کلمه جو
صفحه اصلی

خانات

فرهنگ فارسی

نام قسمتی از جنوب طهران

لغت نامه دهخدا

خانات. ( اِ ) ج ِ خان و خانه و بمعنی کاروانسراها میباشد : بعضی صحابه گفتند. یا رسول اﷲ این خانات و مساکن که در راه شام است... ( فتوح ص 4 ). ضحاک گفت : خاناتی که مسافران در او فرودآیند. ( فتوح ص 4 ).

خانات. ( اِخ ) نام قسمتی از جنوب طهران. ( یادداشت بخط مؤلف ).

خانات . (اِ) ج ِ خان و خانه و بمعنی کاروانسراها میباشد : بعضی صحابه گفتند. یا رسول اﷲ این خانات و مساکن که در راه شام است ... (فتوح ص 4). ضحاک گفت : خاناتی که مسافران در او فرودآیند. (فتوح ص 4).


خانات . (اِخ ) نام قسمتی از جنوب طهران . (یادداشت بخط مؤلف ).


دانشنامه عمومی

خانات یا خاقانات نهادی سیاسی است که یک خان یا خاقان در رأس آن باشد. خاستگاه این نهاد از قبایل جلگه اوراسیا می باشد.
خانات آذربایجان ایران
خانات آستراخان
خانات ایروان
خانات باکو
خانات تالش
خانات جغتای
خانات جواد
خانات جونغار
خانات سیبر
خاقانات غربی ترک
خانات قازان
خانات قفقاز
خانات کریمه
خانات دربند
خانات قره باغ
Wikipedia contributors, "Khanate," Wikipedia, The Free Encyclopedia, https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Khanate&oldid=700628448 (accessed March 21, 2016).

پیشنهاد کاربران

در عهد شاه عباس کبیر به کاروانسراهای تجاری خانات می گفتند.

در یکی دو قرن اخیر که اروپائیان در باره آسیا و بخصوص مناطق آسیای مرکزی واطراف ایران مطالبی نوشته اند، عبارت Khanate و جمع آن Khanates رادر اطلاق بر بعضی مناطق مانند بخار ا، خیوه، خوقند، و. . . به کار برده اند وتا جایی که این حقیر متوجه شده است بهترین معادلی که در فارسی می‎توان برای آن بکار برد ، واژة �خان نشین� است. ولی متأسفانه در بسیاری از متون فارسی دو قرن اخیر آن را به غلط خانات نوشته اند در صورتی که در متون متقدم واژة خانات چنین کاربردی نداشته است . امیدوارم فرصتی پیدا شود تا در مقاله ای این توضیح مختصر با ذکر نمونه مثال های کافی بخوبی تبیین شود.



خانات جمع کلمه خان در زبان مغولی است که در ترکی خانات استفاده نمیشه و به جای آن خانلیق یعنی محل خان استفاده میشه


کلمات دیگر: