مترادف لوله : استوانه، لول
لوله
مترادف لوله : استوانه، لول
فارسی به انگلیسی
tube pipe, pore, spout
barrel, conduit, duct, pipe, pipeline, roll, sleeve, tube, tubing
فارسی به عربی
انبوب , تدفق , لفة , مدفع
مترادف و متضاد
دهانه، جوش، لوله، ناودان، فوران، شیر آب، فواره
مجرا، لوله، مجرای اب، مجرای سیم، لوله اب، اب گذر
مجرا، نای، نی، لوله، دودکش، ناودان، لامپ، تونل، لوله خمیر ریش و غیره
توپ، استوانه، لوله، تصادم دو توپ
تمایل، گردش، صورت، توپ، لوله، نورد، فهرست، ثبت، غل، چرخش، طومار، فرد، غلتک، نان ساندویچی، چیز پیچیده
نای، نی، لوله، پیپ، چپق، نی زنی، لوله حمل مواد نفتی، ساقه توخالی گیاه
استوانه، لوله، سیلندر
استوانه، لول
فرهنگ فارسی
رودیست در شمال سوئد که بخلیج [ بوتنی ] میریزد . درازای آن ۴۵٠ کیلومتر است .
هرچیزدرازواستوانه شکل که میان آن خالی باشد
( اسم ) ۱- هرچیز میان تهی دراز و استوانه یی که بتوان از آن مایعی گذرانید انبوب نایژه جمع : لولجات : آب حیات در لب اینان بظن من از لوله های چشم. حیوان مکیده اند . ( بدایع سعدی . ۳۴۳ ) یا ترکیبات اسمی : لول. آزمایش . لوله ای شیشه یی که در آزمایشگاهها جهت اعمال شیمیایی بکار برند . یا لول. آفتابه . قسمتی لوله یی شکل که بتن. آفتابه متصلاست و از دهان. آن مایع بیرون ریزد نایژ. آفتابه . یا لول. اطمینانی . لول. خمیده ای که در آزمایشهای شیمیایی برای جلوگیری از ترکیدن ظروف کار گذارند . یا لول. بینی . قسمم بر آمد. صورت که عمودا بین پیشانی ودهان قرار دارد و در انتهای جوف آن رشته های عصبی حساس حسی شامه جای دارند و هوای تنفسی نیز بتوسط آن داخل و خارج شود دماغ . یا لول. تفنگ مسلسل توپ و غیره . قسمت فلزی میان تهی و دراز تنفگ مسلسل توپ و غیره که گلوله از دهان. آن خارج میشود . یالول. چراغ ( لامپا ) . شیش. استوانه یی که بالای چراغ و محیط برفتیله گذارند . یا لول. دماغ . لول. بینی . یا لول. سماور . ۱- دودکش سماور . یا لوله های مرتبطه . ظروف مرتبطه . ۲- آنچه که بشکل استوانه در آورند . یا لول. تریاک . ۱- استوانه ای از تریاک که خود واحدی برای آن بشمار میرود . ۲- شخص بدعنق . یا ترکیبات فعلی : خوشیها را از لول. دماغ کسی بیروه آوردن . با اذیت و آزار وی خوشیها و لذات او را تبدیل برنج واندوه کردن .
انبوب . نایژه . قصب
هرچیزدرازواستوانه شکل که میان آن خالی باشد
( اسم ) ۱- هرچیز میان تهی دراز و استوانه یی که بتوان از آن مایعی گذرانید انبوب نایژه جمع : لولجات : آب حیات در لب اینان بظن من از لوله های چشم. حیوان مکیده اند . ( بدایع سعدی . ۳۴۳ ) یا ترکیبات اسمی : لول. آزمایش . لوله ای شیشه یی که در آزمایشگاهها جهت اعمال شیمیایی بکار برند . یا لول. آفتابه . قسمتی لوله یی شکل که بتن. آفتابه متصلاست و از دهان. آن مایع بیرون ریزد نایژ. آفتابه . یا لول. اطمینانی . لول. خمیده ای که در آزمایشهای شیمیایی برای جلوگیری از ترکیدن ظروف کار گذارند . یا لول. بینی . قسمم بر آمد. صورت که عمودا بین پیشانی ودهان قرار دارد و در انتهای جوف آن رشته های عصبی حساس حسی شامه جای دارند و هوای تنفسی نیز بتوسط آن داخل و خارج شود دماغ . یا لول. تفنگ مسلسل توپ و غیره . قسمت فلزی میان تهی و دراز تنفگ مسلسل توپ و غیره که گلوله از دهان. آن خارج میشود . یالول. چراغ ( لامپا ) . شیش. استوانه یی که بالای چراغ و محیط برفتیله گذارند . یا لول. دماغ . لول. بینی . یا لول. سماور . ۱- دودکش سماور . یا لوله های مرتبطه . ظروف مرتبطه . ۲- آنچه که بشکل استوانه در آورند . یا لول. تریاک . ۱- استوانه ای از تریاک که خود واحدی برای آن بشمار میرود . ۲- شخص بدعنق . یا ترکیبات فعلی : خوشیها را از لول. دماغ کسی بیروه آوردن . با اذیت و آزار وی خوشیها و لذات او را تبدیل برنج واندوه کردن .
انبوب . نایژه . قصب
فرهنگ معین
(لِ )(اِ. )هرچیز میان تهی دراز و استوانه ای شکل .
لغت نامه دهخدا
لوله. [ لو ل َ / ل ِ ] ( اِ ) انبوب. نایژه. قصب. قصبه. اَنبوبه. نایزه. تنبوشه. تنوره. مِبْزَل. مِبزَلَه. ماشوره. ( برهان ). ناوه کوزه. ( آنندراج ). هر چیز میان کاواک دراز که گذرانیدن مایعی را به کار باشد. هر مجرای استوانه ای شکل. آنچه مدور و دراز و میان خالی باشد و گاه میان پر :
شه چو حوضی دان حشم چون لوله ها
آب او از لوله ها در کوله ها...
ور درآن حوض آب شور است و پلید
هر یکی لوله همان آرد پدید
زآنکه پیوسته ست هر لوله به حوض
خوض کن در معنی این حرف خوض.
از لوله های چشمه کوثر مکیده اند.
بیرون شدن از لوله تقاضا نکند.
- خوشی ها را از لوله دماغ او برآوردن ؛ با عذاب و ایذاء لذات برده او را به آلام بدل کردن.
- لوله آفتابه ؛ نایژه ٔآن .
- لوله اطمینان ؛ لوله خمیده که در تجربیات شیمیائی برای جلوگیری از ترکیدن ظروف به کار است.
- لوله بخاری ؛ دودکش آن. استوانه شکلی که تنه ٔبخاری را به دیوار پیوندد یا مجرائی در دیوار گذشتن دود بخاری را.
- لوله تفنگ ؛ قسمت آهنین کاواک و دراز تفنگ که در قنداق جای دارد .
- لوله چراغ ؛ لوله لامپا. آبگینه استوانه شکلی که فراز چراغ نهند محیط بر شعله.
- لوله دماغ ؛ نای بینی.
- لوله سماور ؛ دودکش آن. آتش دان آن.
- مثل لوله آفتابه خون از بینی کسی سرازیر شدن ؛ بسیار و پیوسته آمدن آن.
|| درنوردیده چون طوماری. مطوی. ملفوفه : لوله کاغذ؛ طومار. لوله دعا. || لوکه که آرد نخود و گندم و امثال آن بود که بریان کرده و بعضی گویند یک مشت آرد گندم یا جو بریان کرده باشد که آن را خمیر کرده باشند. ( برهان ). و ظاهراً در این معنی مصحف لوله باشد.
شه چو حوضی دان حشم چون لوله ها
آب او از لوله ها در کوله ها...
ور درآن حوض آب شور است و پلید
هر یکی لوله همان آرد پدید
زآنکه پیوسته ست هر لوله به حوض
خوض کن در معنی این حرف خوض.
مولوی.
آب حیات در لب اینان به ظن من از لوله های چشمه کوثر مکیده اند.
سعدی.
ابریق گر آب تا به گردن نکنی بیرون شدن از لوله تقاضا نکند.
سعدی.
خوایة؛ لوله سنان که سرنیزه در وی باشد. ( منتهی الارب ).- خوشی ها را از لوله دماغ او برآوردن ؛ با عذاب و ایذاء لذات برده او را به آلام بدل کردن.
- لوله آفتابه ؛ نایژه ٔآن .
- لوله اطمینان ؛ لوله خمیده که در تجربیات شیمیائی برای جلوگیری از ترکیدن ظروف به کار است.
- لوله بخاری ؛ دودکش آن. استوانه شکلی که تنه ٔبخاری را به دیوار پیوندد یا مجرائی در دیوار گذشتن دود بخاری را.
- لوله تفنگ ؛ قسمت آهنین کاواک و دراز تفنگ که در قنداق جای دارد .
- لوله چراغ ؛ لوله لامپا. آبگینه استوانه شکلی که فراز چراغ نهند محیط بر شعله.
- لوله دماغ ؛ نای بینی.
- لوله سماور ؛ دودکش آن. آتش دان آن.
- مثل لوله آفتابه خون از بینی کسی سرازیر شدن ؛ بسیار و پیوسته آمدن آن.
|| درنوردیده چون طوماری. مطوی. ملفوفه : لوله کاغذ؛ طومار. لوله دعا. || لوکه که آرد نخود و گندم و امثال آن بود که بریان کرده و بعضی گویند یک مشت آرد گندم یا جو بریان کرده باشد که آن را خمیر کرده باشند. ( برهان ). و ظاهراً در این معنی مصحف لوله باشد.
فرهنگ عمید
۱. استوانۀ دراز فلزیِ توخالی که از فلز، پلاستیک یا مواد دیگر تهیه می شود و برای عبور گاز، آب و امثال آن به کار می رود.
۲. هر چیز دراز و استوانه شکل که میان آن خالی باشد: لولهٴ قلیان.
۲. هر چیز دراز و استوانه شکل که میان آن خالی باشد: لولهٴ قلیان.
دانشنامه عمومی
لوله استوانه ای توخالی است که از آن برای انتقال یا نگهداری سایر مواد و مایعات استفاده می کنند. لوله ها می توانند از مواد مختلفی مثل آهن، فولاد، پلیمر، شیشه و غیره ساخته شوند. از انواع اوله می توان به لوله های فلزی و لوله های پلی اتیلنی که کاربرد فراوانی دارند اشاره نمود.
لوله های ساخته شده از پلی ایتلن که با نام های اختصاری PE در بازار و در بین دانشگاهیان شناخته می شود پاسخی است جهت هزینه هایی که در لوله کشی صرف می گردد. لوله پلی اتیلن که با عمری نزدیک به ۱۰۰ سال زیر زمین می تواند هزینه های دفن لوله که ۶۰ تا ۷۰ در صد هزینه لوله کشی را به خود اختصاص می دهد کاهش بدهد. مواد اولیه لوله پلی اتیلن در گریدهای گوناگن تولید می گردد، در حال حاضر در این مواد اولیه پلی اتیلن با گرید PE 80 و PE 100 تولید می شود و در جهان لوله پلی ایتلن با مواداولیه با گرید PE 120 نیز شروع شده است.
کاربرد لوله پلی ایتلن در انتصال فاضلاب های شهری و منازل، آبیرای گیاهان، آبیاری باغات و باغچه ها، استفاده در آبیاری قطره ای، آبیاری بارانی ، انتقال آب شرب شهری ، انتقال گاز و.. مورد استفده قرار می گیردلوله ها بر اساس نوع مصرف دسته بندی می شوند.
لوله های فلزی بر اساس کاربردشان می توان به لوله های مانیسمان (بدون درز) لوله گالوانیزه (درزدار) تقسیم بندی نمودلوله های مانیسمان (بدون درز):
لوله های ساخته شده از پلی ایتلن که با نام های اختصاری PE در بازار و در بین دانشگاهیان شناخته می شود پاسخی است جهت هزینه هایی که در لوله کشی صرف می گردد. لوله پلی اتیلن که با عمری نزدیک به ۱۰۰ سال زیر زمین می تواند هزینه های دفن لوله که ۶۰ تا ۷۰ در صد هزینه لوله کشی را به خود اختصاص می دهد کاهش بدهد. مواد اولیه لوله پلی اتیلن در گریدهای گوناگن تولید می گردد، در حال حاضر در این مواد اولیه پلی اتیلن با گرید PE 80 و PE 100 تولید می شود و در جهان لوله پلی ایتلن با مواداولیه با گرید PE 120 نیز شروع شده است.
کاربرد لوله پلی ایتلن در انتصال فاضلاب های شهری و منازل، آبیرای گیاهان، آبیاری باغات و باغچه ها، استفاده در آبیاری قطره ای، آبیاری بارانی ، انتقال آب شرب شهری ، انتقال گاز و.. مورد استفده قرار می گیردلوله ها بر اساس نوع مصرف دسته بندی می شوند.
لوله های فلزی بر اساس کاربردشان می توان به لوله های مانیسمان (بدون درز) لوله گالوانیزه (درزدار) تقسیم بندی نمودلوله های مانیسمان (بدون درز):
wiki: دهستان بندان بخش مرکزی شهرستان نهبندان استان خراسان جنوبی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۱۱۴ نفر (در ۳۴ خانوار) بوده است.
wiki: لوله (نهبندان)
دانشنامه آزاد فارسی
لوله (Pipe)
قطعۀ استوانه ای توخالی برای جابه جا کردن گاز ها، مایعات، مخلوط های مایع ـ جامد، و ذرات جامد از نقطه ای به نقطۀ دیگر. لوله های آب، بخار، و گاز در خانه ها و شبکه های بزرگ و گستردۀ لوله کشی، شامل شبکه های لوله کشی آب شهری، گاز، و شبکه های جمع آوری فاضلاب نیز در سطح شهر ها به کار گرفته می شوند. با استفاده از خط لوله می توان سیالاتی مانند نفت، گاز یا آب را به فواصل دور حمل کرد.
قطعۀ استوانه ای توخالی برای جابه جا کردن گاز ها، مایعات، مخلوط های مایع ـ جامد، و ذرات جامد از نقطه ای به نقطۀ دیگر. لوله های آب، بخار، و گاز در خانه ها و شبکه های بزرگ و گستردۀ لوله کشی، شامل شبکه های لوله کشی آب شهری، گاز، و شبکه های جمع آوری فاضلاب نیز در سطح شهر ها به کار گرفته می شوند. با استفاده از خط لوله می توان سیالاتی مانند نفت، گاز یا آب را به فواصل دور حمل کرد.
wikijoo: لوله
واژه نامه بختیاریکا
لیلِه
جدول کلمات
لف
کلمات دیگر: