مترادف مقدس : اقدس، باتقوا، پارسا، پاک، دیندار، سبوح، قدوس، متدین، منزه
متضاد مقدس : ناپاک، نامقدس
برابر پارسی : ( مقدّس ) اسپند | پاک، پاکیزه، پارسا، ورجاوند، اشو، سپند، سپنتا
holy place
holy
blessed, divine, hallowed, holy, pious, sacred, saint, spiritual
مقدس , منزه وپاکدامن , وقف شده , خدا
مقدس , روحاني , خاص , موقوف , وقف شده
اقدس، باتقوا، پارسا، پاک، دیندار، سبوح، قدوس، متدین، منزه ≠ ناپاک، نامقدس
← قدسی
(مَ دِ) [ ع . ] (اِ.) جای پاک و پاکیزه .
(مُ قَ دَّ) [ ع . ] (ص .) 1 - پاک و پاکیزه . 2 - شایستة پرستش و احترام . 3 - دارای کیفیت آسمانی . 4 - بسیار با ارزش و گرامی .
نظامی (از گنجینه ٔ گنجوی ص 147).
نظامی .
نظامی .
مقدس . [ م ُ ق َدْ دِ ] (ع ص ) پاک کننده . (مهذب الاسماء). پاکیزه کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || راهب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || کشیش که تعمید دهد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || تقدیس کننده . آنکه خدای را به پاکی یاد کند : جواب داد ... از آن روز باز که دست قهر ازلی درآمد و آن معلم ملکوت را از میان مقدسان و مسبحان بیرون برد و داغ لعنت ابدی بر جبین نهاد هیچیک از ما در صوامع قدس بر قرار خود بر سر امن و سکون ننشسته است . (مصباح الهدایه چ همایی ص 388).
مقدس . [م َ دِ ] (ع اِ) جای پاک و پاکیزه . (ناظم الاطباء).
سنائی (دیوان چ مصفا ص 174).
سنائی (ایضاً ص 59).
خاقانی .
سعدی .
پاک و پاکیزه؛ منزه.
تقدیسکننده.
اشو، سپند، ورجاوند