هرمس
فارسی به انگلیسی
Hermes
فرهنگ اسم ها
اسم: هرمس (پسر) (یونانی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: hermes) (فارسی: هرمس) (انگلیسی: hermes)
معنی: فرستاده خدایان، از خدایان اولمپی، نام پسر زئوس و مایا
معنی: فرستاده خدایان، از خدایان اولمپی، نام پسر زئوس و مایا
فرهنگ فارسی
در روایات اسلامی به سه تن گفته شده است : ۱ - هرمس اول . که قبل از طوفان نوح بوده است و بعربی او را ادریس نامند و او اول کسی است که از موجودات علوی سخن گفته و برای عبادت خدا هیاکل بنا نموده و علم طب بمردم آموخته است و اشعاری در بیان موجودات علوی و سفلی دارد و طوفان را پیشگوئی کرد و در مصر اهرام و مدائن بنا نمود و اول کسی است که خط اختراع کرده و خیاطی را بمردم آموخت . ۲ - هرمس دوم . که معروف به هرمس بابلی است . وی بعد از طوفان نوح بوده است و در شهر کلدانیان اقامت داشت و استاد فیثاغورث است و در علم طب و فلسفه مهارت داشت و آنچه از علوم و صنایع در زمان طوفان از بین رفته تجدید کرده است . ۳ - هرمس سوم . که او هم بعد از طوفان نوح بوده و شاگرد اسقلیوس اول است . ابن الندیم کتابهائی را در صنعت کیمیا و اسرار بوی نسبت داده است .
نام روز اول هر ماه شمسی
نام روز اول هر ماه شمسی
فرهنگ معین
(هُ مُ یا هِ مِ ) (اِ. ) ۱ - هرمز، اورمزد. ۲ - نام سه حکیم معروف که اولین آن ها ادریس پیامبر بوده و دو هرمس دیگر یکی از بابل بود و دیگری از مصر.
لغت نامه دهخدا
هرمس. [ هَِ م ِ ]( اِخ ) پسر زئوس و مایا از جوانترین پلیادها است. وی در غاری واقع در کوه سیلن در جنوب آرکادی به دنیاآمد و از آغاز تولد بسیار رشید و نیرومند بود و با ربودن قسمتی از احشام متعلق به آپولون صاحب گله ای شدپس از مدتی موفق به اختراع نای شد و آپولون نای او را در مقابل چوبدستی طلایی خرید. و فن پیشگویی را نیزبه وی آموخت. زئوس از این پیشرفتهای فرزند خود خوشحال بود. در افسانه های یونان هرمس معمولاً به صورت مأمور الهی ، حامل قهرمانان و غیره تجلی می کند. وی همچنین ترجمان مشیت الهی است و در برخی از افسانه ها او را خدای راهزنی و تجارت و در عین حال راهنمای مسافران دانسته اند. مجسمه اش را در چهارراهها به شکل ستونی که نیمه بالایش شبیه انسان و آلت مردیش بسیار آشکار است نصب می کردند. وی همچنین در اساطیر کهن یونان نگهبان شبانان است و در پاره ای از تصویرها او را همراه گوسفندی که به دوش دارد می بینیم. گروهی از قهرمانان اساطیری کهن فرزند او هستند که از جمله آنها اتولیکوس جد اولیس ، اورتیتوس ، آبدروس ندیم هراکلس معروفترند. کاملترین تصویر هرمس او را با کفش های بالدار و کلاهی با لبه بلند در حالی که چوبدستی مخصوص را که علامت رسالت الهی اوست به دست دارد نشان میدهد. ( نقل به اختصار از فرهنگ اساطیر یونان و روم ، اثر پیر گریمال ، ترجمه بهمنش ). شخصی است که بربط را او بهم رسانید. ( برهان ) ( یادداشت مؤلف از حاشیه فرهنگ اسدی نسخه نخجوانی ) :
بدو گفت هرمس چرایی دژم
نه همچون منی دلت مانده بغم.
هرمس. [ هَُ م ُ ] ( اِخ ) مصحف هرمز است. ( از حاشیه برهان چ معین ). هرمز. نام فرشته ای است. ( برهان ). رجوع به هرمز شود.
هرمس. [ هَُ م ُ ] ( اِ ) نام روز اول هرماه شمسی. ( برهان ). رجوع به هرمز شود.
هرمس. [ هَِ م ِ ] ( اِخ ) ستاره مشتری. ( برهان ). هرمز. اورمزد. هورمزد. هرمزد. رجوع به این مدخلها شود.
هرمس. [ هَِ م ِ ] ( اِخ ) نام ادریس پیغمبر و او پیغمبری بوده است و پادشاهی و حکمت را با هم داشته و علوم ریاضی را که حساب و هندسه و هیأت باشد او آورده است. ( از برهان ). رجوع به ادریس شود.
هرمس. [ هَِ م ِ ] ( اِخ ) بابلی.جامع اعداد و حکمت بوده و شاگرد فیثاغورث است. ( برهان ). یکی از اعلام و مشاهیر کلدانی و مشهور بصابی. ( ابن الندیم ). رجوع به هرمس نام ادریس پیغمبر... شود.
بدو گفت هرمس چرایی دژم
نه همچون منی دلت مانده بغم.
عنصری.
هرمس. [ هَُ م ُ ] ( اِخ ) مصحف هرمز است. ( از حاشیه برهان چ معین ). هرمز. نام فرشته ای است. ( برهان ). رجوع به هرمز شود.
هرمس. [ هَُ م ُ ] ( اِ ) نام روز اول هرماه شمسی. ( برهان ). رجوع به هرمز شود.
هرمس. [ هَِ م ِ ] ( اِخ ) ستاره مشتری. ( برهان ). هرمز. اورمزد. هورمزد. هرمزد. رجوع به این مدخلها شود.
هرمس. [ هَِ م ِ ] ( اِخ ) نام ادریس پیغمبر و او پیغمبری بوده است و پادشاهی و حکمت را با هم داشته و علوم ریاضی را که حساب و هندسه و هیأت باشد او آورده است. ( از برهان ). رجوع به ادریس شود.
هرمس. [ هَِ م ِ ] ( اِخ ) بابلی.جامع اعداد و حکمت بوده و شاگرد فیثاغورث است. ( برهان ). یکی از اعلام و مشاهیر کلدانی و مشهور بصابی. ( ابن الندیم ). رجوع به هرمس نام ادریس پیغمبر... شود.
هرمس . [ هَِ م ِ ] (اِخ ) بابلی .جامع اعداد و حکمت بوده و شاگرد فیثاغورث است . (برهان ). یکی از اعلام و مشاهیر کلدانی و مشهور بصابی . (ابن الندیم ). رجوع به هرمس نام ادریس پیغمبر... شود.
هرمس . [ هَِ م ِ ] (اِخ ) ستاره ٔ مشتری . (برهان ). هرمز. اورمزد. هورمزد. هرمزد. رجوع به این مدخلها شود.
هرمس . [ هَِ م ِ ] (اِخ ) نام ادریس پیغمبر و او پیغمبری بوده است و پادشاهی و حکمت را با هم داشته و علوم ریاضی را که حساب و هندسه و هیأت باشد او آورده است . (از برهان ). رجوع به ادریس شود.
هرمس . [ هَُ م ُ ] (اِ) نام روز اول هرماه شمسی . (برهان ). رجوع به هرمز شود.
هرمس . [ هَُ م ُ ] (اِخ ) مصحف هرمز است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). هرمز. نام فرشته ای است . (برهان ). رجوع به هرمز شود.
هرمس . [ هَِ م ِ ] (اِخ ) سوم . شاگرد اسقلیوس اول است که صاحب طب و کیمیا او بوده است . (برهان ). قاضی صاعد اندلسی گوید: وی شاگرد فیثاغورس و از سکنه ٔ مصر بوده و این غیر از هرمس بابلی است . (یادداشت به خط مؤلف ). او راست کتابی در نشرو تعاویذ و عزائم . (ابن الندیم ). او راست : کتابی در صنعت کیمیا. کتاب الی ابنه فی الصنعة. کتاب الذهب السائل . کتاب عمل العنقود. کتاب الاسرار. کتاب الهاریطوس .کتاب الملاطیس . کتاب الاسطماخس . کتاب السلماطیس . کتاب ارمینس تلمیذ هرمس . کتاب دمانوس . (از ابن الندیم ).
قفطی در اخبار العلماء گوید: وی هرمس سوم و او از حکماء مصر بعد از طوفان و فیلسوف جهانگردی بوده که از طبایع و اوضاع بلاد اطلاع بسیار داشته است . او را کتابی در صنعت کیمیا و کتابی در حیوانات سمی بوده است . از آثار چاپ شده ٔ اوست :
1- رسالة معاتبةالنفس .
2- زجرالنفس .
3- کتاب السبع کواکب السیارة.
4- کتاب نفع البریة که چاپ دیگری از همان زجر النفس است . (از معجم المطبوعات ، ج 2 ستون 1891):
از ره نام همچو یکدگرند
سوی بی عقل هرمس و هرماس .
همان هفتمین ، هرمس نیک رای
که بر هفتمین آسمان کرد جای .
نکنم باور کاحکام خراسان این است
گرچه صد هرمس و لقمان به خراسان یابم .
رجوع به هرمس پسر زئوس و هرمس نام ادریس پیغمبر شود.
قفطی در اخبار العلماء گوید: وی هرمس سوم و او از حکماء مصر بعد از طوفان و فیلسوف جهانگردی بوده که از طبایع و اوضاع بلاد اطلاع بسیار داشته است . او را کتابی در صنعت کیمیا و کتابی در حیوانات سمی بوده است . از آثار چاپ شده ٔ اوست :
1- رسالة معاتبةالنفس .
2- زجرالنفس .
3- کتاب السبع کواکب السیارة.
4- کتاب نفع البریة که چاپ دیگری از همان زجر النفس است . (از معجم المطبوعات ، ج 2 ستون 1891):
از ره نام همچو یکدگرند
سوی بی عقل هرمس و هرماس .
ناصرخسرو.
همان هفتمین ، هرمس نیک رای
که بر هفتمین آسمان کرد جای .
نظامی .
نکنم باور کاحکام خراسان این است
گرچه صد هرمس و لقمان به خراسان یابم .
خاقانی .
رجوع به هرمس پسر زئوس و هرمس نام ادریس پیغمبر شود.
هرمس . [ هَِ م ِ ](اِخ ) پسر زئوس و مایا از جوانترین پلیادها است . وی در غاری واقع در کوه سیلن در جنوب آرکادی به دنیاآمد و از آغاز تولد بسیار رشید و نیرومند بود و با ربودن قسمتی از احشام متعلق به آپولون صاحب گله ای شدپس از مدتی موفق به اختراع نای شد و آپولون نای او را در مقابل چوبدستی طلایی خرید. و فن پیشگویی را نیزبه وی آموخت . زئوس از این پیشرفتهای فرزند خود خوشحال بود. در افسانه های یونان هرمس معمولاً به صورت مأمور الهی ، حامل قهرمانان و غیره تجلی می کند. وی همچنین ترجمان مشیت الهی است و در برخی از افسانه ها او را خدای راهزنی و تجارت و در عین حال راهنمای مسافران دانسته اند. مجسمه اش را در چهارراهها به شکل ستونی که نیمه ٔ بالایش شبیه انسان و آلت مردیش بسیار آشکار است نصب می کردند. وی همچنین در اساطیر کهن یونان نگهبان شبانان است و در پاره ای از تصویرها او را همراه گوسفندی که به دوش دارد می بینیم . گروهی از قهرمانان اساطیری کهن فرزند او هستند که از جمله ٔ آنها اتولیکوس جد اولیس ، اورتیتوس ، آبدروس ندیم هراکلس معروفترند. کاملترین تصویر هرمس او را با کفش های بالدار و کلاهی با لبه ٔ بلند در حالی که چوبدستی مخصوص را که علامت رسالت الهی اوست به دست دارد نشان میدهد. (نقل به اختصار از فرهنگ اساطیر یونان و روم ، اثر پیر گریمال ، ترجمه ٔ بهمنش ). شخصی است که بربط را او بهم رسانید. (برهان ) (یادداشت مؤلف از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نسخه ٔ نخجوانی ) :
بدو گفت هرمس چرایی دژم
نه همچون منی دلت مانده بغم .
بدو گفت هرمس چرایی دژم
نه همچون منی دلت مانده بغم .
عنصری .
دانشنامه عمومی
هِرمِس (به یونانی: Ἑρμῆς) در اساطیر یونانی، پیام رسان المپ نشینان، فرزند پادشاه ایزدان زئوس و مایا، دختر اطلس و یکی از پلیادس است. هرمس در ابتدا ایزد موسیقی و خالق ساز چنگ بود، همچنین ایزد چوپان ها، بازرگانانی، اندازه و وزن، سخنرانی، ادبیات، ورزشکاری و دزدی به شمار می رفت. از صفات و نمادهای او می توان به خروس، لاک پشت زمینی، چوب دستی، کیف پول، صندل های بالدار و کلاه آفتاب گیر اشاره کرد. هرمس به شکل جوانی خوش سیما، بدون ریش و تنومند یا به شکل مردی سالخورده دارای ریش به تصویر کشیده می شد.
آابپتجچخدرزژسشفکگلمنوهی
هرمس سریع و حیله گر بود، بدین سبب قادر به رفت وآمد سریع بین جهان انسان ها و جهان ایزدان بود و نقش پیام رسان ایزدان و واسطه ای میان انسان های فانی با المپ نشینان به حساب می آمد. با توانایی آزادانه سفر کردن بین جهان ها، همچنین وظیفه راهنمایی ارواح مردگان به دنیای زیرزمینی و پنج رودخانه را بر عهده داشت. او گاهی اوقات دیگر ایزدان را فقط برای سرگرمی یا محافظت از انسان ها فریب می داد. او همچنین حامی مسافران، دزدها و ورزشکاران نیز بود و پهلوانانی مانند اودیسئوس و پرسئوس را در مأموریت هایشان راهنمایی می کرد. او قابل قیاس با مرکوری در اساطیر روم باستان است، که اگرچه به نظر می رسد از تمدن اتروسک سرچشمه گرفته باشد، اما ویژگی های مشابهی با یکدیگر دارند همانند حامی و پشتیبان بازرگانی و تجارت.
بر طبق افسانه ها، او درون غاری بر کوه سیلنا، در آرکادیا متولد شد. زئوس، مایا را در تاریکی شب و در حالی که تمام ایزدان در خواب به سر می بردند، باردار نمود. با فرارسیدن بامدادی شگفت انگیز، او متولد شد. مایا او را در قنداقش پیچید و سپس به سرعت خوابید. با این حال، هرمس خود را از قنداق رها کرد و به تسالی فرار نمود. او با دزدیدن گاوهای برادرش آپولون و کشتن آن ها از روده های آن ها اولین چنگ را ساخت. او سپس به غار بازگشت و به قنداقش برگشت. وقتی آپولون متوجه شد از او دزدی شده، به مایا اعتراض کرده که این هرمس بوده که گاوهای او را به سرقت برده است. مایا نگاهی به هرمس انداخت و گفت، این امکان ندارد و او هنوز در قنداقش پیچیده است. در اینجا بود که زئوس قدرتمند مداخله کرد، او تمام مدت مشغول تماشای هرمس بود و به او دستور داد گاوها را به آپولون بازگرداند، اما مجازاتش نکرد. در زمانی که این بحث ادامه داشت، هرمس شروع به نواختن چنگ کرد. در ابتدا این امر خشم آپولون را برانگیخت اما بعد از شنیدن صدای چنگ نظرش عوض شد و چنگ را در ازای گاوهایش با خود برد. آپولون بعدها استاد این ساز زهی شد و آن را به یکی از نمادهای خود تبدیل کرد.
آابپتجچخدرزژسشفکگلمنوهی
هرمس سریع و حیله گر بود، بدین سبب قادر به رفت وآمد سریع بین جهان انسان ها و جهان ایزدان بود و نقش پیام رسان ایزدان و واسطه ای میان انسان های فانی با المپ نشینان به حساب می آمد. با توانایی آزادانه سفر کردن بین جهان ها، همچنین وظیفه راهنمایی ارواح مردگان به دنیای زیرزمینی و پنج رودخانه را بر عهده داشت. او گاهی اوقات دیگر ایزدان را فقط برای سرگرمی یا محافظت از انسان ها فریب می داد. او همچنین حامی مسافران، دزدها و ورزشکاران نیز بود و پهلوانانی مانند اودیسئوس و پرسئوس را در مأموریت هایشان راهنمایی می کرد. او قابل قیاس با مرکوری در اساطیر روم باستان است، که اگرچه به نظر می رسد از تمدن اتروسک سرچشمه گرفته باشد، اما ویژگی های مشابهی با یکدیگر دارند همانند حامی و پشتیبان بازرگانی و تجارت.
بر طبق افسانه ها، او درون غاری بر کوه سیلنا، در آرکادیا متولد شد. زئوس، مایا را در تاریکی شب و در حالی که تمام ایزدان در خواب به سر می بردند، باردار نمود. با فرارسیدن بامدادی شگفت انگیز، او متولد شد. مایا او را در قنداقش پیچید و سپس به سرعت خوابید. با این حال، هرمس خود را از قنداق رها کرد و به تسالی فرار نمود. او با دزدیدن گاوهای برادرش آپولون و کشتن آن ها از روده های آن ها اولین چنگ را ساخت. او سپس به غار بازگشت و به قنداقش برگشت. وقتی آپولون متوجه شد از او دزدی شده، به مایا اعتراض کرده که این هرمس بوده که گاوهای او را به سرقت برده است. مایا نگاهی به هرمس انداخت و گفت، این امکان ندارد و او هنوز در قنداقش پیچیده است. در اینجا بود که زئوس قدرتمند مداخله کرد، او تمام مدت مشغول تماشای هرمس بود و به او دستور داد گاوها را به آپولون بازگرداند، اما مجازاتش نکرد. در زمانی که این بحث ادامه داشت، هرمس شروع به نواختن چنگ کرد. در ابتدا این امر خشم آپولون را برانگیخت اما بعد از شنیدن صدای چنگ نظرش عوض شد و چنگ را در ازای گاوهایش با خود برد. آپولون بعدها استاد این ساز زهی شد و آن را به یکی از نمادهای خود تبدیل کرد.
wiki: هرمس
هرمس (ابهام زدایی). هرمس ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
هرمس تریسمجیستوس
هرمس از اساطیر یونانی
هرمس (شرکت) نام یک شرکت فرانسوی
هرمس ۶۹۲۳۰ شصت و نه هزار و دویست و سی امین سیارک کشف شده
هرمس تریسمجیستوس
هرمس از اساطیر یونانی
هرمس (شرکت) نام یک شرکت فرانسوی
هرمس ۶۹۲۳۰ شصت و نه هزار و دویست و سی امین سیارک کشف شده
wiki: هرمس (ابهام زدایی)
دانشنامه آزاد فارسی
هِرْمِس (Hermes)
هِرْمِس
در اساطیر یونان، پیک خدایان؛ فرزند زئوسو مایا، یکی از پلیادها. در اودیسۀهومر، خداییکه مردگان/سایه ها را به هادِس(جهان زیرین) هدایت می کند و در این مقام با رؤیا و عالم اموات مرتبط بود. با مرکوریرومیان و تحوتمصریان باستان همانند انگاشته می شد و حامی دزدان، مسافران و بازرگانان بود. در مقام خدای خوش اقبالی، بر بعضی از شکل های پیشگوییِ عامه پسند، رقابت های گروهی و تاس بازی نظارت داشت. در نقاشی های قدیم او را به هیئت مردی ریشو با پیراهنی بلند بر تن و کلاهی لبه پهن بر سر و صندل های بالدار به پا تصویر کرده اند، اما گاه نیز او را به هیئت اولیۀ روستایی اش، با گوسفندی بر پشت، یا به صورت پیکی با عصای چاووشی مزین به نوار یا کادوکئوس(عصایی که مارهایی به دور آن حلقه زده و شکل تحول یافتۀ همان نوارها بودند) در دست نمایش داده اند. از اواخر قرن ۵پ م، هِرمِس به صورت جوانی بی ریش، به نشانۀ ورزشکاری تمام عیار، ترسیم شده است. پراکسیتلس، پیکرتراش آتنی قرن بعد، مجسمۀ او را به این شکل در المپیادر بخش جنوبی یونان تراشید.پرستش. قدیمی ترین پرستشگاه او در آرکادیادر بخش جنوبی یونان بود و شهرت داشت که زادگاهش کوه کولنهبوده است. در این جا او را در مقام خدای باروری با تصاویری از آلت رجولیت می پرستیدند. در ایلیادهومر، حامی رمه های گاو و گوسفند توصیف شده است. هرمئی هاپرستش گاه های کنار راه را در بزرگداشت او به منزلۀ خدای جاده ها و درگاه ها و حامی مسافران بنا کرده بودند؛ این بناهای یادبود در آغاز، خرپشته های سنگی ساده ای بودند، اما تدریجاً به بلوک هایی مزین به شمایل یاد شده تبدیل شدند که مجسمۀ نیم تنۀ هِرمس روی آن نصب شده بود. در آغاز، مسافران هر یک سنگی به تل سنگ می افزودند، اما در دوره های بعد مقداری روغن وقف آن می کردند.
شخصیت. در روایات بعد از هومر، هِرمِس در نقش خدایی زیرک، مکار و ریاکار ظاهر شد؛ او ساعاتی پس از تولد، چند گاو نر متعلق به آپولون، خدای حکمت، را ربود و با لاک سنگ پشت و رودۀ گاو، چنگ را ابداع کرد؛ از آن پس سنگ پشت حیوان مقدس او به شمار می رفت. داستان های دوره های بعد با نمایش زیرکی هِرمِس غالباً او را با آپولون پیوند می دادند. مشهور است که الفبا را نیز او با همکاری الهگان تقدیراختراع کرده است.
اسطوره. هِرمِس در افسانه های متعددی ظاهر شده است و غالباً راهنمای پهلوانانی همچون پرسئوس/پرسه و اودیسئوس/ اولیس بود و در جریان جنگ های تروا، زمانی که پریام، شاه تروا، جنازۀ هکتوررا از آشیل مطالبه کرد، به حمایت از وی در اردوی یونانیان پرداخت. همچنین موفق شد با نواختن چنگش آرگوس، نگهبان صدچشمی را که از ایو، معشوقۀ زئوس، مراقبت می کرد، به خواب فرو برده، سپس او را به قتل برساند. بعضی از پسرانش عبارت بودند از هرمافرودیتوساز آفرودیت؛ اوتولوکوسِدزد از خیونه؛ و دافنیسشاعر از یک پری.
هِرْمِس
در اساطیر یونان، پیک خدایان؛ فرزند زئوسو مایا، یکی از پلیادها. در اودیسۀهومر، خداییکه مردگان/سایه ها را به هادِس(جهان زیرین) هدایت می کند و در این مقام با رؤیا و عالم اموات مرتبط بود. با مرکوریرومیان و تحوتمصریان باستان همانند انگاشته می شد و حامی دزدان، مسافران و بازرگانان بود. در مقام خدای خوش اقبالی، بر بعضی از شکل های پیشگوییِ عامه پسند، رقابت های گروهی و تاس بازی نظارت داشت. در نقاشی های قدیم او را به هیئت مردی ریشو با پیراهنی بلند بر تن و کلاهی لبه پهن بر سر و صندل های بالدار به پا تصویر کرده اند، اما گاه نیز او را به هیئت اولیۀ روستایی اش، با گوسفندی بر پشت، یا به صورت پیکی با عصای چاووشی مزین به نوار یا کادوکئوس(عصایی که مارهایی به دور آن حلقه زده و شکل تحول یافتۀ همان نوارها بودند) در دست نمایش داده اند. از اواخر قرن ۵پ م، هِرمِس به صورت جوانی بی ریش، به نشانۀ ورزشکاری تمام عیار، ترسیم شده است. پراکسیتلس، پیکرتراش آتنی قرن بعد، مجسمۀ او را به این شکل در المپیادر بخش جنوبی یونان تراشید.پرستش. قدیمی ترین پرستشگاه او در آرکادیادر بخش جنوبی یونان بود و شهرت داشت که زادگاهش کوه کولنهبوده است. در این جا او را در مقام خدای باروری با تصاویری از آلت رجولیت می پرستیدند. در ایلیادهومر، حامی رمه های گاو و گوسفند توصیف شده است. هرمئی هاپرستش گاه های کنار راه را در بزرگداشت او به منزلۀ خدای جاده ها و درگاه ها و حامی مسافران بنا کرده بودند؛ این بناهای یادبود در آغاز، خرپشته های سنگی ساده ای بودند، اما تدریجاً به بلوک هایی مزین به شمایل یاد شده تبدیل شدند که مجسمۀ نیم تنۀ هِرمس روی آن نصب شده بود. در آغاز، مسافران هر یک سنگی به تل سنگ می افزودند، اما در دوره های بعد مقداری روغن وقف آن می کردند.
شخصیت. در روایات بعد از هومر، هِرمِس در نقش خدایی زیرک، مکار و ریاکار ظاهر شد؛ او ساعاتی پس از تولد، چند گاو نر متعلق به آپولون، خدای حکمت، را ربود و با لاک سنگ پشت و رودۀ گاو، چنگ را ابداع کرد؛ از آن پس سنگ پشت حیوان مقدس او به شمار می رفت. داستان های دوره های بعد با نمایش زیرکی هِرمِس غالباً او را با آپولون پیوند می دادند. مشهور است که الفبا را نیز او با همکاری الهگان تقدیراختراع کرده است.
اسطوره. هِرمِس در افسانه های متعددی ظاهر شده است و غالباً راهنمای پهلوانانی همچون پرسئوس/پرسه و اودیسئوس/ اولیس بود و در جریان جنگ های تروا، زمانی که پریام، شاه تروا، جنازۀ هکتوررا از آشیل مطالبه کرد، به حمایت از وی در اردوی یونانیان پرداخت. همچنین موفق شد با نواختن چنگش آرگوس، نگهبان صدچشمی را که از ایو، معشوقۀ زئوس، مراقبت می کرد، به خواب فرو برده، سپس او را به قتل برساند. بعضی از پسرانش عبارت بودند از هرمافرودیتوساز آفرودیت؛ اوتولوکوسِدزد از خیونه؛ و دافنیسشاعر از یک پری.
wikijoo: هرمس
گویش مازنی
/heremes/ پا به فرار گذشته - رمیده
۱پا به فرار گذشته ۲رمیده
پیشنهاد کاربران
الهه خورشید روم باستان
الهه تجارت
عمر عمرو مصری هرمس معاصر
هرمس . [ هَِ م ِ ] ( اِخ ) ستاره ٔ مشتری . ( برهان ) . هرمز. اورمزد. هورمزد. هرمزد
هرمز همان هرمس خدای بازرگانی و تجارت، دزدی، سخنوری یونان است
هرمز همان هرمس خدای بازرگانی و تجارت، دزدی، سخنوری یونان است
کلمات دیگر: