کلمه جو
صفحه اصلی

عمارلو

فرهنگ فارسی

یکی از دهستانهای بخش رودبار شهرستان رشت کوهستانی و سردسیر آب از چشمهسار محصول عمده غلات و لبنیات . جمع قرای دهستان ۷۱ و صدها مرتع و مزرعه ۲۶٠٠٠ تن سکنه .
یکی از دهستان های چهار گانه بخش رودبار شهرستان رشت این دهستان در مشرق بخش رودبار واقع است

لغت نامه دهخدا

عمارلو. [ ع َم ْ ما ] (اِخ ) (ایل ...) از ایلات ساکن اطراف بجنورد است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 187).


عمارلو. [ ع َم ْ ما ] (اِخ ) از ایلات ساکن رودبار قزوین هستند که چادرنشین اند و مرکب از دوهزار خانوار میباشند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 112).


عمارلو. [ ع َم ْ ما ] ( اِخ ) ( ایل... ) از ایلات ساکن اطراف بجنورد است. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 187 ).

عمارلو. [ ع َم ْ ما ] ( اِخ ) از ایلات ساکن رودبار قزوین هستند که چادرنشین اند و مرکب از دوهزار خانوار میباشند. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 112 ).

عمارلو. [ ع َم ْ ما ] ( اِخ ) یکی از دهستان های چهارگانه بخش رودبار شهرستان رشت. این دهستان در مشرق بخش رودبار واقع بوده و حدود آن بدین قرار است : از شمال به دهستان دیلمان و سمام ، از جنوب به رودخانه شاهرود، از مشرق به دهستان رودبار الموت واز مغرب به دهستان رحمت آباد. دهستان عمارلو از سه بلوک فاراب ، خورگاه و پیرکوه تشکیل شده است. این دهستان ناحیه ای است کوهستانی و دارای آب و هوای سردسیر است و آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و لبنیات است. جمع قرای این دهستان 71 آبادی بزرگ و کوچک و صدها مرتع و مزرعه است. جمعیت آن در حدود 26هزار تن میباشد. این دهستان فاقد راههای شوسه بوده و راههای آن مالرو و صعب العبور است. و بواسطه فقر اقتصادی ، در فصل پاییز پس از کشت گندم اکثر سکنه آن با عائله خود برای کارگری به منطقه گیلان رفته ، اوایل بهار مراجعت میکنند. مالک عمده در این دهستان کم و اغلب خُرده مالک هستند. ساکنان آن از نژاد کرد بوده و در عهد نادرشاه افشار از قوچان به این حدود کوچانیده شده اند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ). در جغرافیای سیاسی کیهان ص 273 «عمارلو» یکی از نواحی نوزده گانه گیلان به شمار آمده و این چنین توصیف شده است : عمارلو در دو طرف شاهرود واقع شده ، از طرف شمال محدود است به کوههای دیلمان ، از جنوب به قزوین و از مغرب به رحمت آباد. اسم قدیم آن خُرکام یا خُرکان بودو پس از آنکه نادرشاه طوایف عمارلو را به آنجا کوچ داد به این اسم معروف شد. مرکز آن منجیل در انتهای غربی کوههای البرز و در مشرق سفیدرود واقع شده ، فاصله آن تا پل معروف منجیل دو کیلومتر، و از محل اتصال شاهرود و قزل اوزن فاصله آن زیاد نیست. خانه های آن در حدود 270 است. محصول مهم آن غلات و کمی زیتون میباشد. سکنه عمارلو مخلوطی از کردها و ایلات دیگرند که در زمان صفویه و نادرشاه بدین نقطه آمده و دارای گله ٔمتعدد بوده ، از این راه استفاده های زیاد میبردند. از صنایع مهم آنها بافت جاجیم و پارچه های پشمی دیگر است. اما راجع به وضع قدیم «خرکام » رجوع به نزهةالقلوب ص 60 و جغرافیای سیاسی کیهان حاشیه ص 272 شود.

عمارلو. [ ع َم ْ ما ] (اِخ ) یکی از دهستان های چهارگانه ٔ بخش رودبار شهرستان رشت . این دهستان در مشرق بخش رودبار واقع بوده و حدود آن بدین قرار است : از شمال به دهستان دیلمان و سمام ، از جنوب به رودخانه ٔ شاهرود، از مشرق به دهستان رودبار الموت واز مغرب به دهستان رحمت آباد. دهستان عمارلو از سه بلوک فاراب ، خورگاه و پیرکوه تشکیل شده است . این دهستان ناحیه ای است کوهستانی و دارای آب و هوای سردسیر است و آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و لبنیات است . جمع قرای این دهستان 71 آبادی بزرگ و کوچک و صدها مرتع و مزرعه است . جمعیت آن در حدود 26هزار تن میباشد. این دهستان فاقد راههای شوسه بوده و راههای آن مالرو و صعب العبور است . و بواسطه ٔ فقر اقتصادی ، در فصل پاییز پس از کشت گندم اکثر سکنه ٔ آن با عائله ٔ خود برای کارگری به منطقه ٔ گیلان رفته ، اوایل بهار مراجعت میکنند. مالک عمده در این دهستان کم و اغلب خُرده مالک هستند. ساکنان آن از نژاد کرد بوده و در عهد نادرشاه افشار از قوچان به این حدود کوچانیده شده اند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2). در جغرافیای سیاسی کیهان ص 273 «عمارلو» یکی از نواحی نوزده گانه ٔ گیلان به شمار آمده و این چنین توصیف شده است : عمارلو در دو طرف شاهرود واقع شده ، از طرف شمال محدود است به کوههای دیلمان ، از جنوب به قزوین و از مغرب به رحمت آباد. اسم قدیم آن خُرکام یا خُرکان بودو پس از آنکه نادرشاه طوایف عمارلو را به آنجا کوچ داد به این اسم معروف شد. مرکز آن منجیل در انتهای غربی کوههای البرز و در مشرق سفیدرود واقع شده ، فاصله ٔ آن تا پل معروف منجیل دو کیلومتر، و از محل اتصال شاهرود و قزل اوزن فاصله ٔ آن زیاد نیست . خانه های آن در حدود 270 است . محصول مهم آن غلات و کمی زیتون میباشد. سکنه ٔ عمارلو مخلوطی از کردها و ایلات دیگرند که در زمان صفویه و نادرشاه بدین نقطه آمده و دارای گله ٔمتعدد بوده ، از این راه استفاده های زیاد میبردند. از صنایع مهم آنها بافت جاجیم و پارچه های پشمی دیگر است . اما راجع به وضع قدیم «خرکام » رجوع به نزهةالقلوب ص 60 و جغرافیای سیاسی کیهان حاشیه ٔ ص 272 شود.


دانشنامه عمومی

خان ها:
خان های عمارلو سران ایل عمارلو و نیز منطقه عمارلو می باشند.
گروهها:
ایل عمارلو یکی از ایلهای کرمانجی ایران است.
مکانها:
عمارلو شاخه ای از ایل عمارلو است که در استان گیلان ساکن هستند.
عمارلو شاخه ای از ایل عمارلو است که در استان خراسان ساکن هستند.
عمارلو شاخه ای از ایل عمارلو است که در استان زنجان ساکن هستند.
عمارلو بخشی است در شهرستان رودبار استان گیلان.

عمارلو (ابهام زدایی). خان ها:
خان های عمارلو سران ایل عمارلو و نیز منطقه عمارلو می باشند.
گروهها:
مکانها:

عمارلو (خراسان). عمارلو نام یکی از ایلهای کرمانج که مرکز ایشان دشت ماروش Maarus یا ماروسک Maaruzsk در شهرستان نیشابور می باشد. بنا به کتاب حرکت تاریخی کرد به خراسان نوشته کلیم الله توحدی ایشان را شاه عباس صفوی به اینجا آورده و در زمان نادر شاه افشار گروهی ازایشان را به فرماندهی ولی خان عمارلو به استان گیلان منطقه خورگام Xorgaam کوچانده اند تا از ایران در برابر قوای روس دفاع کنند. فرزندان ولی خان عمارلو امروزه خوانین جیرنده می باشند و دو خانواده زند Zand و مهرابی Mehraabi را تشکیل می دهند.
عمارلو - زنجان
عمارلو - گیلان
عمارلو AAmmaarlu یا به بیانی آمارلوAAmaarlu نام ایلی از ایلات معتبر کرمانج است که زمان نادر شاه افشار از دشت ماروشMarus یا ماروسکMaruzsk شهرستان نیشابور در استان خراسان به استان گیلان شهرستان رودبار آورده شدند تا در برابر قوای روس مدافع خاک ایران باشند. عده ای نیز بر این باورند که ایشان از اقوام آماردAamaard هستند که زمانی تمدن مارلیک را در کرانه سپیدرود بنیان نهادند. نام قدیمی عمارلو خورگام بوده است.بعد از صفویه، نادر شاه نیز به انتقال بعضی از ایل و طایفه ها فرمان داد. چنانکه طایفة (عمارلو) را که از جملة طوایف کرد شمال خراسان بود به منطقه ای از کوهستانهای (گیلان ) کوچانید که در سمت غربی کوههای (الموت) واقع است. و این منطقه اینک به نام همین طایفه نامیده می شود، زیرا که بیشتر مردمانش از طایفة (عمارلو )هستند. و گویشی را که هنوز به آن سخن می گویند(کردی ) یا (کرمانجی – Kermanji می نامند.

عمارلو (زنجان). عمارلو نام یکی از ایلهای کرد کرمانج و از قوم های باستانی کرانه مدیترانه می باشد. شهرستان طارم به مرکزیت شهر آب بر یکی از مراکز سکونت عمارلو می باشد. بنا به کتاب حرکت تاریخی کرد به خراسان نوشته کلیم الله توحدی، در زمان نادر شاه افشار، این ایل به فرماندهی ولی خان عمارلو به کرانه های سفید رود کوچیده اند. از آن پس این کرانه ها، به نام ساکنانش، منطقه عمارلو نام گرفته است. در پی با جدا سازی استان زنجان از استان گیلان، امروزه، منطقه عمارلو از سمت شمال سفید رود در گیلان، و از سمت جنوب در زنجان جای گرفته است.
قربانعلی خان
محمد خان
حیدر خان
نوروز خان
محراب خان
آدینه خان
شریف خان
فرزندان ولی خان عمارلو امروزه خوانین جیرنده می باشند؛ و، دو خانواده زند و مهرابی را تشکیل می دهند. جیرنده مرکز منطقه عمارلو شناخته می شود.
فرزندان ولی خان عمارلو عبارتند از:
دشت ماروش یا ماروسک شهرستان نیشابور در استان خراسان از سکونت گاه های دیگر این ایل می باشد. کرانه های مدیترانه، سکونت گاه نخستین ایشان بوده است. به استان گیلان و زنجان (کرانه خاوری و باختری سفیدرود)آورده شدند تا در برابر قوای روسیه مدافع خاک ایران باشند. نادرشاه افشار ، در سال ۱۱۴۵، این قوم را به سرپرستی ولی خان عمارلو، از پیرامون پایتخت نادری، در خراسان، به گیلان کوچاند؛ تا، جلوی تاخت و تاز و تجاوز روسها دراین منطقه گرفته شود.

عمارلو (گیلان). عمارلو به کرمانجی ( emarlû/amarlû/omerlû)
قربانعلی خان
محمد خان
حیدر خان
نوروز خان
محراب خان
آدینه خان
شریف خان،
از ایل های بزرگ کردکرمانج و از قوم های باستانی خاورمیانه است. مردم این ایل به زبان کُرمانجی سخن می گویند. سرزمین اصلی و نخستین ایشان ایالت وان در کردستان باکور ( یعنی کردستان ترکیه ) میباشد ؛ و، امروزه در سوریه، ترکیه، و ایران سکونت دارند. در پی اتحاد با صفویان، طایفه هایی از ایشان به همراه دیگر ایل ها از کردستان به خراسان کوچیدند. ایل عمارلو یک توقف ۱۳۰ ساله در هجرت تاریخی خود را در سرزمین خراسان سپری کرد. نادرشاه افشار، در سال ۱۱۴۵/ ۱۱۴۱، این قوم را به سرپرستی ولی خان بزرگ از قوچان به گیلان، کوچاند؛ تا، جلوی تاخت و تاز و تجاوز روسها در این منطقه گرفته شود. بارزترین نوادگان خان های این ایل از همین منطقه هستند.
فرزندان ولی خان عمارلو عبارتند از:
محمدرضا کلانتر بزرگ

دانشنامه آزاد فارسی

عَمّارْلُو
طایفۀ کُرد ایران، شاخۀ کرمانجی، از طوایف چادرنشین ناحیۀ عمارلو، در شهرستان رودبار گیلان، مرکب از تیره های استاجانلو، بادرلو، بیشانلو، تی تی کانلو، جم خانلو، چاخم لو، چغلانلو، شمخانلو، شاهقلانلو، قبه کرانلو، محمودلو، میرزاخانلو، و شمکانلو. محل سکونت خوانین عمارلو در روستاهای کوهستانی پیرکوه و جیرنده قرار داشت و خوانین عمدۀ آن از طایفۀ بیشانلو بودند. بسیاری از کردان عمارلو در یکی دو قرن گذشته چادرنشینی را ترک گفته و در همان ناحیه یک جانشین شده اند. سردسیر این مردم در کوهستان های خورگام و درفک و گرمسیر آنان در دو سوی رودخانۀ شاهرود از رودبار محمدزمان خان تا محل تلاقی آن با رودخانۀ قزل اوزن در کنار منجیل قرار داشت. امروزه تعدادی از عمارلو ها، تنها در فصل تابستان، برای تعلیف احشام خود به مراتع کوهستانی درفک سفر می کنند و بقیۀ فصول سال را در خانه های دائمی خود به سر می برند. بنابه روایات موجود، عمارلوها در زمان نادرشاه، از نیشابور به این منطقه انتقال یافته اند. هم اکنون نیز گروهی بزرگ از کردان نیشابور را عمارلوها تشکیل می دهند. اینان پس از قتل نادر و فروپاشی دولت او به لاهیجان حمله آوردند و آن جا را غارت کردند. رستم خان عمارلو در ۱۱۷۵ق ازجمله سرداران کریم خان زند در جنگ با فتحعلی خان افشار حاکم ارومیه بودند. طبق بنیچه بندی نظامی دورۀ قاجاریه، تشکیل یک دستۀ نظامی ارتش ایران برعهدۀ عمارلوهای رودبار قرار داشت. جمعیت این مردم در اوایل دورۀ پهلوی قریب ۲هزار خانوار بود.

پیشنهاد کاربران

درگذشته امارد بوده، امارد، گالش ها، گالش های کاسی تبار.
او مرد، گیلکی، گالشی،
در امارد تعداد زیادی گالش ودیلمی زندگی می کنند. در آنجا تعدادی نیز لک هستند.
عمارلو، گرفته شده از امارد.
امارد، اومرد، امرد، امردی، اماردی. از توابع رودبار گیلان.



کلمات دیگر: