ناوی
فارسی به انگلیسی
boat - like, [anat.] scaphoid
[navy.] soldier, sallor
jack-tar, mariner, sailor, seafarer, seaman
فارسی به عربی
بحار
مترادف و متضاد
ملوان، ملاح، دریا نورد، قایق بادبانی، ناوی
ملوان، ملاح، دریا نورد، قایق بادبانی، ناوی
ناوی
ناوی، زورقی
فرهنگ معین
(ص نسب . ) سربازی که در نیروی دریایی خدمت می کند.
لغت نامه دهخدا
ناوی. ( ص نسبی ، اِ ) سربازی که در خدمت نیروی دریائی است. ( از لغات فرهنگستان ). رجوع به ناو به معنی کشتی جنگی شود.
ناوی.( ع ص ) اشتر فربه. ج ، نِواء. و رجوع به ناویة شود.
ناوی.( ع ص ) اشتر فربه. ج ، نِواء. و رجوع به ناویة شود.
ناوی . (ص نسبی ، اِ) سربازی که در خدمت نیروی دریائی است . (از لغات فرهنگستان ). رجوع به ناو به معنی کشتی جنگی شود.
ناوی .(ع ص ) اشتر فربه . ج ، نِواء. و رجوع به ناویة شود.
فرهنگ عمید
سرباز نیروی دریایی.
دو استخوان در مچ دستوپا.
دو استخوان در مچ دست و پا.
سرباز نیروی دریایی.
سرباز نیروی دریایی.
دانشنامه عمومی
ناوی به هریک از افراد رده پایین در نیروی دریایی برخی از کشورها اطلاق می شود. ناوی دوم، ناوی یکم، سرناوی، به ترتیب برابر عناوین درجات سرباز دوم، سرباز یکم و سرجوخه در نیروهای دریایی و زمینی ارتش ایران است.ناوی یکم ناوی دوم ناوی
ناوی یکم
ناوی دوم
ناوی
ناوی یکم
ناوی دوم
ناوی
wiki: گروه موسیقی بلاروسی است.
آن ها در مسابقه آواز یوروویژن ۲۰۱۷ نماینده بلاروس بودند .
آن ها در مسابقه آواز یوروویژن ۲۰۱۷ نماینده بلاروس بودند .
wiki: ناوی (گروه موسیقی)
پیشنهاد کاربران
ملاح
کلمات دیگر: