قصبه مرکزی بلوک فاراب دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت .
جیرنده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جیرنده. [ رَ دِه ْ ] ( اِخ ) قصبه مرکزی بلوک فاراب دهستان عمارلوی بخش رودبار شهرستان رشت. کوهستانی سردسیری و دارای 2400 تن سکنه است. آب آن از رودخانه محلی بنام زغال کش و محصول آن غلات ، لبنیات و میوه جات و شغل اهالی زراعت و گله داری و زغال سوزی و گلیم و جوراب بافی است. راه مالرو دارد و درزمستان عده ای برای تأمین معاش بگیلان میروند. قلعه ٔخرابه ای بنام کافرقلعه دارد که قدیمی است. صندوق پست دارد و نامه ها هفته ای یک مرتبه بوسیله پیک سوار برودبار حمل میشود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
دانشنامه عمومی
جیرنده مرکز بخش عمارلو، شهرستان رودبار، استان گیلان شناخته می شود. قدمت این منطقه با توجه به آثار کشف شده موجود در موزه ایران باستان به قبل از دوران مادها می رسد. این شهر در ۳۵ کیلومتری لوشان قرار دارد و آب و هوای آن سرد و کوهستانی است.
خانان : ایشان خان های کُردکُرمانج منطقه عمارلو و فرزند ولی خان عمارلو می باشند. با سکونت ولی خان و فرزندانش، جیرین دیه مرکز اداری کردهای کرمانج ایل عمارلو و منطقه عمارلو شناخته شد.
جلالیان
شیخان: افراد معتمد و مومنی بودند که امور آموزشی و دبیری عمارلو بر عهده ایشان بود.
کلمهٔ جیرنده در گفتار :
جیریندی : ده پایین
جرن دی : ده سرد
خانان : ایشان خان های کُردکُرمانج منطقه عمارلو و فرزند ولی خان عمارلو می باشند. با سکونت ولی خان و فرزندانش، جیرین دیه مرکز اداری کردهای کرمانج ایل عمارلو و منطقه عمارلو شناخته شد.
جلالیان
شیخان: افراد معتمد و مومنی بودند که امور آموزشی و دبیری عمارلو بر عهده ایشان بود.
کلمهٔ جیرنده در گفتار :
جیریندی : ده پایین
جرن دی : ده سرد
wiki: جیرنده
جیرنده (ابهام زدایی). جیرنده یکی از کاربردهای زیر را دارد:
جیرنده: نام شهری مرکز دهستانی با همین نام در شهرستان رودبار است.
جیرنده: نام شهری مرکز دهستانی با همین نام در شهرستان رودبار است.
wiki: جیرنده (ابهام زدایی)
جیرنده به معنای ده غزال است. در گذشته نه چندان دور این منطقه محل زندگی بسیاری از حیوانات مانند غزال و آهو و پلنگ و ...بوده است.
پیشنهاد کاربران
روستایی در 125 کیلومتری قزوین واقع در بخش رودبار الموت . این واژه اسمی مرکب از دو تکواژ جیر به معنی :پایین
و ده به معنی ده یا روستا است یعنی روستای پایین. شغل مردم آن دامداری و کشاورزی می باشد . محصولات کشاورزی این روستا عبارتند از :گردو ، انگور ، آلو ، آلبالو ، سیب ، گلابی و . . . . جمعیت فصلی و دائمی آن تقریبا به 80 خانوار می رسد .
و ده به معنی ده یا روستا است یعنی روستای پایین. شغل مردم آن دامداری و کشاورزی می باشد . محصولات کشاورزی این روستا عبارتند از :گردو ، انگور ، آلو ، آلبالو ، سیب ، گلابی و . . . . جمعیت فصلی و دائمی آن تقریبا به 80 خانوار می رسد .
جیران ده, جیران یعنی اهو, ده پرآهو بوده
معنی جیرهنده بنظره بنده اینطورتفسیر میشه که باید گفت جیره نده یعنی به زبان گیلکی مردم جیرهنده میشه جیره نداده
واژه " جیرنده " تازی شده " گیرنده " پارسی به معنای ستاننده و از بن گرفتن می باشد و به هیچ روی با جیران ترکی به معنای آهو هم معنی و هم ریشه نمی باشد، واژه های هم خانوده گیرنده : نخگیر ( نخجیر ) ، گیرافت ( جیرفت ) است و در هیچ یک از گویش ها و زبان های هم خانواده پارسی " جیر " به معنای پایین نمی باشد.
کلمات دیگر: