کلمه جو
صفحه اصلی

بازرگانی


مترادف بازرگانی : تجارت، دادوستد، سوداگری، معامله

فارسی به انگلیسی

business, commerce, commercial, commercially, merchant, marketplace, mercantile, trade, traffic, [adj.] c.e. commercial

commerce, trade, C.E. commercial


business, commerce, commercial, commercially, merchant, marketplace, mercantile, trade, traffic


فارسی به عربی

تجارة , تجاری

مترادف و متضاد

trade (اسم)
سرگرمی، ازار، حرفه، کسب، داد و ستد، سودا، تجارت، کاسبی، سوداگری، پیشه، بازرگانی، شغل، مبادله کالا، امد و رفت

commerce (اسم)
تجارت، بازرگانی، معاشرت

commercial (صفت)
بازرگانی، تجارتی، برای فروش

mercantile (صفت)
بازرگانی، تجارتی

دادوستد، سوداگری، معامله


۱. تجارت
۲. دادوستد، سوداگری، معامله


فرهنگ فارسی

( وزارت ) وزارت تجارت . در اواخر سلطنت ناصر الدین شاه و نیز در زمان مظفر الدین شاه قاجار امور تجارت ایران در دست شخصی بود که عنوان [ وزیر تجارت ] را در دربار داشت . در آغاز مشروطیت ضمن نخستین کابینه ای که به مجلس شورای ملی معرفی گردید دو وزیر بنام وزیر فواید عامه و وزیر تجارت عضویت داشتند ولی در سال ۱۲۹۳ ه. ش . این دو وزارتخانه یکی گردید و سازمانی بنام وزارت تجارت و فلاحت بوجود آمد . در سال ۱۳٠۸ به موجب قانونی که به تصویب مجلس رسید وزارت تجارت و فلاحت و طرق و شوارع به وزارت طرق و شوارع و وزارت اقتصاد ملی تجزیه گردید که امور تجارت و فلاحت نیز به عهده وزارت اخیر بود . در سال ۱۳۱٠ به موجب قانونی که به تصویب مجلس رسید به جای وزارت اقتصاد ملی سه اداره مستقل بنام اداره کل تجارت اداره کل فلاحت و اداره کل صناعت تشکیل شد . در سال ۱۳۱۶ اداره کل تجارت به وزارت بازرگانی تبدیل گردید پس از شهریور ۱۳۲٠ وزارت تجارت و وزارت صناعت یکی شد و بعد از چند سال مجددا به دو وزارت بازرگانی و صنایع و معادن تفکیک گردید . وزارت بازرگانی شامل ادارات ذیل است : واردات آمار مطالعات اقتصادی پایا پای صادرات استاندارد ها نمایشگاهها بازرگانی داخلی تثبیت قیمتها اوزان و مقیاسها کار گزینی حسابداری و انتشارات.

لغت نامه دهخدا

بازرگانی. [ زَ ] ( حامص ) تجارت. سوداگری. داد و ستد. خرید و فروش. ستد و داد. معامله.( منتهی الارب ) ( المنجد ). رَقاحَه. مُتاجَرَه. ( منتهی الارب ). تَجر. اِتجار. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ). ضَیعَه. ( منتهی الارب ) : و بازرگانی شان [ بازرگانی مردم زبید بعربستان ] سیم است و زر ولکن دوازده درم ایشان یک درم سنگ سنجد و دیناری از وی یک درم سنجد. ( حدود العالم ). و بازرگانیشان [ بازرگانی مردم شهر دمار بعربستان از عمل صنعا ] بچیزی است چون قندهری و هشت از وی در می سنجد. ( حدود العالم ). و بازرگانی ایشان [ مردم ناحیت مغرب ] بیشتر بزر است. ( حدود العالم ). سر بازرگانی راستی است. ( قابوسنامه ).
گه غدر کند با تو و گه مکر فروشد
صد لعنت بر ضیعت و بر بازرگانیش.
ناصرخسرو.
دو شریک... به بازرگانی میرفتند. ( کلیله و دمنه ).
- بازرگانی دریا ؛ تجارت بحری : در سه کار اقدام نتوان کرد مگر به رفعت همت ، عمل سلطان و بازرگانی دریا و... ( کلیله و دمنه ).
- وزارت بازرگانی و پیشه و هنر ؛ اصطلاحی است که از طرف فرهنگستان ایران بجای وزارت تجارت و صنایع برگزیده شده است. این وزارتخانه امور مربوط به تجارت و داد و ستد داخلی و خارجی کشور را بررسی میکند.

فرهنگ عمید

سوداگری، تجارت.

دانشنامه عمومی

بازرگانی (به انگلیسی: Commerce) سامانه یا محیطی است که بر چشم انداز کسب وکار یک اقتصاد یا ملت دولت تأثیر می گذارد. در حالی که کسب وکار (سوداگری) به فعالیت های ارزش آفرین یک سازمان به منظور سود اشاره دارد، بازرگانی به معنای کل سامانهٔ اقتصاد است که محیطی برای تجارت تشکیل می دهد. این سامانه شامل سامانه های قانونی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و فناورانه است که در حال عملیات در هر کشوری هستند. همچنین می توان از آن تحت عنوان دومین جزء کسب وکار یاد کرد که شامل همهٔ فعالیت ها، عملکردها و مؤسسات درگیر در انتقال کالا از تولیدکننده به مصرف کننده می باشد.از علیرضا اسدیان می توان یکی از بزرگان علم بازرگانی نام برد. نظریه های وی اگر مورد استفاده قرار بگیرند می توانند یک مجموعه را از فرش به عرش در تجارت برساند.

جدول کلمات

تجارت

پیشنهاد کاربران

داد و ستد
تجارت

معامله

دهشستانی
دهش ستانی


کلمات دیگر: