کلمه جو
صفحه اصلی

مروه

فرهنگ اسم ها

اسم: مروه (دختر) (فارسی) (تلفظ: moravah) (فارسی: مرَوه) (انگلیسی: moravah)
معنی: بسیار خوش بو و معطر، به معنی مرَوَح است که بسیار خوشبو و معطر کننده است، خوشبوی شده، بوی عطر گرفته، [چنانچه این کلمه به فتح اول ( مَروه ) تلفظ شود محلی است که حاجیان در مراسم حج بین آن و صفا «سعی» می کنند که در اصطلاع عارفان صیانت نفس، حفظ دین، حرمت مؤمنان، جود به موعود و کارهای خود را با نظر عجب ننگریستن است]

(تلفظ: moravah) به معنی مُرَوَح است که بسیار خوشبو و معطر کننده است ، خوشبوی شده ، بوی عطر گرفته ؛ چنانچه این کلمه به فتح اول (مَروه) تلفظ شود محلی است که حاجیان در مراسم حج بین آن و صفا ' سعی' می‌کنند که در اصطلاع عارفان صیانت نفس ، حفظ دین ، حرمت مؤمنان ، جود به موعود و کارهای خود را با نظر عجب ننگریستن است .


فرهنگ فارسی

( اسم ) سخت خوشبوی ومعطر کننده .
یک قطعه سنگ مرو

لغت نامه دهخدا

مروه. [ م ُ رَوْ وَه ] ( از ع ، ص )به معنی مروح است که سخت خوشبوی و معطر کننده باشد واین در اصل مروح بوده فارسیان بجهت استقامت قافیه حاء حطی را به هاء هوز بدل کرده اند همچنانکه در «قفص »صاد به سین بی نقطه ( = قفس ) بدل شده است. ( برهان ).

مروة. [ م َرْ وَ ] (اِخ ) مروه . کوهی است به مکه . (منتهی الارب ). میان شرق و جنوب شرقی مکه و شمال صفا و صفا بر دامنه ٔ کوه ابوقبیس است . از جمله جبال مکه کوه مروه است که مایل به سرخی می باشد، و آن پشته ای است با هوای لطیف در وسط شهر مکه ،و بر بالای آن خانه های اهالی مکه قرار دارد. (از معجم البلدان ). از مسجد حرام بر جانب مشرق بازاری بزرگ کشیده است از جنوب سوی شمال و بر سر بازار از جانب جنوب کوه ابوقبیس است و دامن کوه ابوقبیس صفاست ... و به آخر بازار از جانب شمال کوه مروه است و آن اندک بالای است و بر او خانه های بسیار ساخته اند و در میان شهر است و در این بازار بدوند از این سر تا بدان سر. (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 87). امروز بازار برداشته شده و از دامنه ٔ صفا به مروه دیوار و سقف برآورده اند در دو طبقه که رفت و آمد آسان باشد : اًن ّ الصفا و المروة من شعائراﷲ. (قرآن 158/2).
ز شکر اوست مروه و صفای من
ز فضل اوست مروه و صفای او.

منوچهری .


گفت نی گفتمش چو کردی سعی
از صفا سوی مروه برتقسیم .

ناصرخسرو.


بوسم همیشه گوید تخت مبارکش
زان تخت گاه مروه کنم گه صفا کنم .

مسعودسعد.


خدمت بارگاه مجلس او
عمره و مروه و صفا باشد.

مسعودسعد.


سر احرامیان عشق بر زانو به است ایرا
صفا ومروه ٔ مردان سر زانوست گر دانی .

خاقانی .


به زمزم و عرفات و حطیم و رکن و مقام
به عمره و حجر و مروه وصفا و مِنی .

(از سندبادنامه ص 143).


احرام چه بندیم چو آن قبله نه اینجاست
در سعی چه کوشیم که از مروه صفارفت .

حافظ.


و رجوع به صفا و رجوع به حج شود.

مروة. [ م َرْ وَ ] (ع اِ) یک قطعه از سنگ مرو. (از اقرب الموارد).سنگی است سپید درخشان که از آن آتش گیرند، یا سخت ترین سنگها. ج ، مرو. (منتهی الارب ). رجوع به مرو شود.


مروة. [م ُ رُوْ وَ ] (ع اِمص ) مروءة. رجوع به مروءة شود.


دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] تپه ای است سنگلاخی که حد نهایی مسعی از شمال می باشد و سعی میان صفا و مروه بعد از هفت شوط، در آنجا به پایان می رسد.
محمد محمدحسن شرّاب ، فرهنگ اعلام جغرافیایی، تاریخی در حدیث و سیره نبوی، ترجمه حمیدرضا شیخی.

[ویکی الکتاب] معنی مَرْوَةَ: نام کوهی بوده در نزدیکی کعبه که یکی از اعمال حج ، هفت مرتبه طی کردن مسافت بین محل این کوه و کوه صفا است با نام سعی صفا و مروه (فاصله این دو کوه حدود ۴۲۰ متر است کلمه صفا در لغت به معنای سنگ سخت و صاف است ، و کلمه ی مروه نیز به معنای سنگ سخت است . ا...
معنی مُقَصِّرِینَ: کوتاه کنندگان - آنان که عمل تقصیر را انجام می دهند ( یکی از اعمال حج که کوتاه کردن ناخن بعد از سعی صفا و مروه می باشد و با این عمل از احرام خارج می شوند)
معنی لْیَطَّوَّفُواْ: باید که طواف کنند(در اصل "لِیَطَّوَّفُواْ "(صیغه امر غائب بوده )که با اضافه شدن واو برای سهولت لام ساکن شده است. معنای طواف کردن ، دور چیزی گردش کردن است ، که از یک نقطه نسبت به آن چیز شروع شود و به همان نقطه برگردد لذا معنای طواف در عبارت "وَلْیَطَّ...
تکرار در قرآن: ۱(بار)
. صفا و مروه از عبادتگاههای خدا است. مروه کوهی است درکنار مسجدالحرام در مکّه میان آن و کوه صفا محل سعی عمل حجّ عمره است رجوع شود به «صفا». و آن فقط یکبار در کلام الله آمده است.

پیشنهاد کاربران

مُروه : بسیارخوشبو و معطر .

مروه کوهی است درکنار مسجدالحرام در مکّه میان آن و کوه صفا محل سعی عمل حجّ عمره است.

مُرَوه اسم دخترانه است، معنی مُرَوه: به معنی مُرَوَح است که بسیار خوشبو و معطر کننده است، خوشبوی شده، بوی عطر گرفته. [چنانچه این کلمه به فتح اول ( مَروه ) تلفظ شود محلی است که حاجیان در مراسم حج بین آن و صفا �سعی� میکنند که در اصطلاع عارفان صیانت نفس، حفظ دین، حرمت مؤمنان، جود به موعود و کارهای خود را با نظر عجب ننگریستن است].

مروه نام پسرانه و دخترانه با ریشه عربی
نام گلی خوشبو

بلند قامت - کوهی کم ارتفاع در مکه در مسجد الحرام - انسانیت - جوانمردی - غیرت - وفاداری - رحم - مردانگی - نامی بسیار زیبا برای دختران ( نام مَرواهم به همین معناست )

مَروه نام دخترانه عربی، کوهی است در مکّه میان آن و کوه صفا محل سعی عمل حجّ عمره است

مروه به معنی کوه صفا مروه است



کلمات دیگر: