کلمه جو
صفحه اصلی

اکو


برابر پارسی : پژواک

عربی به فارسی

داغ کردن , داغ زدن , سوزاندن


فرهنگ اسم ها

اسم: آکو (پسر) (کردی) (تلفظ: ako) (فارسی: آکو) (انگلیسی: ako)
معنی: قله بلند، قله کوه، مکان بلند، انسان با عظمت و مقتدر

اسم: اکو (پسر) (فارسی) (تلفظ: eko) (فارسی: اکو) (انگلیسی: eko)
معنی: انعکاس، بوم

فرهنگ فارسی

( آکو ) ( اسم ) بوم جغد آگو .
جغد
بوم

فرهنگ معین

( آکو ) ( اِ. ) = اگو: بوم ، جغد.
(اِ کُ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - بازگشت صوت پس از برخورد با مانع به طوری که با صوت ارسالی مخلوط نشود و صدای آن از صدای اول جدا شنیده شود، پژواک (فره ). ۲ - دستگاهی برای پخش صدا که با تکرار منظم صدا آن را خوش طنین تر می کند.

(اِ کُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - بازگشت صوت پس از برخورد با مانع به طوری که با صوت ارسالی مخلوط نشود و صدای آن از صدای اول جدا شنیده شود، پژواک (فره ). 2 - دستگاهی برای پخش صدا که با تکرار منظم صدا آن را خوش طنین تر می کند.


لغت نامه دهخدا

( آکو ) آکو. ( اِ ) بوم. جغد.
اکو. [ اُ ک ُ ] ( ترکی ، اِ ) بوم. ( شرفنامه منیری ).

اکو. [ اُ ک ُ ] (ترکی ، اِ) بوم . (شرفنامه ٔ منیری ).


فرهنگ عمید

( آکو ) جغد، بوم.

دانشنامه عمومی

اکو می تواند به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
اومبِرتو اِکو نویسنده، زبان شناس و نشانه شناس معروف ایتالیائی
سازمان اکو و زیرمجموعه های آن:مؤسسه فرهنگی اکو
مؤسسه آموزش عالی بیمه اکو
اکونیوز
اکو دهستانی در استان نابارای اسپانیا است.
پژواک بازگشت صدا از اجسام را گویند.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:سازمان همکاری اقتصادی

اکو (اساطیر). اِکُو (اساطیر)(Echo)
(به یونانی: اخو) در اساطیر یونان، از پریان کوهستان و تجسم صدای مرموز. برطبق روایت اووید در مسخ، پس از آن که پرچانگی او سبب شد هِرا نتواند زئوس را حین رابطه با پریان دیگر ببیند، آن الهه اکو را از سخن گفتن، به استثنای گفتن آخرین کلمات شخصی دیگر، محروم کرد. بعد از آن که نارسیسوس (نرگس) او را از خود راند، رفته رفته تحلیل رفت تا آن که فقط صدایش باقی ماند. به روایت لونگوس، نویسندۀ یونانی قرن سوم، اکو از قبول خواست های پان، رب النوع احشام، سر باز زد و به دستور او چوپانان دیوانه اکو را پاره پاره کردند. زمین بقایای او را در خود پنهان کرد، اما آن ها به تقلید از صداهای دیگر همچنان آواز می خواندند.

گویش مازنی

/akkoo/ سکسکه

سکسکه


پیشنهاد کاربران

مجازا به معنی مرد استوار و کوه مانند

آکو یک کلمه کردی به معنی ئا و کو درزبان کردی یعنی مثل کوه


آکو مخفف دو کلمه آتش و کوه هست در زبان کردی به کوه اتشفشان

معنی دیگرش هم اینه که همه صفات خوب توش جمع شده


اکو یعنی با عظمت اسم کرُدست

آکو یعنی مکان بلند و باعظمت. دست نیافتنی. قله کوه. جایی که بلندتر از ان نیست. انسان بزرگ.

انعکاس

با عظمت ، کوهی بلند ، انسانی بزرگ وار


یعنی کسیکه با عظمت و و خیلی صبر وتحمل
داره

آکو یعنی قله کوه , پرآوازه, قدرت , مستحکم, معدن انرژی

همه توضیحاتی که دوستان دادن درستت. ولی به نظرم فکر کنم آکو اسمه یه پادشاه کورد باشه

قسه قسه ی خویه


پژواک ^ - ^

آکو ( Ako ) نامی پسرانه با ریشه مصری به معنی خسته

اِرِنای ( Erenay ) نام پسرانه ترکی به معنی ماه کامل

قله کوه؛، انسان با مقتدر و با عظمت؛ نام طایفه ای از کوردها

شیره پیاو - انسانی دست نیافتنی - اقتدار و با عظمت

آکو: در سنت مائوری ( بومیان نیوزیلند ) به رابطه متقابل بین آموزش و یادگیری اشاره دارد

واژه ای کردی به معنای جایی که دست یافتنی نباشد. بالای کوه. قله و . . .

قله کوه - جای دست نیافتنی

آکو . . ععنی پر قدرت توان مند پر ابوهت


اکو در واقع نام الهه ایست که توسط زئوس ، خدای خدایان یونان و خدای روشنایی ( که کلمه day به معنای روز روشن از آن اخذ شده ) به کوهستان طرد شده بود . بعلاوه بر اثر زیاده گویی هایش ، توسط زئوس دچار لکنت زبان شد ، چنانکه نمی توانست جملات را تمام و کمال ادا بکند و فقط هجا یا سیلاب آخر کلمه را تکرار میکرد . این تکرار هجای اخر در کوهستان در واقع همان پژواک صداست . در منطقه لردگان منطقه ای هست که با این افسانه پیوند دارد ( از پیش نویس های کتاب " اینجا که منم" )

در شیراز و برخی روستاهای فارسی زبان، نام " اکبر" را با تخفیف اکو میگفته اند. الف مفتوح کاف مضموم.

آکویعنی باعظمت بزرگ

کوه بلند و قدرتمند . تلاشگر


کلمات دیگر: