کلمه جو
صفحه اصلی

نیم تاج

فارسی به انگلیسی

coronet, diadem, tiara, diadem

coronet, diadem, tiara


فرهنگ اسم ها

اسم: نیم تاج (دختر) (فارسی) (تلفظ: nimtaj) (فارسی: نیمتاج) (انگلیسی: nimtaj)
معنی: تاج کوچک آراسته به جواهر، نیم ( فارسی ) + تاج ( فارسی ) تاج کوچک آراسته به جواهر

مترادف و متضاد

diadem (اسم)
تارک، نیم تاج، دیهیم، سربند یا پیشانی بند پادشاهان

coronet (اسم)
تاج، حلقه زرین دور کلاه، نیم تاج، پیشانی بند

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - تاج کوچک مرصع بجواهر جقه . ۲ - تاجی که از دیبای مرسع بجواهر سازند و بر سر عروس گذارند : (( جامه ای دارد زلعل و نیم تاجی از لباب عقل و دانش بر دو شد تا ایمن از وی نغنوی ( حافظ . ۳۶۷۸ در وصف دختر رز ) .

فرهنگ معین

(اِمر. ) نوعی وسیلة زینتی شبیه تاج نیمه که بر سر عروس می گذارند.

لغت نامه دهخدا

نیم تاج. ( اِ مرکب ) نوعی از آرایش که به سر عروس می گذارند.( ناظم الاطباء ). تاج کوچک مرصع به جواهر. جقه. تاجی که از دیبا بافند و به جواهر مرصع سازند. ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( از فرهنگ فارسی معین ) :
جامه ای دارد ز لعل و نیم تاجی از حباب
عقل و دانش برد و شد تا ایمن از وی نغنوید.
حافظ ( دیوان چ قزوینی - غنی ص 367 ).
مرصع نیم تاجی بر سرش بود
که ماه نو کلاه زرگرش بود.
ناظم ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

تاج کوچک مرصع، جقه.

دانشنامه عمومی

نیم تاج به تاج مختصر و کوچکی گفته می شود که از یک حلقه فلزی گوهرنشان تشکیل شده است.
نیم تاج معمولاً در جلوی سر قرار می گیرد و توسط اشراف و شاهزادگان پوشیده می شود.
شکل مفصل تری از آن که در ایران قدیم استفاده می شد «تارُک» نامیده می شود.
ویکی پدیای انگلیسی.

پیشنهاد کاربران

نیمه ی تاج

نصف تاج


کلمات دیگر: