کلمه جو
صفحه اصلی

سامانه


مترادف سامانه : جهاز، دستگاه، نظام، سیستم، الگو

فارسی به انگلیسی

system

مترادف و متضاد

جهاز، دستگاه


نظام، سیستم


الگو


۱. جهاز، دستگاه
۲. نظام، سیستم
۳. الگو


فرهنگ فارسی

سازگان، سیستم


مجموعه یا ترکیبی از اجزا یا قطعات و وسایل که در قالبی یکپارچه برای تحقق هدفی خاص با هم کار می‌کنند * سامانه در برخی ترکیبات به‌صورت «سامان» مخفف شده است.


دانشنامه عمومی

سایت الکترونیکی-وب سایت


جایگزین کلمه انگلیسی سیستم


سامانه یا به انگلیسی سیستم (به انگلیسی: System) مجموعه یا گروهی از اشیاء مرتبط یا غیر مرتبط است که هدف یا اهدافی خاص را دنبال می کنند، به گونه ای که واحدی پیچیده را تشکیل دهند.معنوی لغوی سیستم ماهیت اشیاء یا شخص میباشد .
نظریه عمومی سامانه ها
رویکرد سیستمی
تفکر سیستمی
تحلیل سیستمی
مهندسی سیستم
مدیریت سیستم
مهندسی نوآوری
سیبرنتیک
نظریه سیستم ها
سامانه های خطی
نظریه بی نظمی ها
سامانه های پیچیده
پویایی های سامانه
سامانه های تحت وب
بدون تبادل ماده
سامانه مجموعه ای از اجزایی است که با هم کار می کنند و هدف معینی را دنبال می کنند. سامانه تنها به نوع فیزیکی آن محدود نمی شود. مفهوم سامانه در مورد پدیده های مجرد پویا نظیر اقتصاد نیز به کار گرفته می شود.
اصطلاح «سیستم» ریشه در واژهٔ یونانی syst¯ema دارد که به معنی «باهم جای دادن» است. سیستم، مجموعه ای است از عناصر به هم مرتبط که برای نیل به هدف مشترک با هم در تعامل هستند. در زبان فارسی واژهٔ سیستم به دلیل کثرت استفاده، متداول شده است. واژه های سامانه و نظام معادل های فارسی متداول برای واژهٔ سیستم هستند. منظومه یا دستگاه هم گفته شده است؛ مانند: منظومهٔ شمسی - Solar system، و دستگاه معادلات خطّی - System of linear equations

فرهنگستان زبان و ادب

{system} [عمومی] مجموعه یا ترکیبی از اجزا یا قطعات و وسایل که در قالبی یکپارچه برای تحقق هدفی خاص با هم کار می کنند * سامانه در برخی ترکیبات به صورت «سامان» مخفف شده است.

جدول کلمات

سیستم

پیشنهاد کاربران

نظام - سیستم - منظومه

منظومه. نظم دار. دستگاه. سیستم. مجموعه ای از اندام ها یا اجزای به هم پیوسته که در راستای یک هدف با یکدیگر همکاری می کنند.
سامانه ی خورشیدی; منظومه شمسی. دستگاهی که با نور خورشید کار می کند.
سامانه ی برقی یا الکتریکی: سامانه ای که با نیروی برق کار می کند.
سامانه ی مکانیکی: سامانه ای که با نیروی مکانیکی کار می کند.
سامانه ی دفاعی; دستگاهی که برای پیشگیری و رویارویی با حمله ی دشمن می باشد.
سامانه ی موشکی; دستگاهی که کار آن آماده سازی و پرتاب موشک می باشد.
سامانه ی دفاع موشکی; دستگاهی که برای رهگیری و نابودی موشک پس از پرتاب و پیش از رسیدن به هدف می باشد.
سامانه ی رایانه ای; دستگاهی که هدایت و راهبری آن با رایانه است.
رجوع به سامان شود.

قرارگاه

به نام خدا
با سلام، سامانه لغت با مسمایی هست که به جای دستگاه ، سیستم توسط فرهنگستان محترم زبان فارسی ابداع شده است. با تشکر.

سایت، Site ( در دانش رایانه و کامپیوتر )

🔴 تعریف ویکی پدیا :
سامانه یا راژمان[۱] یا سیستم ( به انگلیسی: System ) مجموعه یا گروهی از اشیای مرتبط یا غیر مرتبط است که با هم، هدف یا اهداف ویژه ای را دنبال می کنند، به گونه ای که یکایی پیچیده را بسازند. معنی واژه شناسی سیستم ماهیت اشیا یا شخص می باشد .

🔺️تعریف و واژه شناسی
اصطلاح �سیستم� ریشه در واژهٔ یونانی syst�ema دارد که به معنی �باهم جای دادن� است. سیستم، مجموعه ای است از عناصر به هم مرتبط که برای نیل به هدف مشترک با هم در تعامل هستند. در زبان فارسی واژهٔ سیستم به دلیل کثرت استفاده، متداول شده است. واژه های سامانه و نظام معادل های فارسی متداول برای واژهٔ سیستم هستند. منظومه یا دستگاه هم گفته شده است؛ مانند: منظومهٔ شمسی - Solar system، و دستگاه معادلات خطّی - System of linear equations

سامان یا سامانه هم چیده ای است از عناصر هم پیوسته که یک تمامیّت یگانه را تشکیل می دهند. چنین ترکیب و هم چیده ای معمولاً مجموعه ای سامان مند و منظّم را درست می کند و به همین رو به آن سامانه می گویند که از واژهٔ پارسی سامان به معنی نظم و ترتیب گرفته شده است. به بخشی از یک سامانه که خود جزئی از یک سامانهٔ دیگر باشد زیرسامانه می گویند. یک سامانه معمولاً در برگیرندهٔ بخش ها و عناصری است که به هم پیوسته شده اند تا جریان و روند داده ها، ماده یا انرژی را آسان تر سازند. یک سامانه معمولاً واحدهایی دارای برهم کنش دارد که برای آن ها می توان الگوهای ریاضی تشکیل داد.

مثل سامانه موشکی : missile system
سامانه یا سازمان یا منظومه یا نظام همگی مترادفن و معنیشون میشه مجموعه ای از اشیا یا افراد که هدف خاصی دارن و در یک راستا در جهت اهدافشون حرکت میکنن

چیزی مثل پازل که اجزای آن با کنار هم گرفتن معنا پیدا میکند.
مثال های دیگر:انسان، قرآن و. . .

سامانه:از فرهنگستان زبان فارسی تشکر میکنیم که به جای کلمات بیگانه کلمات با ریشه ترکی که زبان اصلی ایران است رو به جاش انتخاب میکنند سامان از ریشه ساهمان ترکی است به معنی منظم


کلمات دیگر: