مترادف طراحی : طرح ریزی، مدل سازی، نقشه کشی، نگارگری، برنامه ریزی
برابر پارسی : نمودارسازی
designing, planning, sketching
designing, draftsmanship
۱. طرحریزی، مدلسازی، نقشهکشی، نگارگری
۲. برنامهریزی
طرحریزی، مدلسازی، نقشهکشی، نگارگری
بازنمایی تصویر یا شیء مشخص بر روی سطح بهوسیلۀ خطوط
طراحی . [ طَرْ را ] (حامص ) عمل و شغل طراح . بیرنگ گری . نقشه ریزی . نقشه بنائی را بر کاغذ، با حبر یا مداد و یا بر زمین با گچ و مانند آن کردن . نقاشی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
طراحی . [ طُ حی ی ] (ع ص ) سیرٌ طُراحی ٌ؛ سیر دور و دراز. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
نمودارساز