مترادف رهبری : امامت، پیشوایی، تمشیت، رهنمایی، زعامت، قیادت، ولایت
رهبری
مترادف رهبری : امامت، پیشوایی، تمشیت، رهنمایی، زعامت، قیادت، ولایت
فارسی به انگلیسی
leadership guidance
headship, lead , leadership, leading
فارسی به عربی
توجیه , عجل مخصی , قیادة , هدف
مترادف و متضاد
طرف، مدیریت، جهت، رهبری، سمت، دستور، قانون شرع، قانون کلی، هدایت، مسیر، خط سیر، سو، اداره جهت، راه مسیر
راهنمایی، سبقت، رهبری، تقدم، سر پوش، مدرک، هدایت، راه آب، سرب، شاقول گلوله، پیش افت
راهنمایی، عمد، هدف، منظور، مقصود، جهت، مراد، مرام، حدس، گمان، رهبری، مقصد، نشان
راهنمایی، راهنما، رهبری، راهنمایی کردن، هدایت، رهنمود
راهنمایی، برتری، رهبری، تصدی، سرکردگی
رهبری، گوساله پرواری
رهبری، مقام یا شغل پاپ، رسالت
برتری، تفوق، رهبری، بزرگی، ریاست، پیشوایی
رهبری، هدایت، رسانایی، انتقال، بردن جریان
سر، رهبری، اغاز، ضربت
امامت، پیشوایی، تمشیت، رهنمایی، زعامت، قیادت، ولایت
فرهنگ فارسی
عمل راهبر هدایت ارشاد .
دلالت و هدایت و راهنمایی و ارشاد
دلالت و هدایت و راهنمایی و ارشاد
فرهنگ معین
(رَ بَ ) (حامص . ) راهبری .
لغت نامه دهخدا
رهبری. [ رَ ب َ ] ( حامص مرکب ) راهبری. دلالت و هدایت و راهنمایی و ارشاد. ( ناظم الاطباء ) :
هرکه را رهبری کلاغ کند
بیگمان دل به دخمه داغ کند.
گزیدستش از خلق مر رهبری را.
از تو نیابد دگری رهبری.
رهبری. [ رَ ب ُ ] ( حامص مرکب ) راه بُری. رجوع به راه بری شود.
هرکه را رهبری کلاغ کند
بیگمان دل به دخمه داغ کند.
عنصری.
کسی را کند سجده دانا که یزدان گزیدستش از خلق مر رهبری را.
ناصرخسرو.
راهبر تو چو یکی گمرهست از تو نیابد دگری رهبری.
ناصرخسرو.
رجوع به راهبری شود.رهبری. [ رَ ب ُ ] ( حامص مرکب ) راه بُری. رجوع به راه بری شود.
رهبری . [ رَ ب َ ] (حامص مرکب ) راهبری . دلالت و هدایت و راهنمایی و ارشاد. (ناظم الاطباء) :
هرکه را رهبری کلاغ کند
بیگمان دل به دخمه داغ کند.
کسی را کند سجده دانا که یزدان
گزیدستش از خلق مر رهبری را.
راهبر تو چو یکی گمرهست
از تو نیابد دگری رهبری .
رجوع به راهبری شود.
هرکه را رهبری کلاغ کند
بیگمان دل به دخمه داغ کند.
عنصری .
کسی را کند سجده دانا که یزدان
گزیدستش از خلق مر رهبری را.
ناصرخسرو.
راهبر تو چو یکی گمرهست
از تو نیابد دگری رهبری .
ناصرخسرو.
رجوع به راهبری شود.
رهبری . [ رَ ب ُ ] (حامص مرکب ) راه بُری . رجوع به راه بری شود.
دانشنامه عمومی
رهبری به عنوان «فرایند تأثیر اجتماعی که یک شخص می تواند کمک و حمایت دیگران برای انجام یک وظیفهٔ عمومی را برآورد» توصیف شده است، اگرچه تعاریف جایگزین نیز برای رهبری وجود دارد.
wiki: موسیقی است که به مدیریت اجرای قطعاًت موسیقی با استفاده از حرکات قابل مشاهدهٔ دست گفته می شود. وظیفهٔ اصلی رهبر هماهنگ کردن نوازندگان، تنظیم سرعت اجرا، آماده سازی و اجرای ضربات است. کار رهبر بدقت گوش سپردن به موسیقی نوازندگان و دادن شکل مطلوب به صدای گروه نوازندگان است.
رهبر ارکستر یا اپرا راهنمای اجرای اثر موسیقی است. رهبر قطعه موسیقی مورد نظر را انتخاب و مطالعه می کند، تنظیمات و تفسیر مورد نظر خود را در آن پیاده کرده و نتیجه را به گروه نوازندگان منتقل می نماید. رهبر همچنین می تواند در کارهای اداری مرتبط با اجرای موسیقی و نیز تمرین های گروه نوازندگان نیز نقش ایفا کند. ارکسترها، گروه های کر، ارکسترهای بادی و گروه های موسیقی نسبتاً بزرگ بوسیله رهبر مدیریت می شوند.
رهبر ارکستر یا اپرا راهنمای اجرای اثر موسیقی است. رهبر قطعه موسیقی مورد نظر را انتخاب و مطالعه می کند، تنظیمات و تفسیر مورد نظر خود را در آن پیاده کرده و نتیجه را به گروه نوازندگان منتقل می نماید. رهبر همچنین می تواند در کارهای اداری مرتبط با اجرای موسیقی و نیز تمرین های گروه نوازندگان نیز نقش ایفا کند. ارکسترها، گروه های کر، ارکسترهای بادی و گروه های موسیقی نسبتاً بزرگ بوسیله رهبر مدیریت می شوند.
wiki: رهبری (موسیقی)
نقل قول ها
رهبری توانایی برای نفوذ و ایجاد انگیزه در افراد برای انجام کاری که دستیابی به اهداف را ممکن می سازد.
• «از پیشوا و راهنما، مساوات و عدالت خواسته شده است؛ اگر سخنی گفت راست باشد، اگر حُکم نمود عادل باشد، و نسبت به وعده هایش وفا نماید.» الدّرّة الباهرة، ص 37 -> علی رضا
• «برای هیچ رهبر سیاسی و مذهبی، اتصال به یک جبهه خاص درست نیست... رابطه خاص، مخالف مصالح است.» -> سید روح الله خمینی
• «از پیشوا و راهنما، مساوات و عدالت خواسته شده است؛ اگر سخنی گفت راست باشد، اگر حُکم نمود عادل باشد، و نسبت به وعده هایش وفا نماید.» الدّرّة الباهرة، ص 37 -> علی رضا
• «برای هیچ رهبر سیاسی و مذهبی، اتصال به یک جبهه خاص درست نیست... رابطه خاص، مخالف مصالح است.» -> سید روح الله خمینی
wikiquote: رهبری
واژه نامه بختیاریکا
( رَه بری ) ( ● ) ؛ راه بری؛ فهم؛ درک
جدول کلمات
رهنمون
پیشنهاد کاربران
راه بردن
ارائه ٔ طریق
هدایت . . . . .
کلمات دیگر: