کلمه جو
صفحه اصلی

طاط

فرهنگ فارسی

نام صاحب پسر حضرت ادریس پیغمبر است که طبق روایات فرقه صابی را باو منسوب دانسته اند .

لغت نامه دهخدا

طاط. (اِخ ) نام صاب پسرحضرت ادریس پیغمبر است که طبق روایات ، فرقه ٔ صابی را به او منسوب دانسته اند. (عیون الانباء ج 1 ص 215).


طاط. (اِخ ) نام مردی که هرمس یکی از کتب خود را در صناعت کیمیا بدو خطاب کرده . (فهرست ابن الندیم ).


طاط. (ع ص ) مرد دراز. (مهذب الاسماء) (منتخب اللغات ). مرد درازبالا. (منتهی الارب ). || مرد سخت خصومت . (منتخب اللغات ). || مرد متکبر. (اقرب الموارد). || دلاور. (منتهی الارب ). شجاع . (اقرب الموارد). مرد دلیر. (منتخب اللغات ). || گشن تیزشهوت . (منتهی الارب ). گشن با بانگ . (منتهی الارب ). شتر مست . (مهذب الاسماء). شتر نر که برای گشنی مست شده باشد. (منتخب اللغات ). ج ، اطواط.


طاط. ( ع ص ) مرد دراز. ( مهذب الاسماء ) ( منتخب اللغات ). مرد درازبالا. ( منتهی الارب ). || مرد سخت خصومت. ( منتخب اللغات ). || مرد متکبر. ( اقرب الموارد ). || دلاور. ( منتهی الارب ). شجاع. ( اقرب الموارد ). مرد دلیر. ( منتخب اللغات ). || گشن تیزشهوت. ( منتهی الارب ). گشن با بانگ. ( منتهی الارب ). شتر مست. ( مهذب الاسماء ). شتر نر که برای گشنی مست شده باشد. ( منتخب اللغات ). ج ، اطواط.

طاط. ( اِخ ) نام صاب پسرحضرت ادریس پیغمبر است که طبق روایات ، فرقه صابی را به او منسوب دانسته اند. ( عیون الانباء ج 1 ص 215 ).

طاط. ( اِخ ) نام مردی که هرمس یکی از کتب خود را در صناعت کیمیا بدو خطاب کرده. ( فهرست ابن الندیم ).

دانشنامه عمومی

طاط فرزانه ای اسطوری ای در مصر قدیم است. او لااقل از ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد در مصر مقدس شمرده می شود و گفته اند که حکمتش او را به یک خدا بدل ساخته. او با اختراع خط هیروگلیف مقدس مقبولیت یافت و سیمای او را که به عنوان کاتب با سر یک اگراس و با منقاری خمیده به تصویر درآمد، در بسیاری معابد و مقبره ها می توان دید. او فرستندهٔ پیام های الهی مقدس و ثبت کنندهٔ اعمال آدمیان است. در ایوان بزرک در روز داوری نهایی، بعد از آن که جملگی از مرگ اوزیریس زنده شدند، طاط معلوم می دارد آیا شخص متوفی معرفت و تطهیر روحانی را آموخته یا نه و بعد مکان او را در آسمان مشخص می کند. یونانیان که از طریف نهضت ترجمه با آثار او اشنا شده بودند، طاط را با هرمس، یکی از خدایان خود یکی کردند. آنان برای تمایز هرمس مصری با هرمس یونانی به وی عنوان «هرمس مثلث العظمه» (تریمگیستوس) به معنای سه بار معظم دادند. کتابهای منسوب به وی (هجده عدد) به هرمتیکا معروف است.


کلمات دیگر: