کلمه جو
صفحه اصلی

ازلی


مترادف ازلی : ابدی، جاودانه، دیرین، دیرینه، قدیم

متضاد ازلی : ابدی

برابر پارسی : دیرینگی، بی آغازی

فارسی به انگلیسی

eternal, preexistent, primordial, pre - existent, pristine

eternal, pre - existent


eternal, preexistent, primordial, pristine


فارسی به عربی

ابدی

مترادف و متضاد

ابدی، جاودانه، دیرین، دیرینه، قدیم ≠ ابدی


predetermination (اسم)
تقدیر، ازلی، مقدرات

eternal (صفت)
بی پایان، پیوسته، جاوید، دائمی، همیشگی، ابدی، جاودان، ازلی، لایزال، خالد، بدون سرانجام و سراغاز، سرمد، فنا ناپذیر

everlasting (صفت)
ابدی، جاودان، ازلی، سرمد

increate (صفت)
ازلی، افریده نشده، قائم بالذات، غیر مخلوق

prevenient (صفت)
ازلی

فرهنگ فارسی

آیین ازلی شعبه ای منشعب از بابیه که توسط صبح ازل تاسیس گردید .
( صفت ) منسوب به ازل . ۱ - دیرین دیرینه همیشگی بی آغاز قدیم سرمدی آنکه یا آنچه ویرا اول و آغاز نباشد مقابل ابدی . ۲ - صفتی است از صفتهای خدا . ۳ - ازلی آنست که وجود او را علت نیست بلکه موجود است بی علتی و بر ضد این صفت محدث است . ( جامع الحکمتین ) . ۴ - چیزی که مسبوق به عدم نباشد . باید دانست که موجود بر سه قسم است : یا ازلی و ابدی است و آن خداوند است یا نه ازلی است و نه ابدی و آن دنیا است که هم اول دارد و هم آخر یاابدی غیر ازلی است مثل آخرت که اول دارد ولی آخر ندارد . یا علم ازلی . علم الهی . ۵ - پیرو صبح ازل یعنی میرزا یحیی نوری ( متوفی بسال ۱۳۳٠ ه.ق. ) که رئیس فرق. اقلیت با بیان بود . جمع : ازلیان . پیا آیین ازلی . آیین پیروان صبح ازل .

فرهنگ معین

(اَ زَ ) [ ع . ] (ص نسب . ) منسوب به ازل .

لغت نامه دهخدا

ازلی . [ اَ زَ ] (اِخ ) پیرو صبح ازل یعنی میرزایحیی نوری (متوفی 1330 هَ. ق .). پسر میرزا عباس نوری معروف بمیرزا بزرگ ، صبح ازل رئیس فرقه ٔ اقلیت بابیه ٔ معروف بازلیان بوده است . رجوع بصبح ازل و رجوع بوفیات معاصرین بقلم محمد قزوینی در مجله ٔ یادگار سال پنجم شماره ٔ 4 و 5 شود.


ازلی . [ اَ زَ ] (ص نسبی ) منسوب به ازل . (غیاث اللغات ). که اول ندارد از حیث زمان . آنکه ابتدا ندارد. (مؤید الفضلاء). هرگزی . قدیم . دیرینه . مقابل ابدی . || که همیشه بود. همیشه . (مؤید الفضلاء) (السامی فی الاسامی ). جاوید. سرمدی . آنچه را مسبوق بعدم نباشد ازلی نامند: بدان که موجود را سه حالت است و بس که حالت چارمین برای آن غیرمتصور است ، یا ازلی ابدی است و آن خدای سبحانه و تعالی باشد. و یا آنکه نه ازلی است و نه ابدی و آن این جهانست . و یا آنکه ابدی است و ازلی نیست و آن جهان دیگر است که آخرت باشد. و عکس آن از محالات است زیرا این اصل مسلم است که : ماثَبت َ قِدَمُه ُ اِمتنَعَ عدَمه . کذا فی تعریفات السید الجرجانی . (کشاف اصطلاحات الفنون ). || خدائی . الهی : بر پشته ای فرودآمد و در حضرت تعالی بتکفیر یمین و تعفیر جبین بایستاد و دست در دامن عنایت ازلی زد و بدو پناهید و نصرت از او خواست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 299).
زان ازلی نور که پرورده اند
در تو زیادت نظری کرده اند.

نظامی .


- علم ازلی ؛ علم غیب :
علم ازلی علت عصیان کردن
نزد عقلا ز غایت جهل بود.

خواجه نصیر طوسی .


|| (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . کائن لم یزل و لایزال . (مفاتیح ).

ازلی. [ اَ زَ ] ( ص نسبی ) منسوب به ازل. ( غیاث اللغات ). که اول ندارد از حیث زمان. آنکه ابتدا ندارد. ( مؤید الفضلاء ). هرگزی. قدیم. دیرینه. مقابل ابدی. || که همیشه بود. همیشه. ( مؤید الفضلاء ) ( السامی فی الاسامی ). جاوید. سرمدی. آنچه را مسبوق بعدم نباشد ازلی نامند: بدان که موجود را سه حالت است و بس که حالت چارمین برای آن غیرمتصور است ، یا ازلی ابدی است و آن خدای سبحانه و تعالی باشد. و یا آنکه نه ازلی است و نه ابدی و آن این جهانست. و یا آنکه ابدی است و ازلی نیست و آن جهان دیگر است که آخرت باشد. و عکس آن از محالات است زیرا این اصل مسلم است که : ماثَبت َ قِدَمُه ُ اِمتنَعَ عدَمه. کذا فی تعریفات السید الجرجانی. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). || خدائی. الهی : بر پشته ای فرودآمد و در حضرت تعالی بتکفیر یمین و تعفیر جبین بایستاد و دست در دامن عنایت ازلی زد و بدو پناهید و نصرت از او خواست. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 299 ).
زان ازلی نور که پرورده اند
در تو زیادت نظری کرده اند.
نظامی.
- علم ازلی ؛ علم غیب :
علم ازلی علت عصیان کردن
نزد عقلا ز غایت جهل بود.
خواجه نصیر طوسی.
|| ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی. کائن لم یزل و لایزال. ( مفاتیح ).

ازلی. [ اَ زَ ] ( اِخ ) پیرو صبح ازل یعنی میرزایحیی نوری ( متوفی 1330 هَ. ق. ). پسر میرزا عباس نوری معروف بمیرزا بزرگ ، صبح ازل رئیس فرقه اقلیت بابیه معروف بازلیان بوده است. رجوع بصبح ازل و رجوع بوفیات معاصرین بقلم محمد قزوینی در مجله یادگار سال پنجم شماره 4 و 5 شود.

فرهنگ عمید

۱. مربوط به ازل: سعادت ازلی با تو روز و شب همبر/ خدای عزوجل با تو گاه و بیگه یار (مسعودسعد: ۲۳۲ ).
۲. ویژگی آنچه ابتدا نداشته و همیشه بوده و خواهد بود.
۳. خداوندی، الهی: حکمت الهی.
۴. [قدیمی] هریک از پیروان میرزایحیی نوری (= صبح ازل )، رئیس فرقه ای از بابیه.

دانشنامه عمومی

ازلی نام گروهی از پیروان سید علی محمد باب است که پس از وی صبح ازل را جانشین وی دانستند. این دسته از پیروان سیدعلی محمد شیرازی مشهور به باب که معتقد به کتاب بیان بوده و 'بیانی' نامیده می شدند، به دنبال طرح موضوع من یظهره الله بودن توسط میرزا حسینعلی نوری در سال ۱۸۶۶، نظریه های ایشان را در خصوص اینکه موعود کتاب بیان هستند را نپذیرفته و همچنان به کتاب بیان و جانشین سیدعلی محمد باب یعنی میرزا یحیی نوری صبح ازل پایدار و معتقد مانده و ازلی نام گرفتند. این گروه اقلیتی از پیروان باب بودند که میرزا یحیی را جانشین او دانستند.
در طول زمانی که بها و میرزا یحیی نوری هر دو در بغداد بودند بها آشکارا و در نامه هایش صبح ازل را به عنوان رهبر جنبش خطاب می نمود. او در سال۱۸۶۳به طور محدود ادعای من یظهری کرد و بعدترها در سال ۱۸۶۶ ادعایش را عمومی ساخت
برخی گزارش ها حاکی از این است که ادعای جانشینی صبح ازل آشکار است.

پیشنهاد کاربران

واژه ی usual و usally انگلیسی به معنی همیشگی با واژه " ازل "و" ازلی" به معنی آنچه از اول بوده و هست سنجیدنی است. این واژه در زبان اسپانیایی usual با تلفظ اوژالی به واژه ی "ازلی" نزدیکتر است.

همیشگی
دیرینه
ابدی

ازلی:انکه اول ندارد از حیث زمان، آنکه همیشه بوده است. ( از صفت های خداوند )
ابدی:انکه آخر ندارد از حیث زمان، آنکه همیشه خواهد بود. ( از صفت های خداوند )

سرمد

همیشگی ، بی آغاز ، ابدی، جودانه ، دیرین

ابد

همیشگی
بی آغاز
ابدی

ابدی ، پایان نیافتنی

همیشگی . جاودانه . ابدی . بی اغاز

ازلی یعنی متعلق به الی یا متعلق به علی یا متعلق به گیاهان الی


کلمات دیگر: