کلمه جو
صفحه اصلی

نقشه


مترادف نقشه : اطلس، الگو، پروژه، طرح، نمودار، خیال، رای، عزم، قصد، مقصود، منوی، نظر، نیت، دسیسه، زمینه

برابر پارسی : ره نامه، نگاره

فارسی به انگلیسی

map, plan, drawing, design, blueprint, chart, device, draft, idea, notion, pattern, plat, proposition, rendering

plan, drawing, map


blueprint, chart, design, device, draft, idea, map, notion, pattern, plan, plat, proposition


فارسی به عربی

برنامج , تصمیم , خریطة , خطة , مخطط , مشروع , موامرة , نموذج

مترادف و متضاد

program (اسم)
دستور کار، مرام، دستور، برنامه، نقشه، روش کار، پروگرام

design (اسم)
قصد، خیال، زمینه، طرح، نقشه، تدبیر، طراح ریزی

scheme (اسم)
ترتیب، تمهید، برنامه، طرح، نقشه، رویه، تدبیر، طرح کلی

plan (اسم)
اندیشه، خیال، برنامه، طرح، نقشه، تدبیر

project (اسم)
طرح، نقشه، پروژه، پروژه افکندن

model (اسم)
طرح، پیکر، نمونه، قالب، نقشه، سرمشق، مدل

plat (اسم)
قطعه، نقشه کشی، جلگه، نقشه، بافتن گیسو، زمینه سازی، قطعه زمین کوچک

chart (اسم)
جدول، نگاره، گرافیگ، ترسیم اماری، نقشه

map (اسم)
نقشه، نگاشت

plot (اسم)
نقطه، قطعه، طرح، نقشه، دسیسه، توطئه، موضوع، موضوع اصلی

اطلس، الگو، پروژه، طرح، نمودار


خیال، رای، عزم، قصد، مقصود، منوی، نظر، نیت


دسیسه


زمینه


۱. اطلس، الگو، پروژه، طرح، نمودار
۲. خیال، رای، عزم، قصد، مقصود، منوی، نظر، نیت
۳. دسیسه
۴. زمینه


فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - یک نقش (از چیزی ).۲ - تصویری از یک خانه ساختمان کارخانه و غیره که باید از روی آن تصویر بنا شود . ۳ - ورقه ای که بر روی آن بخشی از کره زمین نشان داده شود . توضیح برای آشنا شدن به کرده زمین ونشان دادن قسمتهای آن باید کره جغرافیایی تهیه نمود ولی چون کره ها را نمی توان از حد معین بزرگتر ساخت برای اینکه بهتر بتوان اوضاع زمین را مورد مطالعه قرار داد بترسیم نقشه می پردازند و از هر ناحیه یا کشوری نقشه های جداگانه تهیه می کنند . ترسیم نقشه محلی عبارت از این است که آن محل را بنسبت معینی کوچک کنند و آنرا در روی نقشه ترسیم نمایند . عددی که نسبت میان ابعاد اصلی محل را معین میکند به [ مقیاس عددی نقشه ] موسوم است . این عدد غالبا کسری است که صورت آن یک و مخرجش عددیست که منتهی بچند صفر میشود مثلا ۱/۴۵٠٠٠ مینمایاند که نسبت نقشه بطبیعت بنسبت یک بمخرج مذکور کوچک شده است . یا نقشه جهان نمای مسطح . عبارتست از نقشه استوانه یی یا نقشه [ مرکاتور ] که منطقه استوای آن درست است ولی هرچه بقطب نزدیک شود از صورت طبیعی ونسبت واقعی دور میگردد یا نقشه قالی . کاغذی شطرنجی که بر روی خطوط مربعهای آن طرحها و نقشهای مورد نظر قالی باف کشیده شده است . این نقشها طی اعصار و قرون تکمیل شده و بصورت امروزی در آمده است . از جالب ترین اختصاصات این نقشها مسبک ( استیلیزه ) و منظم و موزون بودن آنهاست . نقشهای مذکور ملهم از طبیعت است ولی چنان تغییر یافته که گاه منبع و ماخذ آن شناخته نمیشود . وجود تار و پود نقشه قالی را بشکل هندسی در آورده و کار سازنده را آسان میکند . در نقشه قالی ایران انواع گلها درختها حیوانات و پرندگان بصورت طراحی خاصی بکار رفته و اشکال هندسی مثل لوزی ذوزنقه هشت گوشه و شانزده گوشه و یا طرحهای قراردادی دیگر مثل ترنجی که طرحها را در وسط و سینه خود قرار میدهد وجود دارد . ۴ - طرح صورت عمل پرگرام : نقشه شما درین کار چیست ? جمع : ( غلط ) نقشه جات . یا پیاده کردن نقشه . ( نو ) از روی طرح و نقشه ای که روی کاغذ کشیده شده زمین محل ساختمان را طرح ریزی کردن وشالده بنا را ریختن .

فرهنگ معین

(نَ ش ) [ ع . نقشة ] (اِ. ) ۱ - صفحة کاغذی که در آن شکل و اندازه و عوارض زمین یا قسمتی از سطح آن با مقیاس های مختلف و معین ترسیم شده است . ۲ - طرح و صورت کار و عملی که در آینده باید انجام شود.

لغت نامه دهخدا

نقشه. [ ن َ ش َ / ش ِ ] ( اِ ) صفحه کاغذی که در روی آن شکل و صورت چیزی را رسم کرده می نمایانند و خاکا و خاکه و کالو و ورنداز و کالوب و کارنامه و گرنامه و نمونه نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). طرحی که مهندس یا طراحی از چیزی تهیه و بر صفحه کاغذ رسم کند تا سازندگان و کارگران به دلالت و مطابق آن ، شی مطلوب را بسازند: نقشه اتومبیل ، نقشه راه ، نقشه ساختمان ، نقشه قالی. || خریطه. ( یادداشت مؤلف ). طرح و تصویری که به مقیاسی بسیار کوچکتر از محله یا راه یا شهر یا مملکت یا قاره یا کره زمین بر کاغذ رسم کنند تا به دلالت آن موقعیت طبیعی و اقتصادی و سیاسی و دیگر مشخصات آن سرزمین را به دیگران بشناسانند: نقشه جهان ، نقشه اروپا، نقشه ایران ، نقشه راهها و غیره. || طرحی که برای انجام کاری ریزند. دستورالعمل. طرح. برنامه : نقشه جنگ.

فرهنگ عمید

۱. طرحی از یک منطقه که روی سطح صافی ترسیم می شود.
۲. تصویری از یک بنا یا ماشین یا چیز دیگر که باید ساخته شود.
۳. طرح و صورت کار.
۴. [مجاز] عمل پیش بینی شده.

دانشنامه عمومی

واژه نقشه در زبان فارسی به چند معنی به کار می رود:
نقشه (زمین) : نمایشی دقیق از عوارض زمین
نقشه (فنی) : نمایشی دقیق از قطعات و دستگاه ها
نقشه (راهبرد) : برنامه ای برای رسیدن به هدف

دانشنامه آزاد فارسی

نقشه (map)
بازنمایی شماتیک یک ناحیه، بخشی از سطح زمین، یا پراکندگی ستارگان. نقشه های جدید کرۀ زمین با استفاده از ماهواره هایی با مدار چرخش پایین تهیه می شوند که مجموعه ای از عکس های سه بعدی همپوش می گیرند و تصویری سه بعدی به دست می دهند. اولین نقشه های بزرگ مقیاس دقیق در حدود ۱۵۸۰ تهیه شدند (← اطلس). اکنون از عکس برداری های هوایی سنتی، اشعۀ لیزر، امواج مایکروویو، و تجهیزات مادون قرمز برای تهیۀ نقشه و بررسی سطح زمین استفاده می کنند. انواع فرافکنی نقشه (چگونگی نمایش جسم سه بعدی در دوبعد) در تهیۀ نقشه ها به کار می آیند. نقشه های تفصیلی را باید پیوسته روزآمد کرد. بنابراین، این نقشه ها به شکل دیجیتال در رایانه حفظ می شوند تا بدون نیاز به ترسیم مجدد، بتوان در هر زمان اصلاحات کوچک را اعمال کرد. در ایران، سازمان های گوناگون، ازجمله سازمان نقشه برداری کشور، ادارۀ جغرافیایی ارتش، و سازمان زمین شناسی کشور نقشه های گوناگون را تهیه می کنند. نقشه های بزرگ مقیاس، مثلاً، (۲۵۰۰۰/۱) بیشتر از نقشه های کوچک مقیاس، مثلاً (۱۰۰۰۰۰/۱) جزئیات منطقه را نشان می دهند.

فرهنگ فارسی ساره

نگاره، ره نامه


فرهنگستان زبان و ادب

{chart} [مهندسی نقشه برداری] نقشه های ناوبری دریانوردی و هوانوردی و برخی از نقشه هایی که کاربرد ویژه دارند
{map} [مهندسی نقشه برداری] نمایشی قراردادی از عوارض فیزیکی طبیعی یا مصنوعی سطح زمین معمولاً بر روی سطح مسطح با مقیاس و سمت مشخص

واژه نامه بختیاریکا

درچیها ( درچیده ) ؛ تَتَباع؛ شَمِه؛ تَفیل****

پیشنهاد کاربران

این واژه عربی است و پارسی آن پَریوگ paryug می باشد که از سنسکریت: پْرَیوگَ ساخته شده است

نقشه، در مهندسی، نمایش دقیقی از اجزا و قطعات دستگاه ها و ساختار ها است. البته نقشه ها را می توان به چند دسته تقسیم بندی نمود. به عنوان مثال نقشه های اجرایی ( نقشه های مهندسی ) ، نقشه سازه های صنعتی، نقشه های جغرافیایی و نقشه های ژنتیکی و. . . . نقشه های جغرافیایی در مقیاسهای کوچک مثل ۱:۱۰۰، ۰۰۰ و یا ۱:۱۰۰۰، ۰۰۰ تهیه می شوند. در حالیکه نقشه های اجرایی که از روی آنها سازه های عمرانی پیاده سازی و ساخته می شوند، در مقیاسهای بزرگ تری مثل ۱:۱۰۰ ( در پروزه های ساختمانی، سد و تونل و پل ) و تا ۱:۵۰۰ ( نقشه ساخت راه ها ) تهیه می شوند. نقشه های جغرافیایی بسته به مقیاسی که نیاز است از روشهای مختلفی چون نقشه برداری زمینی و یا فتوگرامتری ( تهیه نقشه از عکس های هوایی یا فضایی ) تهیه می شوند. در پروژه های عمرانی ابتدا یک نقشه دقیق از وضعیت منطقه تهیه می شود که به آن نفشه توپوگرافی می گویند. تهیه این نقشه بر عهده یک مهندس نقشه بردار است. سپس بر روی آن طراحی انجام می شود. مثلاً طرح مسیر یا طرح سنتر لاین تونل یا طرح دیواره و تاج سد که هر نقطه این طرح ها بر روی نقشه دارای مختصات است. طراحی بر حسب مورد بر عهده مهندسین با سابقه و خبره می باشد. مرحله بعد پیاده سازی حقایق روی نقشه، بر روی زمین و با مقیاس واقعی است که این مرحله نیز توسط مهندسین نقشه بردار انجام می شود. نقشه را می توان اولین و اساسی ترین جز هر ساخت و زیر ساخت یا بازسازی راه های ارتباطی تولید کرد.

نقشه، درانگلیسی به معنای. map است

پلان

نگارندازه

نقشه یک واژه دزیده شده توسط عرب با تغیر کوچک این واژه نخش یا نخشین یک واژه اورامی است یا نگار یا نگار کیش یا نگارنده در سورانی به کار گرفته میشود نخشین در زبان اورامی الان نیز به کار برده میشود

این واژه معرب نگاشته و نگشه و نگاره پارسی است.

نقشه شوم: دسیسه، توطئه، حیلت، حیله، مکر، نیرنگ، حقه ، دغلکاری؛ بة ترکی: دووَلَّک، اولدوک
نقشه نظامی: تاکتیک
نقشه جهان: اطلس
نقشه مرزهای سیاسی کشورها، استانها، شهرستانها، بخشها، دهستانها، نقشه شهر، روستا، محله، نقشه های ژئوپولوتیک، نقشه های تراکم انسانی نقشه پراکندگی جانوری، نقشه پراکندگی پوشش گیاهی، نقشه های پراکندگی منابع و معادن، نقشه های آب و هوایی و . . . ؛ به انگلیسی: مَپ ( map )
نقشه ساختمان ؛ پلان ( plan )
نقشه قالیبافی ؛ به ترکی: نقشَه، ناقشا که نخشَه و ناخشا خوانده می شوند.
نقشه گلدوزی ؛ به ترکی: نقشَه ( نخشَه ) ، ناقشا ( ناخشا ) و ناقّیش گفته می شود.
ناقّیش تیکمیرَم کی، کنایه از عدم نیاز به روشن کردن چراغ و یا زیاد کردن روشنایی آن می باشد.


The map depicts the entire country
این نقشه کل کشور را نشان میدهد

https://instagram. com/your_daily_dose_of_english2021?igshid=5sah0tus85m7
دوستان عزیز از پیج ما در اینستا دیدن کنید، هر شب با بخشی از یک داستان باهاتون هستیم، حتی اگر معنی واژه ها رو نمی دونید فقط با گوش دادن به متن با تلفظ صحیح کلی واژه و لحن درست خوندن به انگلیسی آشنا بشید

طاول

نقشه:مپ=map

روی نقشه است:ایسونده مپ=isonthemap

رهنمون ، پینمون
نقشه راه = رهنما
نقشه برداری = رهنمون برداری
نقشه کشی = رهنمون کشی و . . .


کلمات دیگر: