کلمه جو
صفحه اصلی

سازه


مترادف سازه : عامل، فاکتور، ساختار، واحد ساختار، عناصر ساختار، واحد نحوی، مولفه درجمله

فارسی به انگلیسی

component, construction, element, fabrication, factor, frame, frame-work, product, structure

factor


مترادف و متضاد

۱. عامل، فاکتور
۲. ساختار
۳. واحد ساختار، عناصر ساختار
۴. واحد نحوی، مولفه (درجمله)


عامل، فاکتور


ساختار


واحد ساختار، عناصر ساختار


واحد نحوی، مولفه (درجمله)


فرهنگ فارسی

ساز عامل فاکتور .
قریه ایست در یمن از نواحی زبید

فرهنگ معین

( ~.) [ طبر. ] (اِ.) جاروب ، جارور.


(زِ ) (اِمر. ) ۱ - ساختار، ساختمان . ۲ - عامل (ریاضی ). ۳ - واحد نحوی زبان (زبان - شناسی ).
( ~. ) [ طبر. ] (اِ. ) جاروب ، جارور.

(زِ) (اِمر.) 1 - ساختار، ساختمان . 2 - عامل (ریاضی ). 3 - واحد نحوی زبان (زبان - شناسی ).


لغت نامه دهخدا

( سازة ) سازة. [ زَ ] ( اِخ ) قریه ای است در یمن از نواحی زبید. ( معجم البلدان یاقوت ).
سازه. [ زَ / زِ ] ( اِ ) به لغت دری تبری به معنی جاروب است که خانه و فرش بدان روبند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). || در تفسیر ابوالفتوح در یک مورد بمعنی لیف خرما آمده و ظاهراً مصحف «سازو» است که سه بار در همان کتاب آمده است. رجوع به تفسیر ابوالفتوح چ 1 ج 4 ص 96 س 6 و سازو در این لغت نامه شود.

سازه. [ زَ/ زِ ] ( اِ ) در کتابهای جدید ریاضی بجای عامل معمول شده است. ( فرهنگستان ).

سازه . [ زَ / زِ ] (اِ) به لغت دری تبری به معنی جاروب است که خانه و فرش بدان روبند. (انجمن آرا) (آنندراج ). || در تفسیر ابوالفتوح در یک مورد بمعنی لیف خرما آمده و ظاهراً مصحف «سازو» است که سه بار در همان کتاب آمده است . رجوع به تفسیر ابوالفتوح چ 1 ج 4 ص 96 س 6 و سازو در این لغت نامه شود.


سازه . [ زَ/ زِ ] (اِ) در کتابهای جدید ریاضی بجای عامل معمول شده است . (فرهنگستان ).


سازة. [ زَ ] (اِخ ) قریه ای است در یمن از نواحی زبید. (معجم البلدان یاقوت ).


دانشنامه عمومی

جارو


سازه (به انگلیسی: Structure) در معنای وسیع و کاربردی در علوم فنی، عبارتست از نوعی ساختار خلق شده به دست بشر که شامل اجزایی با روابط پیچیده باشد و اهداف مدنظر انسانی را محقق سازد. سازه در مهندسی سازه عبارت است از یک عضو یا مجموعه ای از اعضا که به منظور تحمل و انتقال نیرو به کار می رود.
بارهای مرده
بارهای زنده
بارهای اجرایی
بارهای برف، باران و یخ
بارهای باد
بارهای ناشی از تغییرات حجم مصالح
بارهای ناشی از انفجار
ترکیب بارها
مهمترین این اهداف شامل تعادلی پایدار با حفظ شکل هندسی و الگوی از پیش تعیین شده است. از دیگر اهداف مهم که معمولاً در نظر گرفته می شود شکل بهره برداری مطلوب آن است.
تفاوت ساختار با سازه در آن است که ساختار یک فرم طبیعی دارد و می بایست کشف یا مشاهده گردد؛ حال آنکه سازه دارای طراحی انسانی و مخلوق دست بشر است.
از اصطلاح سازه یا ساختار در علوم گوناگون مانند مهندسی سازه ،مهندسی مکانیک، مهندسی خودرو، مهندسی شیمی، زیست شناسی، ژنتیک، هوا فضا، اطلاعات رایانه ای، علوم فراساحل همانند کشتی سازی استفاده می شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{constituent} [زبان شناسی] هریک از اجزای تشکیل دهندۀ جمله در سطوح مختلف نحوی
{construct} [روان شناسی] فکر یا مفهوم پیچیده ای که از ترکیب افکار ساده تر شکل می گیرد
{structure} [مهندسی عمران] آنچه نظیر پل یا ساختمان که با تواناییِ تحمل بار طراحی و ساخته شود

گویش مازنی

۱ارزن ۲گاورس


/saaze/ جارو & ارزن - گاورس

واژه نامه بختیاریکا

ساخت

پیشنهاد کاربران

اسکلت, ساختمان

سازه : مجموعه ای از اعضای مثل پی و ستون و… که برای انتقال نیروهای گوناگون به زمین منتقل می کند. ( اصطلاح بنایی و ساختمان سازی )

ریشه یابی واژه های #ساختن #ساز #سازه #سازمان #سخت ✅

واژه ی جعل شده به اسم فارسی و از منشا ساغ ترکی است.
ساختن : ساخیت ( ماق )
ساز : ساخیز
سخت : ساخیت ( سیخیت )
واژه ی ساغماق و ساغ به معنی محکم و محکم بودن است فعل ساخلاماق هم از این بن درست شده. ❇️
دست راست انسان بخاطر عملکرد و فشار زیاد به دست ساغ ( سیخیلان أل ) اطلاق شده و از نماد خوبی راست به معنی مثبت یافته ( ساغلیق )
واژه ی سازمان و ساز ( آلت موسیقی ) از این بن ساخته شده اند. ♦️
سا ( خ ) یز مان
بسیار درست شدن
ساز
درست - خوب
سازالماق - sazalmaq : خوب شدن - بهتر شدن
و مشتقات بسیاری که در ترکی هستند.

ساختمان، ساختار، بنا

ساز، سازه، ساختن، سازمان، سخت:
《واژگانی فارسی هستند》

ساز و ساختن از ریشه ی 《ساگ و راست》به معنی درست و تندرست هستند.

واژه ی ( ساگ ) واژه ای فارسی است ، که در زبان پارسی پهلوی و زبان های ایرانی هم هست.
ساگ=چاق، چاک ( فارسی امروزی )
ساگ= ( به همین شکل در کوردی )
ساخ= ( کرمانجی )

"ساگ "بصورت ساغ وارد زبان ترکی شده، البته در ترکی آذربایجانی بیشتر بکار می رود.
🚫حتی واژه ی ( چوخ ) در ترکی هم از ( ساگ فارسی ) گرفته شده🚫

🚫دروغ های پانترکیسم:
۱=چیزی به نام ساخت در ترکی نیست
۲=هیچگاه واژه ای به نام سختیت ، ساخیت به معنی سخت در درترکی نیست. و واژه ی ( چتین ) بکار میرود.
۳=واژه ساز در ترکی به شکل دوزتماخ است.

🚫پانترکیسم سرتا پا دروغ است، نمونش همین واژه ی ساغ که با نا آگاهی فکر میکرد ترکی است، ولی ریشش "ساگ" در زبان فارسی است. و به شکل های گوناگون در زبان های ایرانی بکار میرود. 🚫

در پیشنهاد ها بسیار لغزش و نادرستی می توان یافت، افزون بر نادرستی املایی
که به راستی اندوهبار است. مانند این واژه بجای �ریشه اش� نوشته شده � ریشش�
ایرانی باید دریابد که بایاست �نوشتن� بگونه ادبی و درست و بی لغزش باشد و نه بگونه ی
سخن گفتن و تهرانی !!!


کلمات دیگر: