کلمه جو
صفحه اصلی

لوئی چهاردهم

فرهنگ فارسی


دانشنامه عمومی

لوئی چهاردهم (به فرانسوی: Louis XIV de France) (۵ سپتامبر ۱۶۳۸ - ۱ سپتامبر ۱۷۱۵) پادشاه فرانسه و ناوار از ۱۴ مه ۱۶۴۳ تا زمان مرگش در سن ۷۷ سالگی بود. وی «۷۲ سال و ۱۱۰ روز» را بر تخت سلطنت نشست و از این روی میراث یکی از طولانی ترین سلطنت ها را در تاریخ فرانسه و هم چنین تاریخ اروپا را از خود بر جای نهاد.
او هنگامی که هنوز به پنج سالگی نرسیده بود به پادشاهی رسید ولی تا هنگام مرگ نخست وزیرش کاردینال ژول مازارن در ۱۶۶۱ میلادی، کنترلی بر اوضاع کشور نداشت. در این دوران فرانسه با امضای پیمان های وستفالی، پیرنه، الیوا و کپنهاگ به داور اصلی در موازنه قوای قاره اروپا تبدیل شد. پس از مرگ مازارن، لوئی از انتخاب صدراعظم جدید خودداری کرد و یکی از مقتدرترین حکومت های مطلقه را تشکیل داد و از این روی او را «مقتدرترین پادشاه فرانسه» می نامند.
از او با لقب هایی چون «پادشاه خورشید» و «لوئی بزرگ» یاد می شد. پادشاهی او هم زمان بود با سلطنت شاه عباس دوم، شاه سلیمان و شاه سلطان حسین، آخرین پادشاهان صفوی در ایران.
لویی که در پنج سالگی به سلطنت رسید بود، دوران کودکی خود را با شورش اشراف فرانسه که به فروند مشهور بود و با حمایت دولت اسپانیا صورت گرفته بود پشت سر گذاشت. این واقعه موجب شد تا لویی اعتمادش را به اطرافیان از دست بدهد و سیاست تمرکز قدرت و خلع ید از اشراف را در پی بگیرد. پس از مرگ مازارن لویی از انتصاب یک وزیر هم خودداری کرد و جمله معروف «دولت یعنی من» به او منسوب است.

دانشنامه آزاد فارسی

لوئی (فرانسه چهارده) چهاردهم (۱۶۳۸ـ۱۷۱۵)(Louis XIV)
لوئی چهاردهم
(معروف به پادشاه آفتاب) شاه فرانسه از ۱۶۴۳ و جانشین پدرش، لوئی سیزدهم. مادرش آنِ اتریشی بود. تا ۱۶۶۱ زمام امور در دست ژول مازارَن، وزیر اعظم، بود، اما پس از آن لوئی اختیار مطلق امور را در دست گرفت و سلطنتی برپا کرد که در گفتۀ او خلاصه می شد: «مملکت یعنی من». در سراسر دورۀ پادشاهی اش درگیر جنگ های توسعه طلبانۀ ناموفقی (۱۶۶۷ـ۱۶۶۸)، (۱۶۷۲ـ۱۶۷۸)، (۱۶۸۸ـ۱۶۹۷)، (۱۷۰۱ـ۱۷۱۳، جنگ جانشینی اسپانیا) با اتحادهای گوناگون میان کشورهای اروپایی بود؛ بریتانیا و هلند جزو ثابت این اتحادها به شمار می آمدند. حامی هنر و ادب بود. پس از مرگ پدرزنش، فیلیپ دوم اسپانیا، مدعی هلندِ اسپانیا شد و کوشید (۱۶۶۷ـ۱۶۶۸) این سرزمین را به قلمرو خود منضم کند، اما اتحاد هلند، انگلستان، و سوئد تلاش های او در این زمینه را عقیم گذاشت. لوئی پس از جدا کردن انگلستان از اتحاد، به هلند یورش برد (۱۶۷۲)، اما هلندی ها (به رهبری ویلیامِ اورانژ) مقاومت کردند و برغم تشکیل اتحاد اروپایی بر ضد فرانسه، به موجب پیمان صلح نایمگن به امتیازاتی ارضی از فرانسه دست یافتند (۱۶۷۸). با جنگ اتحادیۀ آوگسبورگ (۱۶۸۸ـ۱۶۹۷) میان او و اتحاد بزرگ (شامل انگلستان)، که ویلیام اورانژ آن را تشکیل داد، خصومت ها از سر گرفته شد. فرانسویان در خشکی به پیروزی رسیدند، اما ناوگان فرانسه در نبرد لائوگ تقریباً نابود شد (۱۶۹۲) و با پیمان ریسویک، لوئی همۀ متصرفاتش از ۱۶۷۸ را از دست داد. ادعای لوئی بر سلطنت اسپانیا (برای نوۀ خود) در ۱۷۰۰، سبب وقوع جنگ جانشینی اسپانیا شد؛ لوئی جیمز سوم، مدعی قدیمی تاج و تخت انگلستان، را به رسمیت شناخت و موجب شد انگلستان نیز به جبهۀ مقابل فرانسه در این جنگ بپیوندد. گرچه پیمان اوترخت (۱۷۱۳) سلطنت اسپانیا را به نوۀ لوئی داد، این جنگ به تفوق فرانسه در اروپا پایان بخشید و فرانسه عملاً کشوری ورشکسته شد. لوئی با شاهدخت ماری ترزا اسپانیایی ازدواج کرد (۱۶۶۰)، اما بیشتر زیر نفوذ معشوقه هایش ازجمله لوئیز دو لا والیر، مادام دو مونتسپان و مادام دو مَنتنون بود. دورۀ لوئی چهاردهم، دورۀ افزایش ثروت و قدرت فرانسه بود؛ به رهبری ژان باپتیست کولبر، وزیر اعظم، در امور مالی پادشاهی اصلاحاتی به عمل آمد، تجارت افزایش یافت، و سیاست استعماری نیرومندی به اجرا درآمد؛ به رهبری لووا، وزیر جنگ لوئی، قوای مسلح فرانسه مجدداً سازمان یافت و ارتش فرانسه به فرماندهی تورن و کُنده، ژنرال های لوئی، برترین نیروی جنگی اروپا شد. لوئی در داخل کشور قدرتی مطلقه داشت. دادگاه ها کلاً تحت نظارت او بود و این اصل او که خود را تجسم مملکت می دانست، کاملاً تحقق یافته بود. معشوقه های متعدد و فرزندان نامشروع بسیاری داشت، اما پس از مرگ ماری ترز با مادام دو منتنون ازدواج کرد (۱۶۸۴). منتنون بسیار زیر نفوذ یسوعیان بود و در لغو «فرمان نانت» نقش بسزایی داشت (۱۶۸۵).

نقل قول ها

لوئی چهاردهم (به فرانسوی: Louis XIV de France) (۵ سپتامبر ۱۶۳۸–۱ سپتامبر ۱۷۱۵) پادشاه فرانسه و ناوار از ۱۴ مه ۱۶۴۳ تا زمان مرگش در سن ۷۷ سالگی بود. وی «۷۲ سال و ۱۱۰ روز» را بر تخت سلطنت نشست و از این روی میراث یکی از طولانی ترین سلطنت ها را در تاریخ فرانسه و هم چنین تاریخ اروپا را از خود بر جای نهاد.
• «همیشه عجله برای کسب درآمد است که باعث از دست دادن می شود.»• «او به خوبی می داند با آنکه ممکن است یک اشراف زاده را با بی اعتنایی اش نابود کند، مثلایک وزیر خارجه یا دیگر وزیران را همراه با خانواده اش از مکان رفیعی که بوده به عمق هیچستان تنزل دهد، اما نمی تواند وی یا مسیرش را خراب کند. چون در آن صورت هیچ میزان ثروت یا دارایی برای او فایده نخواهد داشت. این یکی از دلایلی بود که چرا او دوست داشت به وزیرانش در بالاترین حد این سرزمین حتی بر شاهزادگانی که از وراثت خونی به آن مقام دست یافته اند، اقتدار بدهد.» -> خاطرات سن سیمون


کلمات دیگر: