کلمه جو
صفحه اصلی

پارسنگ

فارسی به انگلیسی

balance, counterpoise, counterweight, equipoise, makeweight, standoff

مترادف و متضاد

counterbalance (اسم)
موازنه، پارسنگ، وزنه تعادل

ballast (اسم)
بالاست، ماسه، پارسنگ

counterweight (اسم)
پارسنگ، وزنه تعادل، حالت تعادل

فرهنگ فارسی

پاره سنگ، سنگی که دریک کفه ترازوبگذارند
( اسم ) سنگی که در یک کف. ترازو گذارند تا با کف. دیگر برابر گردد پارسنگ پاهنگ .
چیزی که در یک کفه نهند تا با کفه دیگر برابر شود

قطعات شکسته‌شدۀ سنگ که برای تثبیت و تعادل ریل‌ها بر روی بستر راه‌آهن ریخته شود


فرهنگ معین

(سَ ) (اِمر. )نک پاسنگ . ، ~ برداشتن عقل کسی کنایه از: ناقص عقل بودن ، دیوانه بودن .

لغت نامه دهخدا

پارسنگ. [ س َ ] ( اِ مرکب ) سنگ و جز آن که در کپه سبک ترازو نهند تا هر دوکپه معادل شود. چیزی که در یک کفه نهند تا با کفه دیگر برابر شود. ( برهان ). پاسنگ. پاهنگ :
بست دوران بر رکوی چرخ چندین سنگ و خاک
لیک در میزان حکمت کم بود از پارسنگ.
کاتبی.
- پارسنگ بردن عقل کسی ؛ در تداول عامیانه ؛ نقصان عقل کسی. گولی. حمق.غباوت : عقلش پارسنگ میبرد.

فرهنگ عمید

سنگی که در یک کفۀ ترازو بگذارند تا با کفۀ دیگر برابر شود.

دانشنامه عمومی

پارسَنگ یا بالاست (به انگلیسی: Track ballast) قطعات شکسته شده سنگ است که روی بستر راه آهن ریخته می شود تا از لغزیدن خط آهن جلوگیری کرده و ایجاد تعادل برای ریل ها کند. پارسنگ ها همچنین آب های بارشی را رد می کنند و باعث زهکشی مسیر راه آهن می شوند.
تحمل نیروهای قائم، افقی و جانبی وارده بر تراورسها به منظور نگهداشتن خط در موقعیت معین خود
تأمین بخشی از برجهندگی و جذب انرژی خط
پخش و انتقال بارها به لایه های تحتانی
زهکشی آبهای سطحی
تنظیم و تراز نمودن سطح ریل حین ریل گذاری و تعمیرات
میرایی و استهلاک ضربات، ارتعاشات و صداهای حاصل از حرکت وسایل نقلیه ریلی
عایق یخبندان برای لایه زیر خود
جلوگیری از رشد گیاهان در خط
نوعی از خطوط آهن هم هست که در آنها پارسنگ بکار نرفته و به خط آهن بی پارسنگ معروفند.
پارسنگ همچنین مفهومی است در وزن کردن با ترازو.
بالاست لایه ای از مصالح سنگی شکسته با قطر متوسط ۲۰ تا ۶۰ میلیمتر است که مجموعه تراورس ها و ریل بر روی آن قرارگرفته و پیش بینی آن برای رسیدن به اهداف زیر ضروری است:

فرهنگستان زبان و ادب

{ballast} [حمل ونقل ریلی] قطعات شکسته شدۀ سنگ که برای تثبیت و تعادل ریل ها بر روی بستر راه آهن ریخته شود

گویش مازنی

/paar sang/ سنگ مقیاس وزنه – سنگ ترازو

سنگ مقیاس وزنه – سنگ ترازو


گویش بختیاری

1. پارسنگ ترازو؛ 2. وزن ظرف خالى پیش از ریختن چیزى در آن.


پیشنهاد کاربران

سنگ پاره: پاره سنگ.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۵۸ ) .


کلمات دیگر: