کلمه جو
صفحه اصلی

هیولا


مترادف هیولا : عظیم الجثه، غول، غول آسا، غول پیکر

برابر پارسی : دیو

فارسی به انگلیسی

behemoth, chimera, freak, leviathan, monster, huge thing or person, specter, matter, chaos, whopper

matter, chaos, monster


behemoth, Chimera, freak, leviathan, monster, specter


فارسی به عربی

بشع , مسک , وحش

مترادف و متضاد

monster (اسم)
عفریت، هیولا، اعجوبه

monstrosity (اسم)
هیولا، هیولایی، شرارت بسیار

monstrous (صفت)
هیولا

عظیم‌الجثه، غول، غول‌آسا، غول‌پیکر


فرهنگ فارسی

ماده، ماده اولی، اصل هرچیز، صورت، هیکل
ماده هر چیز مقابل صورت

فرهنگ معین

(هَ ) [ ع . ] (اِ. ) مأخوذ از یونانی . ۱ - مادة اولی ، اصل هر چیز. ۲ - در فارسی به معنای صورت ، هیکل . ۳ - (عا. ) غول ، عظیم الجثه .

لغت نامه دهخدا

هیولا. [ هََ ] ( معرب ، اِ ) ماده هر چیز. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). مقابل صورت :
هیولا را اگر وصفی کنی بیرون برد مقدور
که باشد بی خلاف آنگه ز خردو واحد و یکتا.
ناصرخسرو.
گشایم راز لاهوت از تفرد
نمایم ساز ناسوت از هیولا.
خاقانی.
رجوع به هیولی شود.

فرهنگ عمید

۱. [عامیانه] جانور وحشی و خیالی با شکل و ساختاری غیرطبیعی، ترسناک، و بسیار بزرگ.
۲. (صفت ) [عامیانه، مجاز] بسیار بزرگ.
۳. [مجاز] شخص دارای رفتار غیرانسانی و وحشیانه.
۴. (فلسفه ) مادۀ اولی و اصل هرچیز.

دانشنامه عمومی

هیولا موجودی افسانه ای است، آن معمولاً در افسانه های کهن یا داستان های ترسناک حضور دارد، و به همین خاطر است که اغلب زشت و ممکن است ترسناک یا آسیب رسان باشد. کلمه "هیولاً از "monstrum" لاتین برگرفته شده، معمولاً با ساختار بیولوژیکی عجیب است، که به عنوان نشانهٔ اشتباهی در نظم طبیعی به وجود آمده.
کلمه «هیولا» معمولاً بر چیزی اشتباه یا بد دلالت دارد؛ یک هیولا به طور کلی ایراد اخلاقی و ذاتی دارد و همچنین تفاوت های جسمی یا روانی شنیع با دیگر موجودات، یا از آن به عنوان مخلوقی عجیب از طبیعت می توان نام برد. همچنین می تواند ظاهراً به یک فرد با ویژگی های مشابه مانند یک شخص حریص یا کسی که کارهای وحشتناک انجام می دهد اعمال شود.
ریشه "monstrum" از کلمهٔ "monere" به وجود آمده-که نه تنها به معنای برای هشدار دادن، بلکه به معنای دستور است! بنابراین، هیولا نشانهٔ بد یا آموزش خیر است. این تفسیر خوش خیم شده توسط سنت آگوستین، که هیولا را ذاتاً شر نمی داند پیشنهاد شد اما به عنوان بخشی از طراحی های طبیعی جهان، یک نوع از خطای عمدی در جسم و روح غالب یک مخلوق دسته بندی شده است.
هیولاهای کلاسیک از افسانه ها و داستان های تخیلی منشاء می گیرند. هیولاهای شناخته شده کلاسیک عبارتند از: دراکولا، فرانکنشتاین، گرگینه، مومیایی، مرد نامرئی، زامبی و غیره.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] هیولا، برگرفته از واژۀ یونانی Hole و معنی لغوی آن "چوب نتراشیده" است و در اصطلاح فلسفه جزء بالقوه اجسام را گویند که جنبۀ قابلیت و استعداد هر جسمی می باشد. هیولا را از آن جهت هیولا نامیده اند که مادۀ اولی و اصلی اجسام می باشد و صورت های مختلفی را به خود می پذیرد؛ همانند چوب نتراشیده که به صورت های گوناگونی درمی آید.
گروهی از فلاسفه جسم را تشکیل یافته از اجزاء ریزی می دانند که به هیچ وجه قابل تجزیه به اجزاء ریزتر نیستند. برخی نیز معتقدند جسم، مرکب از اجزاء ریزی می باشد که در عالم خارج قابل تقسیم نیستند اما در ذهن و وهم انسان قابلیت تقسیم به اجزاء ریزتر را دارند. دو نظریه ذکر شده در یک نقطه مشترکند و آن این که جسم را یک جوهر بسیط (غیر مرکب) می دانند که عبارت از همان جوهر ممتدّ در ابعاد سه گانه است.
نظریه ارسطو
اما در مقابل این نظریه ها، نظریه ارسطو و بسیاری از فیلسوفان مسلمان این است که هر جسمی مرکّب از دو جزء می باشد:۱- جزء بالفعل؛ عبارت است از همین وجودی که دارای سه بعد (طول، عرض، عمق) می باشد و در اصطلاح «صورت جسمیه» نامیده می شود.۲- جزء بالقوه؛ عبارت است از قوۀ محض که پذیرای صورت جسمیه می باشد. این جزء که «هیولی» نامیده می شود با حواس ظاهری قابل رؤیت نیست و تنها عقل انسان به وجود آن شهادت می دهد.
استدلال بر هیولا
فلاسفه برای اثبات هیولی دو برهان معروف آورده اند که به برهان فصل و وصل و برهان قوه و فعل معروفند.ما در این جا به اختصار برهان «قوه و فعل» را نقل می کنیم: «هر جسمی غیر از امتداد در ابعاد و جهات سه گانه که بالفعل آن را داراست، قابلیت دریافت صورت های نوعی مختلفی مانند: آب بودن، خاک بودن و... و نیز اعراض مختلف مانند عرض سوزاندن (برای آتش) و عرض صلابت و محکمی (برای آهن) و... را دارا می باشد. و روشن است که جنبۀ فعلیت اجسام (امتداد در ابعاد سه گانه) نمی تواند پذیرای این صورت های نوعیه و اعراض باشد زیرا هر فعلیتی از جهت این که یک فعلیت است فعلیت دیگر را نمی تواند بپذیرد. و باید یک جهت بالقوه ای با این جنبۀ فعلیت در اجسام وجود داشته باشد تا پذیرای این صورت های نوعی و اعراض باشد.»
نام های مختلف
...

جدول کلمات

دیو

پیشنهاد کاربران

هیولا کلمه گرفته شده از زبان یونانی است به معنی ماده اولی، اصل هر چیز. اما متاسفانه در بعضی از فرهنگها به معنی صورت هم آمده است که نادرست است. در اعراض نه گانه ارسطو ؛ ترکیب هیولا و صورت را جسم می نامند. صورت مقابل هیولا است. ( با هیولا به معنی جانور ترسناک خیالی اشتباه نشود ) .

Monster

هیولا موجودی در افسانه های کهن یا داستان های ترسناک است و به همین خاطر است که او را زشت ، ترسناک و آسیب رسان تعریف نمودند.

Hole به زبان یونانی به معنای چوب می باشد، اما منظور ارسطو از این کلمه خمیر مایه جهان هستی است که تمامی اشکال و صورت ها از آن تراشیده شده باشند. Holy به زبان انگلیسی به معنای مقدس می باشد. Holy Gospel به معنای پیام مقدس که اشاره به مجموعه عهد قدیم و جدید است. مترجمی که اولین بار کلمه یونانی hole ( هوله یا هولی ) را به هیولا ترجمه کرده است، یا از روی نادانی و پایین بودن سطح آگاهی فلسفی این خطا را مرتکب شده است و یا اینکه به ظاهر یک فرد مسلمان اما در باطن پیرو دین مسیحیت بوده و از این طریق خواسته است که مسلمانان عرب و عجم را گمراه نماید. اگر به سنخیت و اصل هم ارزی علت و معلول و خالق و مخلوق طبق برهان نوین نظم باور داشته باشیم، میتوانیم از طریق قواعد امکانات اشرف و اخَسّ، هوله یا هولی ( یا هیولای اولیه ) را نازلترین مرتبه وجود خود خداوند تحت عنوان امکان اخس به پذیریم و از این حقیقت هم لزومی ندارد بترسیم که واحد به کثرت رسیده است. در مقابلِ امکان اخس، امکان اشرف بالاترین مرتبه وجود واجب الوجود قرار دارد که بین آنها هیچگونه فاصله و جدایی وجود ندارد بلکه فقط حالت تغییر یافته است از برترین مرتبه به نازلترین سطح. به پله هم نیازی نیست که امکان اشرف در قوس نزولی اول پای راست خودرا روی سر عقول طولیه بگذارد و سپس پای چپ خودرا روی سر عقول عرضیه افلاطونی بگذارد و سپس پای راست خودرا از روی سر عقول طولیه بردارد و آنرا روی سر طبیعت بگذارد و پای چپ خودرا هم از روی سر عقول عرضیه و مثالیه افلاطونی یا از روی سر صِوَر معلقه برزخیه صدرایی بر دارد و در کنار پای راستش روی سر محسوسات بگذارد. موجودات نورانیه مجرده سهروردی بجای خود بماند.
وجود چنین عوالم مجردی غیر از اینکه حاصل انتزاع گرایی عقل انسانی در بخش خیالات دور دست و اوهامات بریده از واقعیت اند، بلکه نشانه تنبلی فهم و عقل و جسم انسانی که نمیتواند با طبیعت خودرا سازگار نماید. نشانه شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت هم هست. چنین انسانی نمیتواند خانه کاه گلی روستایی را تخریب نماید و آنرا از نو با مسالح مرغوب تری مثل بتن آرمه ( ترکیبی از سیمان و شن و میلگرد ) بسازد، مجهز به شوفاژ مرکزی و برق و آب و حمام و آشپز خانه و اتاق های خواب و نشیمن و باغچه های چمن و درخت و گل، آنگاه به پرستش خانه گلی علی خودرا مشغول مینماید، به امید روزی که این طبیعت پست را پشت سر خود به حال خود باقی بگذارد و به دنیای باقی پناهنده شود و با دست خالی در پیشگاه خداوند اش ظاهر شود. قافل از اینکه خداوند از او خواهد پرسید که چرا طبیعت را باخود نیاوردی ؟ مگر طبیعت را به دست تو نسپرده بودم که در حین زندگی کردن در آن و برخوردار شدن از نعمات فراوان، از آن نگه داری کنی و به هنگام رجعت آنرا به همراه خود پیشم برگردانی ؟


کلمات دیگر: