مترادف مویز : انگور سیاه خشکیده ، کشمش، انگور خشکیده
مویز
مترادف مویز : انگور سیاه خشکیده ، کشمش، انگور خشکیده
فارسی به انگلیسی
large raisins, currant
currant, raisin
فارسی به عربی
کشمش
مترادف و متضاد
دانه، کشمش بیدانه، مویز
انگور سیاه خشکیده
۱. انگور سیاه خشکیده ≠
۲. کشمش
۳. انگور خشکیده
فرهنگ فارسی
انگورخشکیده، انگورسیاه خشک شده، میمیز وسکج وسیج هم گفته شده
( اسم ) ۱ - نوعی انگور خشکیده گونه ای کشمش که از انگور شاهانی تهیه کنند . بیشتر کشمش در انگور خشکیده کوچک استعمال میشود و مویز در انگور بزرگ. ۲ - نوعی انگور : [ خون انگور فراز آور یا خون مویز که مویزای عجبی هست به انگور قریب . ] ( منوچهری .د.چا.۲ ص ۶ ) توضیح در اینجا مراد [ کشمش ] نیست زیرا کشمش عصاره ( خون ) ندارد .
( اسم ) ۱ - نوعی انگور خشکیده گونه ای کشمش که از انگور شاهانی تهیه کنند . بیشتر کشمش در انگور خشکیده کوچک استعمال میشود و مویز در انگور بزرگ. ۲ - نوعی انگور : [ خون انگور فراز آور یا خون مویز که مویزای عجبی هست به انگور قریب . ] ( منوچهری .د.چا.۲ ص ۶ ) توضیح در اینجا مراد [ کشمش ] نیست زیرا کشمش عصاره ( خون ) ندارد .
فرهنگ معین
(مَ ) (اِ. ) انگور خشک شده .
لغت نامه دهخدا
مویز. [ م َ ] ( اِ ) ممیز. میویز. سکج. کشمش. زبیب. مامیچ. انگور خشک. ( یادداشت مؤلف ). میمیز. ( برهان ). قسمی است کلان از انگور که خشک کرده نگاه دارند. مردم عام آن را منقی گویند و به هندی داکهه نامند. ( غیاث ) ( از آنندراج ). به عربی آن را زبیب گویند و از آن نبید سازند. ( از انجمن آرا ).زبیب. ( دهار ). سکج. ( زمخشری ). هولَک. ( لغت فرس اسدی نسخه خطی کتابخانه نخجوانی ). به فارسی زبیب است. ( تحفه حکیم مؤمن ). صقر. ( منتهی الارب ) :
می بباید که کند مستی و بیدار کند
چه مویزی و چه انگوری ای نیک حبیب.
که مویز ای عجبی هست به انگور قریب.
چون بنگری گلوبر بز جز مویز نیست.
- خون مویز ؛ کنایه از شراب است که از آب انگور به دست آید :
آب انگور فرازآور یا خون مویز
که مویز ای عجبی هست به انگور قریب.
چون آینه نورخیز گشتی احسنت !
چون اره به خلق تیز گشتی احسنت !
در کفش ادیبان جهان کردی پای !
غوره نشده مویز گشتی احسنت !
دو مویز بهتر از یک خرماست . ( امثال و حکم دهخدا ).
غوره مویز می شود ولی مویز غوره نمی شود. ( از مجموعه امثال فارسی ).
یک مویز و چهل قلندر.
می بباید که کند مستی و بیدار کند
چه مویزی و چه انگوری ای نیک حبیب.
منوچهری.
آب انگور فرازآور یا خون مویزکه مویز ای عجبی هست به انگور قریب.
منوچهری.
روزی به دست طفل شود کشته بیگمان چون بنگری گلوبر بز جز مویز نیست.
خاقانی.
اصفران ؛ زعفران و ورس یا مویز. وینة؛ مویز سیاه. موز؛ مویز که به هندی گیله نامند. عجد؛ دانه مویز. عجد؛ مویز ردی هیچکاره. مواز؛مویزفروش. عرق. عَنْجَد، عُنْجُد، عِنْجَد؛ مویز. مویز سیاه یا هیچکاره ترین آن. فَصی ̍؛ دانه مویز. مُعَنِّب ؛ مویزآرنده. ( منتهی الارب ).- خون مویز ؛ کنایه از شراب است که از آب انگور به دست آید :
آب انگور فرازآور یا خون مویز
که مویز ای عجبی هست به انگور قریب.
منوچهری.
- غوره نشده مویز گشتن ( شدن ) ؛ نخوانده ملا شدن. کنایه است از دعوی مقام و هنری کردن بی داشتن شرایط و لوازم و مقدمات آن : چون آینه نورخیز گشتی احسنت !
چون اره به خلق تیز گشتی احسنت !
در کفش ادیبان جهان کردی پای !
غوره نشده مویز گشتی احسنت !
ملک الشعراء بهار.
- امثال :دو مویز بهتر از یک خرماست . ( امثال و حکم دهخدا ).
غوره مویز می شود ولی مویز غوره نمی شود. ( از مجموعه امثال فارسی ).
یک مویز و چهل قلندر.
فرهنگ عمید
انگور خشکیده، انگور سیاه خشک شده، سکج، سیج.
دانشنامه عمومی
مویز نوعی خشکبار است که با خشک کردن انگور حاصل می شود. مویز نوعی کشمش است که از انگور شاهانی تهیه می شود. کشمش بیشتر برای انگور خشکیدهٔ کوچک استعمال می شود و مویز در انگور بزرگ.
سرشار از ویتامین های B, A، E، و املاحی مانند کلسیم، املاحی مانند کلسیم فسفر و پتاسیم است.
مویز دارای اسید چرب امگا ۳ و امگا ۶ می باشد. همچنین باید اشاره کرد که بهترین و پرخاصیت ترین نوع آن مویز پر گوشت، کم دانه یا بی دانه است.
مویز از ابتلا به آلزایمر، سرطان و دیابت جلوگیری می کند.
سرشار از ویتامین های B, A، E، و املاحی مانند کلسیم، املاحی مانند کلسیم فسفر و پتاسیم است.
مویز دارای اسید چرب امگا ۳ و امگا ۶ می باشد. همچنین باید اشاره کرد که بهترین و پرخاصیت ترین نوع آن مویز پر گوشت، کم دانه یا بی دانه است.
مویز از ابتلا به آلزایمر، سرطان و دیابت جلوگیری می کند.
wiki: مویز
واژه نامه بختیاریکا
( مَویز ) ( فا ) ؛ انگور
جدول کلمات
انگور خشکیده
پیشنهاد کاربران
سیج
کشمش مویز
هو
قسمی از انگور که آن را خشک کرده و نگه دارند. عوام آنرا منقی گویند.
قسمی از انگور که آن را خشک کرده و نگه دارند. عوام آنرا منقی گویند.
سکج
کلمات دیگر: