مترادف شک : تذبذب، تردد، تردید، دودلی، ریب، ریبت، شبهه، بدگمانی، سوء ظن، احتمال، اشکال، وسواس | تردید، دودلی، ظن، گمان
متضاد شک : یقین | یقین
برابر پارسی : گمان، دودلی
doubt, suspicion
شک , ترديد , شبهه , گمان , دودلي , نامعلومي , شک داشتن , ترديد کردن , بدگماني , سوء ظن , مظنون بودن
تذبذب، تردد، تردید، دودلی، ریب، ریبت، شبهه ≠ یقین
بدگمانی، سوءظن
احتمال، اشکال، ظن، وسواس
تردید، دودلی، ظن، گمان ≠ یقین
۱. تذبذب، تردد، تردید، دودلی، ریب، ریبت، شبهه
۲. بدگمانی، سوءظن
۳. احتمال، اشکال، ظن، وسواس ≠ یقین
شک . [ ش َ ] (اِ) (مأخوذ از زند و پازند) گمان و ظن و شبهه . (از برهان ) (ناظم الاطباء).
شک . [ ش َک ک ] (ع مص ) به گمان افتادن . (ترجمان القرآن ص 62) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). گمان کردن در کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). گمان کردن در کاری و تردید نمودن در آن . (ناظم الاطباء). || نیزه زدن کسی را و در نیزه کشیدن : شکه بالرمح . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). نیزه بهم بازدوختن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء). || در سلاح درآمدن و پوشیدن آنرا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || برچفسیدن بازوی شتر به پهلوی آن و لنگیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). لنگیدن شتر. (تاج المصادر بیهقی ). || خانه ها را بر یک طریق ساختن : شکوا بیوتهم . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
منوچهری .
سوزنی (از جهانگیری ).
خاقانی .
خاقانی .
عطار.
سعدی .
رودکی .
منوچهری .
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
سعدی .
سعدی .
سعدی .
(بوستان ).
(گلستان ).
ملاطغرا (از آنندراج ).
ناصرخسرو.
حافظ.
شک . [ ش ِک ک ] (ع اِ) روده ای که بدان پشت هر دو برگشته ٔ کمان را پوشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حله و ردایی است که پوشیده میشود به او پشتهای خم شده از دو گوشه ٔکمان . (ترجمه ٔ قاموس ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). || جامه ٔ بالایین . (ناظم الاطباء).
سوزنی (ازجهانگیری ).
شک . [ ش ُ ] (فرانسوی ، اِ) برخورد. ضربه که به صحت کسی وارد آید. || اثر صاعقه و برق در اطراف محل ورود صاعقه .
شک . [ ش ُک ک ] (ع ص ، اِ) ج ِ شَکوک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شَکوک شود. || (اِمص ) جدایی و تفریق . || دشواری و سختی و محنت . (ناظم الاطباء).
عقعق#NAME?
۱. گمان بردن در امری.
۲. [مقابلِ یقین] گمان.
۳. شکاف و ترکیدگی کوچک در استخوان.
〈 شک کردن (به شک افتادن): (مصدر لازم) در امری شبهه و تردید پیدا کردن.
(لکی؛ شرق کنگاور) شَک؛ گوسفند نر.
گمان
تکیه ای: šak
طاری: šak
طامه ای: šak
طرقی: šak
کشه ای: šak
نطنزی: šak
۱نوعی ماهی ۲گوشت راسته ی گاو یا گوسفند ۳کوهان