کلمه جو
صفحه اصلی

تجربه گرایی

فارسی به انگلیسی

empiricism

فرهنگ فارسی

باور به اینکه رفتار در نتیجۀ تجربه آموخته می‌شود


دانشنامه عمومی

تجربه گرایی (به انگلیسی: Empiricism) یا آروین گرایی یکی از گرایش های اصلی در شناخت شناسی و نقطهٔ مقابل عقل گرایی است. بر اساس این دیدگاه همهٔ معرفتهای بشری مستقیم یا غیرمستقیم برآمده از تجربه است. تجربه از منظر این دیدگاه نه فقط ادراک حسی بلکه دریافتهایی مانند حافظه یا گواهی دیگران را هم در بر می گیرد.
Hume, D. «An Enquiry Concerning Human Understanding", in Enquiries Concerning the Human Understanding and Concerning the Principles of Morals، 2nd edition, L.A. Selby-Bigge (ed.), Oxford University Press, Oxford, UK، ۱۹۰۲
Rock, Irvin (۱۹۸۳)، The Logic of Perception, MIT Press, Cambridge, MA
برمبنای نظریهٔ مبناگرایی همهٔ باورهای ما با واسطهٔ استدلال نهایتاً از منبعی به دست آمده اند که آن منبع نیاز به توجیه یا استدلال ندارد. تجربه گرایی - که یکی از زیرمجموعه های مبناگرایی است - تنها تجربه را به عنوان چنین منبعی بی نیاز از توجیه می دانند.تقلیل گرایی یکی از ویژگیهای عمده برنامه تجربه گرایی است که توسط جان لاک مطرح شد و بارکلی و هیوم آن را تدقیق کردند و اثبات گرایان آن را آخرین میخی می دانستند که بر تابوت بحثهای دینی و اخلاقی و متافیزیکی کوفته شده بودتجربه گرایی با استفاده از حسیات در مقابل عقل گرایی می باشد. تجربیات عقلی از علم حصولی است و روش اثبات غیر حسی دارد. طبق نظر دکارت اگر همهٔ حواس چندگانهٔ ما از کار بیافتند ولی مغز هنوز بتواند فکر کند حتماً ما وجود داریم پس تجربهٔ ایندیدگاه بعد از رنسانس به صورت جدی طرح شد.بارکلی، جان لاک و دیوید هیوم از فیلسوفان تجربه گرا هستند. تجربه گرایان عقیده داشتند که کل شناخت از تجربه به دست می آیداین فیلسوفان با متافیزیک خردگرا بخصوص استفاده مهارگسیخته اش از فرضیه پردازی طرح دعاوی کلان و شناخت مبتنی بر تصورات ذاتی خصومت می ورزیدند.

دانشنامه آزاد فارسی

تجربه گرایی (empiricism)
(یا: آمپیرسیم) از مواضع عمده در فلسفه، با رویکرد حصولِ معرفت از راه تجربه. بر اساس این موضع، تجربه یا محتوای حسی آگاهی است، یا هر آنچه در طبقۀ مشخصی از گزاره ها بیان می شود که صحتشان را با استفاده از حواس می توان مشاهده کرد. معرفتی خارج از این طبقه یا لااقل خارج از آنچه از طریق نظریه پردازی بر پایۀ این طبقه به دست می آید وجود ندارد. به عبارت دیگر هیچ معرفت پیشینی، یا شناخت حقایق ضروری، و هیچ معرفت فطری یا شهودی، یا اصولی کلی که اعتبارشان را فقط از کاربرد عقل به دست آورند وجود ندارد. بنابراین تجربه گرایی در تعارض آشکار با عقل گرایی قرار دارد. مفاهیم در تبیین تجربه گرایانه از آن ها، وابسته به تجربه اند: چیزی در عقل نیست که قبلاً در حس نبوده باشد. بعضی فیلسوفان نظیر آکوئیناس این اصل را پذیرفته اند بی آن که شناخت عقلی را منکر شوند، البته به شرط آن که عقل از موادی بهره برد که حواس فراهم می آورند. یکی از دشواری های اصلی تجربه گرایی ملحوظ داشتن شیوه ای است که در آن اندیشه از تجربه به دست نمی آید بلکه خود مقولاتی فراهم می کند تا ما با استفاده از آن ها بتوانیم تجربه را سامان دهیم. ضرورت ملحوظ داشتن این شیوه و مشروعیت آن موضوع اصلی نقد عقل محض کانت را تشکیل می دهد. بر مبنای تجربه گرایی افراطی جیمز حتی روابط میان تجربه ها که در سازمان آن ها نهفته اند خود موضوع مشاهده اند. دغدغه های اصلی تجربه گرایی عبارت اند از پرهیز از ارائۀ تصویری که طبق آن من چیزی جز تجربه های لحظۀ کنونی ام نمی دانم (شکاکیت)، قرار دادن شالودۀ مشروع نظریه در مشاهده، دفاع از این نظر که مشاهده، مستقل از عناصر غیر تجربی است، توصیف شیوه های مشروع استفاده از مشاهده برای ارائۀ تصویری از جهان و تبیین یا توجیه معرفتی که به نظر می رسد هیچ بنیانی در تجربه ندارد، به ویژه شناخت ریاضی، منطقی و سایر شناخت های پیشاتجربی.

فرهنگستان زبان و ادب

{empiricism} [روان شناسی] باور به اینکه رفتار در نتیجۀ تجربه آموخته می شود

پیشنهاد کاربران

pragmatism


کلمات دیگر: