لرزانک
فارسی به انگلیسی
jelly or marmalade
gelatin, jelly
فارسی به عربی
مربی البرتقال , هلام
مترادف و متضاد
لرزانک
دلمه، لرزانک، ماده لزج، ژله، جسم ژلاتینی
لرزانک
لرزانک، مربای به، مربای نارنج
فرهنگ فارسی
مادۀ خوراکی شفاف و معمولاً رنگی که از ژلاتین یا آبمیوه یا عطرمایۀ میوه و شکر درست شود
خوراکی که ازمیوه یا آب میوه باشکردرست کنند، ژله
( اسم ) نوعی خوراک سرد که از نشاسته و شکر یا از آرد برنج و شکر تهیه کنند و آن چون سرد شود دلمه گردد و چون بجنبانند بلرزد ( وجه تسمیه ) ژله . لرزانک انواع مختلف دارد مانند : لرزانک انگور فرنگی لرزانک به لرزانک سیب لرزانک پرتقال لرزانک شکلات و غیره .
( اسم ) نوعی خوراک سرد که از نشاسته و شکر یا از آرد برنج و شکر تهیه کنند و آن چون سرد شود دلمه گردد و چون بجنبانند بلرزد ( وجه تسمیه ) ژله . لرزانک انواع مختلف دارد مانند : لرزانک انگور فرنگی لرزانک به لرزانک سیب لرزانک پرتقال لرزانک شکلات و غیره .
فرهنگ معین
(لَ نَ ) (اِ. ) ژله ، خوراکی سرد که از آب یا آب میوه همراه با نشاسته و شکر تهیه می شود.
لغت نامه دهخدا
لرزانک. [ ل َ ن َ ] ( اِ مرکب ) غذائی سرد از نشاسته و شکر یا از آرد برنج و شکر. نوعی غذا که از نشاسته و شکر کنند. قسمی از دندان مز، که با نشاسته و شکر و شیر پزند. طعامی که از نشاسته و قند کنند که چون سرد شد دلمه شود و چون بجنبانی بلرزد و وجه تسیمه آن همین است.
- امثال :
لرزانک خودش را نگاه نمی تواند داشت مرا چگونه نگاه می دارد. ( کریمخان زند ).
- امثال :
لرزانک خودش را نگاه نمی تواند داشت مرا چگونه نگاه می دارد. ( کریمخان زند ).
فرهنگ عمید
خوراکی شبیه ژله که از میوه یا آب میوه با شکر درست کنند، ژله.
فرهنگستان زبان و ادب
{jelly} [علوم و فنّاوری غذا] مادۀ خوراکی شفاف و معمولاً رنگی که از ژلاتین یا آبمیوه یا عطرمایۀ میوه و شکر درست شود
گویش مازنی
نوعی رقص که در آن رقصنده به طور مداوم در اندامش ایجاد لرزش ...
/larzaanek/ نوعی رقص که در آن رقصنده به طور مداوم در اندامش ایجاد لرزش کند
پیشنهاد کاربران
پشتو
کلمات دیگر: