برابر پارسی : رایانه
کامپیوتر
برابر پارسی : رایانه
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
کامپیوتر، رایانه، شمارنده، ماشین حساب، ماشین حساب الکترونی
فرهنگ فارسی
کمپیوتر:نوعی ماشین حساب که مسائل غامض ریاضی رادراندک مدت حل میکندومحاسبات راخیلی دقیق وسریع انجام میدهد
فرهنگ معین
(تِ ) [ انگ . ] (اِ. )دستگاه الکترونیکی که دارای حافظه ای با ظرفیت زیاد و امکانات پردازش بسیار سریع اطلاعات است ، رایانه (فره ).
فرهنگ عمید
دستگاهی الکترونیکی دارای حافظه ای با حجم زیاد برای ذخیره سازی و پردازش سریع اطلاعات، انجام محاسبات، تنظیم، و کنترل ماشین آلات، رایانه.
جدول کلمات
رایانه
پیشنهاد کاربران
ماشین الکترونیکی که با ذخیره داده ها و استفاده از برنامه ها، شما را در جستجو، سازماندهی و تغییر اطلاعات یاری میکند.
در پارسی به رایانه ترجمه شده است. واژهٔ رایانه از مصدر رایانیدن ساخته شده که در فارسی میانه به شکلِ rāyēnīdan و به معنای «سنجیدن، سبک و سنگین کردن، مقایسه کردن» یا «مرتّب کردن، نظم بخشیدن و سامان دادن» بوده است. [۲] این مصدر در زبان فارسی میانه یا همان پهلوی کاربرد فراوانی داشته و مشتق های زیادی نیز از آن گرفته شده بوده است. برایِ مصدر رایانیدن/ رایاندن در فرهنگ واژه دهخدا چنین آمده:
رایاندن
[ دَ ] ( مص ) رهنمائی نمودن به بیرون. هدایت کردن. ( ناظم الاطباء ) .
شکلِ فارسی میانهٔ این واژه rāyēnīdan بوده و اگر می خواسته به فارسی نو برسد به شکل رایانیدن/ رایاندن درمی آمده. ( بسنجید با واژه یِ فارسیِ میانه یِ āgāhēnīdan که در فارسیِ نو آگاهانیدن/ آگاهاندن شده است ) .
در پارسی به رایانه ترجمه شده است. واژهٔ رایانه از مصدر رایانیدن ساخته شده که در فارسی میانه به شکلِ rāyēnīdan و به معنای «سنجیدن، سبک و سنگین کردن، مقایسه کردن» یا «مرتّب کردن، نظم بخشیدن و سامان دادن» بوده است. [۲] این مصدر در زبان فارسی میانه یا همان پهلوی کاربرد فراوانی داشته و مشتق های زیادی نیز از آن گرفته شده بوده است. برایِ مصدر رایانیدن/ رایاندن در فرهنگ واژه دهخدا چنین آمده:
رایاندن
[ دَ ] ( مص ) رهنمائی نمودن به بیرون. هدایت کردن. ( ناظم الاطباء ) .
شکلِ فارسی میانهٔ این واژه rāyēnīdan بوده و اگر می خواسته به فارسی نو برسد به شکل رایانیدن/ رایاندن درمی آمده. ( بسنجید با واژه یِ فارسیِ میانه یِ āgāhēnīdan که در فارسیِ نو آگاهانیدن/ آگاهاندن شده است ) .
فارسی به انگلیسی
کامپیوتر باز
hacker
کامپیوتر بزرگ
mainframe
کامپیوتر بسیار سریع و پرظرفیت
supercomputer
کامپیوتر دوست
hacker
کامپیوتر دیجیتال
digital computer
کامپیوتر رقمی
digital computer
کامپیوتر فراسنجگر
analog computer
کامپیوتر قیاسی
analog computer
کامپیوتر کتابی
notebook computer
کامپیوتر کوچک
laptop, minicomputer
جابجا کردن از انبار کامپیوتر
read
دزد کامپیوتر
hacker
ردیف حروف درماشین تحریر و کامپیوتر
keyboard
ردیف شستی ها در ماشین تحریر و کامپیوتر
keyboard
صفحه فرمان هواپیما و کامپیوتر
console
صفحه کامپیوتر
screen
. . .
کامپیوتر باز
hacker
کامپیوتر بزرگ
mainframe
کامپیوتر بسیار سریع و پرظرفیت
supercomputer
کامپیوتر دوست
hacker
کامپیوتر دیجیتال
digital computer
کامپیوتر رقمی
digital computer
کامپیوتر فراسنجگر
analog computer
کامپیوتر قیاسی
analog computer
کامپیوتر کتابی
notebook computer
کامپیوتر کوچک
laptop, minicomputer
جابجا کردن از انبار کامپیوتر
read
دزد کامپیوتر
hacker
ردیف حروف درماشین تحریر و کامپیوتر
keyboard
ردیف شستی ها در ماشین تحریر و کامپیوتر
keyboard
صفحه فرمان هواپیما و کامپیوتر
console
صفحه کامپیوتر
screen
. . .
رایانگر.
یک نوع ماشین حساب که داده های خام و نامفهوم را گرفته و با پردازش آنها را به داده قابل فهم تبدیل و به عنوان خروجی پس میدهد. رایانه نام فارسی آن هست. روز به روز درحال پیشرفت هست و هر روز به قابلیت ها و سرعت آنها افزوده میشود.
کلمات دیگر: