مترادف اتشین : ( آتشین ) آتشناک، آتشی، آذرگون، آذرین، داغ، سوزان، مشتعل
اتشین
مترادف اتشین : ( آتشین ) آتشناک، آتشی، آذرگون، آذرین، داغ، سوزان، مشتعل
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
حار , ناری
فرهنگ اسم ها
اسم: آتشین (دختر) (فارسی) (تلفظ: atashin) (فارسی: آتشین) (انگلیسی: atashin)
معنی: نورانی، فروزان، گیرا، مؤثر، به رنگ آتش، سرخ
معنی: نورانی، فروزان، گیرا، مؤثر، به رنگ آتش، سرخ
مترادف و متضاد
تند، حاد، تیز، با حرارت، تابان، گرم، داغ، تند مزاج، اتشین، برانگیخته، پر حرارت، تفته
مهیج، اتشبار، اتشین، اتشی مزاج
آسمانی، فلکی، عرشی، اتشین
اتشین، اذرین، محترقه، اتش دار، اتش فشانی
فرهنگ فارسی
( آتشین ) ( صفت ) آتشی از آتش .
از آتش
آتشی: منسوب به آتش، مانند آتش، برنگ آتش
از آتش
آتشی: منسوب به آتش، مانند آتش، برنگ آتش
فرهنگ معین
( آتشین ) (تَ ) (ص نسب . ) آتشی ، از آتش .
فرهنگ عمید
( آتشین ) ۱. از جنس آتش.
۲. [مجاز] مهیج، اثرگذار، پرشوروحال: سخنرانی آتشین، دلم را داغ عشقی بر جبین نِه / زبانم را بیانی آتشین ده (وحشی: ۴۹۰ ).
۳. سوزان.
۴. به رنگ آتش، سرخ تیره.
۵. [مجاز] بسیارخشمگین، تند.
۶. [مجاز] جان سوز، رنج آور: آب بزن بر حسد آتشین / باد در این خاک از او می رسد (مولوی۲: ۲۵۵ ).
۲. [مجاز] مهیج، اثرگذار، پرشوروحال: سخنرانی آتشین، دلم را داغ عشقی بر جبین نِه / زبانم را بیانی آتشین ده (وحشی: ۴۹۰ ).
۳. سوزان.
۴. به رنگ آتش، سرخ تیره.
۵. [مجاز] بسیارخشمگین، تند.
۶. [مجاز] جان سوز، رنج آور: آب بزن بر حسد آتشین / باد در این خاک از او می رسد (مولوی۲: ۲۵۵ ).
دانشنامه عمومی
آتشین. آتشین (نام علمی: Aethionema) نام یک سرده از تیرهٔ شب بویان است.
wiki: گونه از سرده آتشین است. جنس یا سردهٔ آتشین در ایران ۱۱ گونه گیاه علفی یک ساله و چند ساله دارد. آتشین یکی از این ۱۱ گونهٔ موجود در ایران است.
wiki: آتشین (گیاه)
واژه نامه بختیاریکا
( آتشین ) تش تشی
( آتشین ) سوزنا
( آتشین ) سوزنا
پیشنهاد کاربران
زرد و قرمز و نارنجی. یا رنگهای پاییزی . یا رنگ های تند.
اگرین
کلمات دیگر: