کلمه جو
صفحه اصلی

قانونی


مترادف قانونی : رسمی، شرعی، عرفی، مشروع، قانون نواز

برابر پارسی : دادگرانه، آسایی

فارسی به انگلیسی

effectual, fair, juridical, just, lawful, legal, legislative, legitimate, licit, true, onside, regulation, rightful, solemn, statutory, valid, de jure, formal

legal, statutory


effectual, fair , juridical, just, lawful, legal, legislative, legitimate, licit, true, onside, regulation, rightful, solemn, statutory, valid


فارسی به عربی

شرعی , صحیح , فحص عدلی , قانونی

عربی به فارسی

قانوني , مشروع , مجاز , حلا ل , داتايي , بربستي , روا , شرعي , حقوقي


مترادف و متضاد

قانون‌نواز


valid (صفت)
صحیح، درست، موثر، معتبر، قوی، قانونی، سالم، دارای اعتبار

rightful (صفت)
حقیقی، ذیحق، قانونی، محق، مشروع، دارای استحقاق

lawful (صفت)
مجاز، روا، قانونی، مشروع، حلال، داتایی، بربستی

standard (صفت)
متعارفی، قانونی، مرسوم، متعارف، همگون

canonical (صفت)
استاندارد، شرعی، متعارفی، قانونی

legal (صفت)
شرعی، قانونی، حقوقی، مشروع

juridical (صفت)
شرعی، قانونی، حقوقی، قضایی، فقهی

legitimate (صفت)
درست، قانونی، مشروع، برحق، حلال زاده

statutory (صفت)
قانونی، طبق قانون، طبق قانون موضوعه

forensic (صفت)
جدلی، قانونی، دادگاهی، بحثی، مربوط به سخنرانی

normative (صفت)
اصلی، قانونی، اصولی، هنجاری، معیاری، قاعده ای

licit (صفت)
مجاز، روا، حراجی، قانونی، مشروع، حلال

رسمی، شرعی، عرفی، مشروع


۱. رسمی، شرعی، عرفی، مشروع
۲. قانوننواز


فرهنگ فارسی


فرهنگ معین

[ معر - فا. ] (ص نسب . ) منسوب به قانون ، امری که طبق قانون انجام گیرد. مق غیرقانونی .

لغت نامه دهخدا

قانونی. ( ص نسبی ) منسوب است به قانون. ( ناظم الاطباء ).

دانشنامه عمومی

قانونی (منسوب به قانون) می تواند به موارد زیر اشاره کند:
یونس قانونی، از سیاست مداران افغان و عضو مجلس نمایندگان افغانستان
ایرج قانونی، پژوهشگر و مترجم حوزه فلسفه
جلال قانونی، نوازنده قانون و موسیقی دان
رحیم قانونی، نوازنده قانون و پدر جلال قانونی

(پهلوی) دادی، دادیک.


فرهنگ فارسی ساره

آسای


پیشنهاد کاربران

دادمند
قانونی ( legal )
پسوند "مند" نشانگر دارندگی است.

بایسمند، ( غیرقانونی=نابایست )
باسپاس


کلمات دیگر: