مترادف بازرگان : پیشه ور، تاجر، سوداگر، کاسب، محترف، معامله گر، ثروتمند، دارا
متضاد بازرگان : فقیر
merchant
صفت ≠ فقیر
پیشهور، تاجر، سوداگر، کاسب، محترف، معاملهگر
ثروتمند، دارا
۱. پیشهور، تاجر، سوداگر، کاسب، محترف، معاملهگر
۲. ثروتمند، دارا ≠ فقیر
بازرگان . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان منگور بخش حومه ٔشهرستان مهاباد که در 46 هزارگزی جنوب باختری مهاباد و در 31 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ مهاباد به سردشت قرار دارد. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر. قریب 180تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ بادین آباد تأمین میشود. محصول آن غلات ، توتون ، حبوبات و شغل مردم آن زراعت و گله داری است . صنایع دستی مردم آن جاجیم بافی وراهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
بازرگان . [ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه دره سی بخش حومه ٔ شهرستان ماکو که در 18 هزارگزی شمال باختری ماکو و در مسیر راه شوسه ٔ ایران و ترکیه در دامنه واقع است . آب و هوای آن معتدل و دارای 440 تن سکنه میباشد شغل مردم آن زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است . اداره ٔ گمرک و پاسگاه مرزی و پستخانه و تلفنخانه ودبستان نیز دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
بازرگان . [ زِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان رودبار بخش معلم کلایه شهرستان قزوین که در 60 هزارگزی مرکز بخش و 45 هزارگزی راه عمومی قرار دارد. هوایش معتدل و دارای 40 تن جمعیت میباشد. آبش از رودخانه ٔ فشام ، محصولش غلات ، برنج ، انار، انجیر، شغل مردمش زراعت و راهش مالرو میباشد. قلعه ٔ خرابه ٔ قدیمی دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
بازرگان . [ زَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دراگاه بخش سعادت آباد. شهرستان بندرعباس ، که در 115 هزارگزی شمال باختری حاجی آباد، سر راه مالرو حاجی آباد به نیریز قرار دارد و دارای 45 تن سکنه است و مزرعه ٔ نهر حسن جزء این ده محسوب میشود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).