مترادف ارکان : اولیا، بزرگان، کارگزاران، اساس، پایه ها، رکن ها
برابر پارسی : پایه ها
pillars, (main) elements
(تلفظ: arkān) (عربی) رکنها ، مبناها ، پایهها ؛ (به مجاز) بزرگان ، اعیان ، کارگزاران و کارگردانان حکومت.
اولیا، بزرگان، کارگزاران
اساس، پایهها، رکنها
۱. اولیا، بزرگان، کارگزاران
۲. اساس، پایهها، رکنها
ارکان . [ اَ ] (اِخ ) آبی است در اجاء، یکی از دو کوه طیی ٔ، بنی سِنبس را. (معجم البلدان ).
ارکان . [ اَرْ رَ ] (اِخ ) ولایتی است از برمه ٔ انگلیس و آن از جانب شرقی ، از خلیج بنگال بین 16 و 22 درجه و 30 دقیقه ٔ عرض شمالی و بین 92 و 94 درجه ٔ طول شرقی امتداد دارد و در مشرق آن بلاد برمه قرار دارند که سلسله ٔ جبالی آن ها را جدا کرده است . مساحت سطح آن 23529 میل مربع است و دارای کوههای بسیار و اودیه و دشتهای پرنعمت است و باران آن حتی در فصول حارّه ، یعنی تشرین ثانی و دو کانون ، بسیار است و خاک این ولایت بسیار حاصلخیز است ولی مردم آن توجهی بزراعت ندارند و محصولات آن چوب و زغال و نفت و نمک و تنباکو و پوست و زیتون و پنبه و زاج و شاخ و عاج و معادن و میوه است و همه ٔ محصولات خط سرطان در آنجا بدست آید و با وجود این شهرهای مهم آن اندک است و پلنگ و فیل بسیار دارد و هوای آن نیکو نیست و برای صحت مضر است و نهرهای بسیار از آن گذرد که اعظم آنها نهر موسوم به ارکان است و قسمت غالب آن قابل کشتی رانی در بعض جهات است و در سواحل وی عدّه ای جزایر است که در آنها بعضی آتشفشانها دیده میشود. نصف سکنه ٔآن موغان اند که اهالی اصلی آنجا را تشکیل دهند و مذهب ایشان بودایی است و از هیئت ایشان برمی آید که اصل آنان از چین است و رنگ و هیئت ایشان مانند عبید نیست با آنکه در اقلیم حارّه زیست کنند و زبان ایشان یک صوتی است و تعلیم در میان آنان بسیار رواج دارد و اندکی امّی باشند و زی ّ زنان ایشان زی ّ زنان چینی است و از عادات آنان رهن دادن زنان و فرزندان است بهنگام وام گرفتن و چون وام بگزارند ایشان را بازستانند واین بلاد در قدیم مستقل بود و مغول و بغوان بارها باایشان جنگیدند و اهالی برمه به سال 1198 هَ . ق . آنجا را فتح کردند و انگلیسیان 1240 هَ . ق . آنجا را ازایشان خریدند و تا کنون در دست آنانست . عدد اهالی آن قریب 500 هزار است . (ضمیمه ٔ معجم البلدان ). || در قدیم شهری بود پایتخت ولایت مذکور، موقع آن بر ساحل نهری بهمین اسم بمسافت 50 میلی مصب ّ وی ، بین 9 درجه و 45 دقیقه عرض شمالی و 20 درجه و 40 دقیقه طول شرقی . سکنه ٔ آن در قدیم 95 هزار بود و اکنون قریب 10 هزار است و پیوسته رو به انحطاط و خرابی میرودو سبب ظاهر آن بدی هواست . (ضمیمه ٔ معجم البلدان ).
۱. = رکن
۲. اصول؛ مبانی.
۳. افراد مهم؛ بزرگان.
۴. [قدیمی] = 〈 ارکان اربعه
〈 ارکان اربعه: [قدیمی] مجموع عناصر اربعه (آب، باد، خاک، و آتش).
〈 ارکان حرب: (نظامی) [منسوخ] ستاد ارتش.
〈 ارکان دولت: بزرگان و سران دولت؛ رجال دولت؛ وزرا و امرا.
〈 ارکان نماز: (فقه) تکبیرةالاحرام، قیام، رکوع، و سجود.
روستایی است در خراسان شمالی، 15کیلومتری شهرستان بجنورد
پایه ها