کلمه جو
صفحه اصلی

لوکوموتیو

فارسی به انگلیسی

engine, locomotive, railway engin

locomotive


فارسی به عربی

قاطرة

مترادف و متضاد

iron horse (اسم)
لوکوموتیو

locomotive (اسم)
لوکوموتیو

فرهنگ فارسی

وسیلۀ نقلیه‌ای که برای کشیدن وسایل خط‌نورد بر روی خط به کار می‌رود


( اسم ) ماشینی که بوسیل. بجار الکتریسیته یا موتورهای دیزل حرکت کند و واگونهای قطار راه آهن را بحرکت در آورد .

لغت نامه دهخدا

لوکوموتیو. [ل ُ ک ُ م ُ وْ ] ( فرانسوی ، اِ ) رجوع به لکمتیو شود.

دانشنامه عمومی

لوکوموتیو ماشینی کشنده یا وسیله نقلیه ریلی است که واگن ها یا قطار به آن متصل می شوند و نیروی محرکه برای آن ها ایجاد می کند. لوکوموتیوها نیروی حرکتی خود را به دو طریق عمده به دست می آورند. یا با سوخت فسیلی (دیزل) یا با جریان برق کار می کنند. لوکوموتیو خودش باری بر دوش ندارد و وظیفه آن کشیدن قطار بر روی ریل است.
واژه لوکوموتیو از واژهٔ لاتین لوکو به معنای از جایی به جای دیگر به علاوه واژه قرون وسطایی موتیووس به معنای ایجاد کردن حرکت ساخته شده است؛ بنابراین از ترکیب این دو واژه، واژه موتور لوکوموتیو به وجود آمده است.
دلایل زیادی برای استفاده سنتی از لوکوموتیو برای تولید نیروی محرکه قطار به جای استفاده از گونه خودکشش در قطار وجود دارد.
اگر لوکوموتیو از کار افتاد به راحتی با لوکوموتیو دیگری جایگزین می شود.

دانشنامه آزاد فارسی


فرهنگستان زبان و ادب

{locomotive} [حمل ونقل ریلی] وسیلۀ نقلیه ای که برای کشیدن وسایل خط نورد بر روی خط به کار می رود

پیشنهاد کاربران

لوکوموتیو=دنباله ران

لوکوموتیو
قطارکِش ( غتارکِش )
کِشَنده، کِشگر ، کِشَن ، کِشران ، کِشبَر ، کِشرو
لوکَنده ( شتر جلوی کاروان را لوک می گفتند.
جُنبو ( از جُنباندن )
مایَنده ، مادار ، مودار ( از مودن و مادن به مینه اندازه گرفتن و به پیمیده ( فهمیده یا مفهوم ) حرکت کردن و هرکیدن یا ارکیدن )


کلمات دیگر: