کلمه جو
صفحه اصلی

هندوانه

فارسی به انگلیسی

melon, watermelon, water - melon

watermelon


melon, watermelon


فارسی به عربی

بطیخ , رقی

مترادف و متضاد

melon (اسم)
خربزه، هندوانه

watermelon (اسم)
هندوانه

فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی علفی ازتیر. کدوئیان که دارای برگهای بریده و میوه های درشت کروی یا بیضوی است که مواد قندی آن برخلاف خربزه که در میان بر جمع شده در درون بر جمع شده است ودانه ها در داخل درون بر پراکنده اند هندوانه دارای آب فراوان است وبعنوان یک میو. مدر و مبرد تجویز میشود ولی چون دارای سلولز فراوان است خوردن زیاد ایجاد نفخ میکند درکشور مادراکثر نقاط بفراوانی کشت میشود وازمیوه های غذائی اصلی قاطب. افراد کشوراست بطیخ هندی حب الحجاز بطیخ سندی بطیخ رقیتربوز بطیخ احمر بطیخ شامی قارپوز بطیخ فلسطینی بطیخ الاخضر. یا هندوانه ی ابوجهل . گیاهی ازتیر. کدوئیان که یکساله است ودارای ساق. خزند. پوشیده از کرک است و برگهای آن متناوب و دارای بریدگیهای نامنظم بسیاراست این گیاه در جنوب اروپا و آفریقا و آسیا ( منجمله ایران ) بفراوانی میروید وبعلاوه بمنظور استفاد. دارویی نیز کشت میگردد میوه اش ببزرگی یک نارنج است و مصرف داروئی دارد و بسیار تلخ است در ترکیب میو. این گیاه گلوکزیدی بنام کولوسنتین وجود دارد که زرد رنگ و محلول درالکل است و بسیار تلخ است و تلخی میو. این گیاه بواسط. وجود همین گلوکزید است . میو. این گیاه مسهلی است قوی وبعلاوه دربیماریهای کبد از آن استفاده میشود و مصرف آن موجب افزایش ترشحات صفرا میشود و گاهی نیز بعنوان قاعده آور از آن استفاده میکنند از میو. این گیاه بیشتر در دامپزشکی استفاده میشود حنظل حدج مراره الصحرا مراره الصحاری شری صرا آحی المائ خنچل خربوز. روباه خرزهره کسب کوشت اندین کاپهل مهاکال ابوجهل قارپوزی قثائ النعام شجر. خبیثه شجره الخبیثه خطبان کبست کبسته حبه الهبد فنک حمطل کبستو هبیده خربز. ابوجهل زهرگیاه خربز. تلخ کبسه . توضیح دان. این گیاه راحب الحنظل نامند. یا هندوان. زلف . زلف سیاه . یا بایکدست چند هندوانه بلند کردن . در آن واحد با نداشتن وسایل چند کار را انجام دادن . یا پوست هندوانه زیر پای ( زیربغل ) کسی گذاشتن . یا هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن . اورا بمخاطره انداختن بوسیل. تحریک حس غرور وی .

فرهنگ معین

(هِ دِ نِ ) (اِ. ) گیاهی است علفی از تیرة کدوییان ، میوة آن درشت کروی یا بیضوی است و مغز آن لطیف و آبدار و سرخ یا زرد رنگ است . تخم های ریز دارد و تفت دادة آن یک قسم آجیل است . ، ~ زیر بغل کسی گذاشتن کنایه از: با ستایش از کسی او را مغرور کردن و فریفتن .

لغت نامه دهخدا

هندوانه. [ هَِ دِ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) هندویانه. ( فارسنامه ابن البلخی ص 122 ). از: هندوان + پساوند نسبت ، لغةً یعنی میوه ای که از هند می آید... گیاهی است از تیره خیار که برگهای بریده و ساقه های گسترده دارد. دلاغ. بطیخ هندی. شامی. دابوغه. فج. خربزه شامی. ( یادداشتهای مؤلف ). میوه های آن درشت و مواد قندی آن برخلاف خربزه در درون بر جمع میگردد و تخمه ها در آن پراکنده اند. ( از گیاه شناسی گل گلاب ) :
داروغه هندوانه و سرده خیار سبز
کلونده شد محصل و بدران گزیر گشت.
بسحاق اطعمه.
- با یک دست دو هندوانه برداشتن ؛ کنایه از کار فوق طاقت و لیاقت به عهده گرفتن است.
- هندوانه ابوجهل . رجوع به این مدخل شود.
- هندوانه افکندن ؛ کمال بیم وترس. ( از آنندراج ).
- هندوانه تلخ ؛ هندوانه ابوجهل. رجوع به هر دومدخل شود.
- هندوانه در کون کسی غلطانیدن ؛ بسیار ترسانیدن. ( غیاث ).
- هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن ؛ کسی را به منظور موافق کردن با خواسته های خود بیش از اندازه ستودن و صفات برجسته به او بستن.

فرهنگ عمید

میوه ای درشت، با پوست ضخیم، مغز لطیف و آبدار و سرخ یا زرد، تخم های ریز، بوتۀ خزنده، برگ های بریده، و شاخه هایی که روی زمین می خوابد.
* هندوانهٴ ابوجهل: (زیست شناسی ) = حنظل
سیاه: خاقانی است هندوی آن هندُوانه زلف / وآن زنگیانه خال سیاه مدوّرش (خاقانی: ۲۱۹ ).

میوه‌ای درشت، با پوست ضخیم، مغز لطیف و آبدار و سرخ یا زرد، تخم‌های ریز، بوتۀ خزنده، برگ‌های بریده، و شاخه‌هایی که روی زمین می‌خوابد.
⟨ هندوانهٴ ابوجهل: (زیست‌شناسی) = حنظل


سیاه: ◻︎ خاقانی است هندوی آن هندُوانه‌زلف / وآن زنگیانه خال سیاه مدوّرش (خاقانی: ۲۱۹).


دانشنامه عمومی

«کارولینا کراس» سنگین ترین رقم هندوانهٔ حال حاضر جهان را به وزن ۱۵۹ کیلوگرم تولید کرد.این هندوانه پوست سبز، گوشت قرمز دارد و معمولاً میوه ای بین ۲۹ تا ۶۸ کیلوگرم تولید می کند و از لحظه کاشت تا برداشت آن ۹۰ روز طول می کشد.
رقم «گلدن مایگت» پس از رسیدن، پوست طلایی و گوشت صورتی دارد و از زمان کاشت تا برداشت آن ۷۰ روز طول می کشد.
رقم «اورنجگلو» گوشت بسیار شیرین نارنجی دارد و میوه ای بزرگ و کشیده به وزن ۹ الی ۱۴ کیلوگرم است. این هندوانه پوستی برنگ سبز روشن و راه راه هایی ناهموار و برنگ سبز تیره دارد و از زمان کاشت تا برداشت آن ۹۰ الی ۱۰۰ روز طول می کشد.
هندوانه (نام علمی: Citrullus lanatus) نوعی بوته و میوه از تیرهٔ کدوییان و دستهٔ صیفی جات است که در جالیز رشد می کند. منشأ آن آفریقای جنوبی است. گیاهی بزرگ، پهن و یک ساله و یک پایه است. ساقهٔ خزنده و برگ های پهن و کرک دار با بریدگی های عمیق و گل های سفید یا زرد دارد. آن را به خاطر میوه درشت خوردنی اش می کارند که نوع خاصی از سته با پوستی ضخیم و بدون هیچ تقسیم بندی است. پوست هندوانه، ضخیم، صاف و سبزرنگ است و معمولاً راه راه هایی به رنگ سبزتیره یا نقاط زردرنگ دارد. گوشت آن شیرین و آبدار معمولاً به رنگ قرمز پررنگ یا صورتی است. گاهی اوقات هم گوشت آن به رنگ نارنجی، زرد یا سفید است. دانه های زیادی دارد که ممکن است سفید و نرم یا سیاه و سخت باشند.
تلاش های قابل توجهی برای تولید انواع مقاوم به بیماری و انواع بی دانه یا با دانه های سفید قابل هضم صورت گرفته است. بسیاری از ارقام آن می توانند ۱۰۰ روز بعد از کاشت، میوهٔ کامل تولید کنند. میوه را می توان خام خورد یا ترشی انداخت یا پوست آن را پخت.
در سال ۲۰۱۴، تولید جهانی هندوانه ۱۱۱ میلیون تن بود. چین با تولید ۶۷٪ کل تولید رتبه اول را در جهان داشت. رتبه های بعدی را با کمتر از ۴٪ تولید جهان ترکیه، ایران، برزیل و مصر داشتند.

دانشنامه آزاد فارسی

هِندوانه (watermelon)
هِندوانه
میوه ای از گیاهان جالیزی، از تیرۀ کدوییان، با نام علمی Citrulus vulgaris. بومی مناطق گرمسیری افریقا است و روی پوستۀ آن رگه های سبز تیره دیده می شود. بافت داخل آن پرآب و شیرین است و تعداد فراوانی دانۀسیاه در آن جا گرفته است. هندوانه در نواحی نیمه گرمسیری به فراوانی کشت می شود. در ایران، نژادهای فراوانی از آن در مناطق گوناگون، حتی به صورت دیم، کشت می شود. برخی اعتقاد دارند حدود ۲هزار سال پیش، هندوانه از عربستان به ایران آمده است.

نقل قول ها

هندوانه نوعی بوته و میوه از دسته صیفی جات است که در جالیز رشد می کند.
• «ماهی استخوانهای زیادی دارد• و هندوانه دانه های زیاد»چارلز رزینیکوف، «پیرمرد» (۱۹۶۹)• «با یک دست نمی توان دو هندوانه برداشت.»• «ازدواج مثل هندوانه سر بسته است.»• «هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن»

گویش اصفهانی

تکیه ای: hendüna
طاری: handivuna
طامه ای: handevuna
طرقی: hervâna
کشه ای: hervâna
نطنزی: henduna


واژه نامه بختیاریکا

سردِه؛ شُمی؛ کُمبو

پیشنهاد کاربران

هندوانه را تربوزه یا تربوز در گویش دری می گویند بر وزن خربز ه

هند وانه = هند وانا
هند به معنی پر اب و آبدار
وانا=پانا =وان=بان به معنی نگدارنده
نگهدارنده آب یا پر آب یا آبدار

در گویش بختیاری به هندوانه شومی میگن!

در بازی فکری هم معنی تکه هندوانه که شش حرفبست رو گذاشته هرچی در مورد هندوانه بود رو زدم ولی اشتباست

هند وانه، هندیونه ، هندیانه ، هند خانه .
هند ، گند ، کند ، قند .
هندوانه یعنی قند خانه

هندوانه به کردی شامی یا شامو

هندوانه به ترکی میشه قارپیز

Water melon

به زبان شیرازی هندونه

هندوانه به زبان دیباجی می شن: هندونه: hendone

هندوانه به ترکمنی میشه : قارفز

هندوانه 🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉 به انگلیسی می نویسند واتر ملون به انگلسی water melon
🍉



هندوانه به ترکی قارپیز میشه


کلمات دیگر: