کلمه جو
صفحه اصلی

مجموعه


مترادف مجموعه : آلبوم، کلکسیون، تذکره، جنگ، دفتر، دیوان، مجموع ، دسته، گروه، عناصر همگن، سری

متضاد مجموعه : پریشان

برابر پارسی : گردآمده، گردشده، گزیده، انباشته، انبوهه، جُنگ، کوده، گردآورد، گردایه

فارسی به انگلیسی

collection, compilation, set, miscellany, assemblage, assortment, complex, aggregation, arsenal, collected, conglomeration, ery _, lot, mass, muster, pack, package, potpourri, suite, magazine, cycle, passel

collection, set, miscellany, magazine


aggregation, arsenal, assemblage, assortment, collected, collection, compilation, complex, conglomeration, ery _, lot, mass , miscellany, muster, pack, package, potpourri, suite


فارسی به عربی

تشکیلة , حزمة , ذخیرة فنیة , مجموعة

عربی به فارسی

گرداوري , گرداورد , کلکسيون , اجتماع , مجموعه , ترکيب , يکمرتبه , مجموع , اثرکلي , بطورجمعي , دسته جمعي , گروه , گروه بندي کردن , گوشتالو , فربه , چاق وچله , فربه ساختن , گوشتالو کردن , چاق شدن , صداي تلپ تلپ , محکم افتادن يا افکندن , نشاندن , دستگاه


مترادف و متضاد

۱. آلبوم، کلکسیون
۲. تذکره، جنگ، دفتر، دیوان
۳. مجموع ≠ پریشان
۴. دسته، گروه
۵. عناصر همگن
۶. سری


complex (اسم)
مجموع، مجموعه، هم تافت، عقده، گروهه، اچار

collection (اسم)
جمع اوری، اجتماع، مجموعه، گردآوری، کلکسیون، وصول، گرداورد

scrapbook (اسم)
مرقع، مجموعه، دفتر اجناس اوراق

almanac (اسم)
سالنامه، تقویم نجومی، تقویم سالیانه، نشریهء اطلاعات عمومی، مجموعه

set (اسم)
دوره، جهت، مجموعه، دستگاه، دست، دسته، یک دست

anthology (اسم)
مجموعه، گلچین ادبی، جنگ، منتخبات، منتخبات نظم و نثر

chrestomathy (اسم)
مجموعه، منتخبات، قطعات منتخب، قطعات برگزیده

treasury (اسم)
مجموعه، خزانه داری، خزانه، گنجینه

music book (اسم)
مجموعه

reading book (اسم)
مجموعه

set of series (اسم)
مجموعه

آلبوم، کلکسیون ≠ پریشان


تذکره، جنگ، دفتر، دیوان


مجموع


فرهنگ فارسی

گرد آورده شده، چیزهائی که دریکجاگرد آورده باشند
( اسم ) واحد مجموع : ۱ - گرد آورده شده . ۲ - جزوه ای که در آن موضوعات مختلف نقل شده . ۳ - دسته ای از نقاط یا اعداد دارای خواص مشترکی باشند یا در شرایط معینی با هم ارتباط داشته باشند مثلا گویند : مجموع. نقاط یک خط مجموع. دوایر مجموع. توابع . ۴ - مجمعه .

فرهنگ معین

(مَ عَ یا عِ ) [ ع . ] (اِمف . ) چیزهایی که در یک جا گرد آمده باشد.

لغت نامه دهخدا

مجموعه. [ م َ ع َ ] ( ع ص ) جمع شده و گرد آمده و گردآورده و فراهم آمده. ( ناظم الاطباء ).
- مجموعه کلام ؛ حاصل کلام. مختصر کلام. ( ناظم الاطباء ).
- مجموعه گل ؛ انبوهی از گل. گلستان. باغچه گل :
چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست
کج دلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم.
حافظ.
شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست.
حافظ.
در کنار بوستان مجموعه رنگین گل
صائب از اوراق دیوان تو یادم میدهد.
صائب.
|| ( اِ ) مخزن. ( ناظم الاطباء ). خزانه. گنجینه :
بدست آوریدند مردی شگرف
که مجموعه ای بود از آن جمله حرف.
نظامی.
ای یار غار و سید صدیق و راهبر
مجموعه فضائل و گنجینه صفا.
سعدی.
ابروی دلارایت مجموعه زیبایی
مجموع چه غم دارداز من که پریشانم.
سعدی.
|| جُنگ. دفتری که در آن مطالب متنوع و مختلف گرد آورند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : و این سخن را مجموعه ای است که آن را کلیله و دمنه خوانند.( کلیله و دمنه ).
خاطر به دست تفرقه دادن نه زیرکی است
مجموعه ای بخواه و صراحی بیار هم.
حافظ.
|| تمام و همه و همگی. || محل اجتماع. || توده و جماعت. || مجلس و انجمن. ( ناظم الاطباء ). || سینی را گویند و آن ظرفی باشد مدور و کلان که در آن پیاله ها و مانند آن نهند. ( آنندراج ). مجمعه و طبق. ( ناظم الاطباء ). سینی بزرگ. تشت خوان. قسمی سینی بزرگ مدور مسین. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مجمعه شود. || یک قسم خوشبوی مرکبی. ( ناظم الاطباء ). معروف است از ادویه به نزدیک اهل بصره و آن انواع روغنهاست که به هم جمع کرده باشند چون خیری و دهن الغار و روغن هسته زردآلو... و قدری جند بیدستر و اندکی مشک اضافه کنند و بجوشانند. ( ترجمه صیدنه ). || ( اصطلاح ریاضی ) دسته ای از نقاط یا اعداد که دارای خواص مشترکی باشند یا در شرایط معینی با هم ارتباط داشته باشند، مثلاً گویند: مجموعه اعداد حقیقی ، مجموعه نقاط یک خط، مجموعه دوایر، مجموعه توابع. ( فرهنگ فارسی معین ). از اواخر قرن نوزدهم هر گروه مشخص از اشیاء دو بدو متمایز را مجموعه وهریک از آن اشیاء را یک عضو این مجموعه گویند که ممکن است اعداد با همه گوناگونیهای آنها، نقاط، بردارها، اشکال ، معادلات ، توابع و غیره باشند. در صورتی که شماره اعضای یک مجموعه محدود باشد، آن مجموعه را محدود خوانند، مانند مجموعه مقسوم علیه های یک عدد صحیح و در صورتی که این شماره نامحدود باشد، مجموعه رانامحدود خوانند مانند مجموعه مضربهای یک عدد، عضویت یک مجموعه را به صورت A ه a نمایش می دهند و آن را چنین می خوانند: a عضو A است ، یا a به A تعلق دارد. قراردادهای دیگری برای اجرای اعمال ریاضی در مجموعه هایا روابط آنهابا یکدیگر هست ، از جمله Aa B، یعنی هر عضو A عضو B است. اگر BaA باشد آن گاه B-A را متمم B نسبت به A خوانند. نظریه مجموعه ها از مباحث مهم ریاضی جدید است. ( از لاروس و ریاضی آنالیز دکتر مصاحب ).

فرهنگ عمید

۱. آنچه از اجزای کوچک تر تشکیل شود.
۲. کتاب یا هرگونه نوشته ای که از بخش ها و موضوعات گوناگون تهیه شده باشد، مجموع.
۳. اشیای قیمتی یا هنری که در یک جا جمع شده باشند، کلکسیون.
۴. [قدیمی] جای جمع شدن، مجمع: ای روی دلارایت مجموعهٴ زیبایی / مجموع چه غم دارد از من که پریشانم (سعدی۲: ۵۰۹ ).

دانشنامه عمومی

مجموعه ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
مجموعه (تپه و محوطه) بقایای معماری تنگ گرگ دا
مجموعه (ریاضی)
مجموعه (داده ساحتار)

دانشنامه آزاد فارسی

مجموعه (set)
(یا: رده) در ریاضیات، دستۀ مشخصی از اشیاء، با نام اعضای مجموعه، با این شرط که آن اشیاء متمایز باشند و در مورد هر شیء معلوم باشد که عضو مجموعه هست یا نه. مجموعه را معمولاً با یک حرف بزرگ لاتین یا با درج اسامی اعضا یا ذکر خصوصیت آن ها در داخل دو ابرو {} نشان می دهند. مثلاً L ممکن است نشان دهندۀ مجموعۀ همۀ حروف الفبای انگلیسی باشد. تعلق به مجموعه یا عضویت در آن را با نمادϵ نشان می دهند. مثلاً p ϵ L به این معنی است که p به مجموعۀ همۀ حروف انگلیسی تعلق دارد، و۴ ∉ L به این معنی است که ۴ به این مجموعه تعلق ندارد. مجموعه ها انواع گوناگون دارند. مجموعۀ متناهیمجموعه ای است که تعداد محدودی عضو داشته باشد، مانند مجموعۀ حروف الفبا. مجموعۀ نامتناهیآن است که تعداد نامحدودی عضو داشته باشد، مانند مجموعۀ همۀ اعداد صحیح. مجموعۀ تهیمجموعه ای است که هیچ عضوی ندارد، مانند مجموعۀ افرادی که اقیانوس اطلس را با شنا طی کرده اند. مجموعۀ تهی را معمولاً با نماد Ø نشان می دهند. مجموعۀ تک عضویمجموعه ای است که فقط یک عضو داشته باشد، مانند روزهایی از هفته که با حرف دال شروع می شوند و به صورت {دوشنبه} نمایانده می شود. مجموعه های برابرمجموعه هایی اند که اعضای آن ها یکی باشند. مثلاً اگر {روزهای هفته}=W و {شنبه، یک شنبه، دوشنبه، سه شنبه، چهارشنبه، پنج شنبه، جمعه}=S، آن گاه W = S. اگر هر عضو مجموعۀ A عضو مجموعۀ B نیز باشد، می گویند A زیرمجموعۀ B است و می نـویسند A⊆ B. در این صورت، A ممکن است برابر با B باشد. اگر نماد ⊃به کار رود، به این معنی است که هر عضو A به B تعلق دارد، اما B عضوی غیرمتعلق به A نیز دارد. مثلاً اگرA={۴, ۳, ۲, ۱} و B= {۵, ۴, ۳, ۲, ۱}، آن گاهA⊂ B و B⊆ B مجموعه هایی که تعداد عضوهایشان یکی باشد، مجموعه های هم ارزنامیده می شوند. مجموعه های متقاطعمجموعه هایی اند که اعضای مشترکی داشته باشند، مانند A و B در مثال بالا. مجموعه های مجزامجموعه هایی اند که هیچ عضو مشترکی نداشته باشند، مانند مجموعۀA={۴, ۳, ۲, ۱} و مجموعۀ C={۸, ۷, ۶, ۵}. مجموعه های هم توانمجموعه هایی اند که تناظری یک به یکبین آن ها برقرار باشد. مجموعۀ شمارا(شمارش پذیر) مجموعه ای است که با مجموعۀ اعداد طبیعیهم توان باشد.

فرهنگ فارسی ساره

انبوهه، گردآور، کوده، گردایه، گردآیه، گردآورد، جنگ


فرهنگستان زبان و ادب

{serial} [سینما و تلویزیون] داستان دنباله داری که به صورت متوالی با شخصیت های اغلب ثابت از تلویزیون پخش می شود متـ . مجموعۀ پیوسته
[عمومی] ← رشته 3

واژه نامه بختیاریکا

بُر

پیشنهاد کاربران

شبکه

set

گردآیه، گردآمد

گروهان ، دسته، دستگان، گردانه

به اردو و پشتو ، سیریز می شود.

آلبوم، کلکسیون، تذکره، جنگ، دفتر، دیوان، مجموع، دسته، گروه، عناصر همگن، سری

برابر پارسی مجموعه، ( گردایه ) یا ( هَنگرد ) می باشد.
نگره گردایه ها، نگره هَنگرد ( ها ) =نظریه مجموعه ها


کلمات دیگر: