معنای روستای بعدی است

درایام نه چندان دور که مردم به زحمت از مکانی ویا از ده یا روستابه شهر رفت و امد میکردن وبه خاطر اینکه مسیر ها به صورت پیاده ویا مال رو بوده که در نتیجه منجرب به خستگی وبه سیاهی شب برخورد می کردن لزا در این مسیرهاای که جهت رفت و امد بر میگذیدن ر وستاهایی بودن که مردم آن زمان به علت شناخت از روستاهای مناطق آنجا را برای استراحت ویا گذران شب انتخاب میکردن که این نشان دهنده این است در روستاهایی از این قبیل درآن زمان امنیت وانسانیت ومردم مدار بوده اند لزا این محله ها درعامیانه به زبان ترکی به لغب ینگجه نام گرفتن
تاریخ ۵تیر ۱۳۹۸شمسی

دوست بسیار محترم"ینگی" یا "یئنی" در ترکی به معنی تازه و نو می باشد که با توضیحات شما هم می تواند صادق باشد.

ینگی به معنی تازه ، جدید می باشد .
مثال: سال ها قبل ، ینگی دنیا به معنی دنیای جدید ، را برای آمریکا ی جدید به کار می بردند.

ینگجه یا ینگیجه را اگر با کمی تغییر ، �ینگیچه� بپذیریم ، معما حل می شود؛
در اینصورت معنی ینگیچه میشود ینگی کوچک ، روستای کوچک جدید ؛ معادل تازه آباد

پس میتوان گفت احتمالا
ینگجه یعنی تازه آباد


کلمات دیگر: