کلمه جو
صفحه اصلی

فشم

فرهنگ فارسی

قصبه ایست جزو دهستان رودبار بخش افجه شهرستان تهران واقع در ۲٠ کیلومتری مغرب گلندوک سرراه شوسه ای که به میگون و از آنجا به شمشک میرود کوهستانی و سردسیر ۱۴۹۷ تن سکنه . دارای چشمه است و رودخانه جاجرود آنرا مشروب میسازد محصول غلات بنشن ارزن انواع میوه قلمستان شغل زرعت . این قصبه از ییلاقهای تهران محسوب میشود .

لغت نامه دهخدا

فشم. [ ف َ ش َ ] ( اِخ ) قصبه ای است از دهستان رودبار قصران بخش افجه شهرستان تهران ، دارای 1497 تن سکنه. آب مشروب آن از جاجرود و محصول عمده آن غله ، بنشن ، ارزن ، و میوه و قلمستان است. در تابستان در حدود 40 خانوار برای هواخوری در این ده ساکن میشوند. از معادن اطراف فشم زغال سنگ استخراج میشود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

دانشنامه عمومی

فشم یکی از محله های شهر اوشان، فشم، میگون در استان تهران است که شهرداری اوشان فشم میگون و بخشداری رودبارقصران و برخی از ادارات اصلی این شهر و پاسگاه انتظامی در آن قرار دارد.
در لغتنامه دهخدا آمده است: فشم. (اِخ) قصبه ای است از دهستان رودبار قصران بخش افجهٔ شهرستان تهران، دارای ۱۴۹۷ تن سکنه. آب مشروب آن از جاجرود و محصول عمدهٔ آن غله، بنشن، ارزن، و میوه و قلمستان است. در تابستان در حدود ۴۰ خانوار برای هواخوری در این ده ساکن می شوند. از معادن اطراف فشم زغال سنگ استخراج می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

فَشَم
شهری در استان تهران، شهرستان شمیرانات، و مرکز اداری بخش رودبار قصران. با ارتفاع ۲هزار متر، در ۲۶کیلومتری شمال شرقی تهران و ۱۷ کیلومتری شمال شرقی تجریش در کوهستان البرز مرکزی، سر راه تهران به شمشک و دیزین قرار دارد. محل تلاقی رودخانه های جاجرود و شمشک است. اقلیم این شهر سرد و نیمه خشک و جمعیت آن ۶,۷۶۰ نفر است.


کلمات دیگر: