مهتابی
فارسی به انگلیسی
moonlit, fluorescent
terrace, belvedere
balcony, porch, terrace, veranda, verandah
فارسی به عربی
شمعة , فلوريسنت
مترادف و متضاد
کوشک، کلاه فرنگی، مهتابی
فرهنگ فارسی
ایوان، جلو عمارت
( صفت واسم ) یا تخت مهتابی . ۳ - نوعی آتشبازی . ۴ - زرد کمرنگ شبیه بمهتاب .
( صفت واسم ) یا تخت مهتابی . ۳ - نوعی آتشبازی . ۴ - زرد کمرنگ شبیه بمهتاب .
← بهارخواب
فرهنگ معین
(مَ ) (اِمر. ) ۱ - ایوان جلوی عمارت . ۲ - نوعی لامپ که نورش به رنگ مهتاب است .
لغت نامه دهخدا
مهتابی. [ م َ ] ( ص نسبی ، اِ مرکب ) منسوب به تابش و پرتو ماه. ( ناظم الاطباء ). به رنگ مهتاب. بی رنگ. کم رنگ. || چیزی به مهتاب رسیده چنانکه کتان مهتابی یعنی کتان مهتاب رسیده ، ای کتان شق گردیده. || رنگ شکسته. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). زرد کمرنگ شبیه به مهتاب. || عمارتی کوچک که بر لب حوض برای سیر مهتاب سازند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). ایوان در پیش اتاق یا اتاقها. جایی مسقف بی در در جلوخانه. بالکن. ( یادداشت مؤلف ). || نوعی معروف از آتشبازی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
در نظر آید مهتابی آتشبازم
شب که بر یاد رخت آه کشم در مهتاب.
در نظر آید مهتابی آتشبازم
شب که بر یاد رخت آه کشم در مهتاب.
سنجر کاشی ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
۱. روشن (از نور ماه ).
۲. (اسم، صفت ) نوعی لامپ استوانه ای، لامپ فلورسنت.
۳. (اسم ) ایوان جلو عمارت.
۲. (اسم، صفت ) نوعی لامپ استوانه ای، لامپ فلورسنت.
۳. (اسم ) ایوان جلو عمارت.
دانشنامه عمومی
معانی مَهتابی:
شبی غیر ابری که ماه در آن به روشنی بتابد.
لامپ مهتابی
مهتابی به معنی ایوان بزرگ در حیاط است.
مهتابی (بندر لنگه) نام روستایی است در استان هرمزگان.
شبی غیر ابری که ماه در آن به روشنی بتابد.
لامپ مهتابی
مهتابی به معنی ایوان بزرگ در حیاط است.
مهتابی (بندر لنگه) نام روستایی است در استان هرمزگان.
wiki: ایوانی شباهت پیدا می کند که سقف آن را برداشته اند این فضا معمولاً از سه طرف بسته و از جهت چهارم به فضای باز مشرف است.
پیرنیا، محمدکریم. سبک شناسی معماری ایرانی. چاپ اول. نشر پژوهنده. ۱۳۸۲
پیرنیا، محمدکریم. سبک شناسی معماری ایرانی. چاپ اول. نشر پژوهنده. ۱۳۸۲
wiki: مهتابی (معماری)
فرهنگستان زبان و ادب
[عمومی] ← بهارخواب
جدول کلمات
تراس
پیشنهاد کاربران
لامپ پر نور
یک نوع لامپ
یک نوع لامپ
کلمات دیگر: