مترادف نامور : اسمی، بنام، سرشناس، شهره، شهیر، مشهور، معروف، نام آور، نامدار، نامی
متضاد نامور : گمنام
celebrated, famous, illustrated
(تلفظ: nāmvar) (= نام آور) (به مجاز) دارای آوازه و شهرت ، معروف ، مشهور ؛ (در قدیم) (به مجاز) با ارزش، نفیس ، گران بها؛ (در قدیم) نام داده شده ، مسما.
اسمی، بنام، سرشناس، شهره، شهیر، مشهور، معروف، نامآور، نامدار، نامی ≠ گمنام
نامور. (اِخ ) ایالتی است در قسمت جنوبی بلژیک با 365 هزار نفر جمعیت . معادن زغال سنگ و آهن دارد. رود موز از آن می گذرد. کرسی این ایالت نیز نامور نامیده می شود و قریب 32 هزار تن جمعیت دارد.
نامور. (ع اِ) خون . (منتهی الارب ). دم . (المنجد).
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
نظامی .
نظامی .
نظامی .
سعدی .
خاقانی .
سعدی .
خاقانی .
حافظ.
نام آور ، مشهور ، معروف نام فامیلی از مردمان کرد و ساکنان اصیل روستای گلالی قروه سنندج میباشد.