کلمه جو
صفحه اصلی

موسیقی


مترادف موسیقی : خنیا، مزغان، مزقان، موزیک، نوا، نواشناسی

برابر پارسی : خنیا، خُنیا، خنیاک، نوا

فارسی به انگلیسی

music

فارسی به عربی

موسیقی

عربی به فارسی

موزيک , موسيقي , اهنگ , خنيا , رامشگري


مترادف و متضاد

خنیا، مزغان، مزقان، موزیک، نوا، نواشناسی


music (اسم)
غنا، ساز، اهنگ، خنیا، موسیقی، موزیک، رامشگری

music (صفت)
موسیقی، موزیکال، دارای اهنگ، موسقی دار

musical (صفت)
موسیقی، موزیکال، دارای اهنگ، موسقی دار

فرهنگ فارسی

علم ترکیب اصوات و هنر عرضۀ آنها به‌نحوی‌که برای شنونده مطبوع باشد


(ماخوذازیونانیفن آوازخواندن ونواختن ساز، آهنگی که موجدحزن یانشاط ومحرک احساسات باشد
( اسم ) فن ترکیب اصوات بنحوی که بگوش خوشایند باشد : [ مولانا در فن شعر ماهربوده و در علم ادوار و موسیقی کامل و نادر... ] ( ترجمه مجالس النفائس . ۱۶ ) توضیح قدما موسیقی را چنین تعریف کرده اند : معرفت الحان و آنچه التیام الحان بدان بود و بدان کامل شود ( نفایس الفنون ج ۲ص ۷۷ ) ارسطو موسیقی را یکی از شعب ریاضی محسوب داشته و فیلسوفان اسلامی نیز این قول را پذیرفته اند ولی از آنجا که همه قواعد موسیقی مانند ریاضی مسلم و غیر قابل تغییر نیست بلکه ذوق و قریحه سازنده و نوازنده نیست بلکه تام دارد آنرا [ هنر ] نیز محسوب دارند . یا علم موسیقی . علم تالیف
جمال الدین محمود بن عبدالاربلی ادیب معاصر ابن خلکان و در هنر موسیقی و جز آن سخت استاد بوده است .

فرهنگ معین

[ یو. ] (اِ. ) فن آواز خواندن و نواختن ساز.

لغت نامه دهخدا

موسیقی . (اِخ ) جمال الدین محمودبن عبدالاربلی ادیب معاصر ابن خلکان و در هنر موسیقی و جز آن سخت استاد بوده است . (از ابن خلکان ج 1 ص 148).


موسیقی . (معرب ، اِ) علم تألیف لحون . فن تألیف الحان . (مفاتیح ). علم ادوار. علم نغمات . علمی است که بدان احوال نغمات و ازمنه ٔ آن توان دانست . به عبارت دیگر، موسیقی دو فن است فن اول از او ملایمت نغمات معلوم شود و آن را فن الحان گویند و از فن دویم اوزان ازمنه معلوم گردد و آن را فن ایقاع خوانند. (از خلاصةالافکار فی معرفةالادوار شهاب صیرفی ). موسیقی از ایران به عرب و از آنجا به زمان حکم بن هشام به توسط زرقون [ زرگون ] و عیون به اندلس و از اندلس به دیگر قسمتهای اروپا نقل شد. (نفح الطیب ج 1 ص 753). صنعت آهنگها و نغمات . دانش سازها و آوازها. غنا. خنیا. ترکیب اصوات به صورت گوشنواز. علم الحان و آن یک قسمت از اقسام چهارگانه علوم ریاضی قدماست . ارسطو موسیقی را یکی از شعب ریاضی برشمرده و فلاسفه ٔ اسلامی نیز رای او را پذیرفته اند؛ ولی از جهت مسلم و تغییر ناپذیر نبودن همه ٔ قواعد و اصول آن مانند علوم ریاضی ، آن راهنر نیز محسوب داشته اند. (از یادداشت مؤلف ). عبارت است از معرفت احوال الحان و آنچه التیام الحان بدان کامل شود. (از نفائس الفنون ). موسقی . (ناظم الاطباء) . فرمود تا کتابی تصنیف کنم به پارسی دری در... علم موسیقی و باز نمودن سبب ساز و ناساز آوازها و نهاد لحنها. (دانشنامه ٔ علایی ).
گهی اقسام موسیقی که هرکس
پدید آورد بر الحان پیکر.

ناصرخسرو.


ز موسیقی آورد سازی برون
که آن را نشد کس جز او رهنمون .

نظامی .


سعدیا تا کی سخن در علم موسیقی رود
گوش جان باید که معلومش کنی اسرار دل .

سعدی .


مطربی می گفت با خسرو که ای گنج سخن
علم موسیقی ز علم شعر نیکوتربود.

امیرخسرو دهلوی .


و رجوع به ماده ٔ آهنگ و لحن و نیز ایران باستان ج 1 ص 103 و کشف الظنون و مرآةالخیال و یادداشتهای قزوینی ج 7 ص 162 و حکمت اشراق ص 204 شود.
- الحان موسیقی سرای ؛ آهنگ موسیقی سراینده . سراینده ٔ آهنگهای موسیقی . نوازنده ٔ سازهای موسیقی . (از یادداشت مؤلف ) :
داودصوت ، انده زدای ، الحان موسیقی سرای
ادریس دم صنعت نمای اعجاز پیدا داشته .

خاقانی .



موسیقی. ( معرب ، اِ ) علم تألیف لحون. فن تألیف الحان. ( مفاتیح ). علم ادوار. علم نغمات. علمی است که بدان احوال نغمات و ازمنه آن توان دانست. به عبارت دیگر، موسیقی دو فن است فن اول از او ملایمت نغمات معلوم شود و آن را فن الحان گویند و از فن دویم اوزان ازمنه معلوم گردد و آن را فن ایقاع خوانند. ( از خلاصةالافکار فی معرفةالادوار شهاب صیرفی ). موسیقی از ایران به عرب و از آنجا به زمان حکم بن هشام به توسط زرقون [ زرگون ] و عیون به اندلس و از اندلس به دیگر قسمتهای اروپا نقل شد. ( نفح الطیب ج 1 ص 753 ). صنعت آهنگها و نغمات. دانش سازها و آوازها. غنا. خنیا. ترکیب اصوات به صورت گوشنواز. علم الحان و آن یک قسمت از اقسام چهارگانه علوم ریاضی قدماست. ارسطو موسیقی را یکی از شعب ریاضی برشمرده و فلاسفه اسلامی نیز رای او را پذیرفته اند؛ ولی از جهت مسلم و تغییر ناپذیر نبودن همه قواعد و اصول آن مانند علوم ریاضی ، آن راهنر نیز محسوب داشته اند. ( از یادداشت مؤلف ). عبارت است از معرفت احوال الحان و آنچه التیام الحان بدان کامل شود. ( از نفائس الفنون ). موسقی. ( ناظم الاطباء ) . فرمود تا کتابی تصنیف کنم به پارسی دری در... علم موسیقی و باز نمودن سبب ساز و ناساز آوازها و نهاد لحنها. ( دانشنامه علایی ).
گهی اقسام موسیقی که هرکس
پدید آورد بر الحان پیکر.
ناصرخسرو.
ز موسیقی آورد سازی برون
که آن را نشد کس جز او رهنمون.
نظامی.
سعدیا تا کی سخن در علم موسیقی رود
گوش جان باید که معلومش کنی اسرار دل.
سعدی.
مطربی می گفت با خسرو که ای گنج سخن
علم موسیقی ز علم شعر نیکوتربود.
امیرخسرو دهلوی.
و رجوع به ماده آهنگ و لحن و نیز ایران باستان ج 1 ص 103 و کشف الظنون و مرآةالخیال و یادداشتهای قزوینی ج 7 ص 162 و حکمت اشراق ص 204 شود.
- الحان موسیقی سرای ؛ آهنگ موسیقی سراینده. سراینده آهنگهای موسیقی. نوازنده سازهای موسیقی. ( از یادداشت مؤلف ) :
داودصوت ، انده زدای ، الحان موسیقی سرای
ادریس دم صنعت نمای اعجاز پیدا داشته.
خاقانی.

موسیقی. ( اِخ ) جمال الدین محمودبن عبدالاربلی ادیب معاصر ابن خلکان و در هنر موسیقی و جز آن سخت استاد بوده است. ( از ابن خلکان ج 1 ص 148 ).

فرهنگ عمید

۱. فن آواز خواندن و نواختن ساز.
۲. آهنگی که موجد حزن یا نشاط و محرک احساسات باشد.

دانشنامه عمومی

موسیقی یا موزیک (به فرانسوی: musique) که در فارسی به آن خُنیا هم گفته می شد، یکی از فعالیت های بشری است که بُن مایهٔ تشکیل دهندهٔ آن، صدا و سکوت است. عناصر اصلی تشکیل دهندهٔ موسیقی شامل زیروبمی (نَواک) (تعیین کنندهٔ ملودی و هارمونی) و ریتم است.
افلاطون: موسیقی یک ناموس اخلاقی است که روح به جهانیان، و بال به تفکر و جهش به تصور، و ربایش به غم و شادی و حیات به همه چیز می بخشد.
ارسطو: موسیقی حکمتی است که نفوس بشر از اظهار آن در قالب الفاظ عاجز است بنابراین آن را در قالب اصوات ظاهر می سازد.
ابونصر فارابی: موسیقی علم شناسایی الحان است و شامل دو علم است؛ علم موسیقی عملی و علم موسیقی نظری.
ابوعلی سینا: موسیقی علمی است ریاضی که در آن از چگونگی نغمه ها از نظر ملایمت و سازگاری، و چگونگی زمان های بین نغمه ها بحث می شود.
افلاطون: موسیقی روح انسان را مناسب و هماهنگ می کند و استعداد پذیرش عدالت را در وی برمی انگیزد.
بتهوون: موسیقی مظهری است عالی تر از هر علم و فلسفه ای. موسیقی هنر زبان دل و روح بشر و عالی ترین تجلی قریحهٔ انسانی است.
بتهوون: آنجا که سخن از گفتن بازمی ماند موسیقی آغاز می شود.
لئوپددوفن: ریشه موسیقی به عهد کهن ارتباط دارد. در واقع همان روزی که انسان توانست برای نخستین بار خوشی ها ورنج های خود را با صدا نمایش دهد، مبدأ موسیقی به شمار می آید.
ابن خردادبه (به نقل از یحیی بن خالدبن برمک): موسیقی آن است که تو را شاد کند و برقصاند و بگریاند و اندوهگین کند و جز آن هر چه باشد رنج و بلاست.
ابن خردادبه: موسیقی ذهن را لطیف و خوی را ملایم و جان را شاد و قلب را دلیر و بخیل را بخشنده می کند، آفرین بر خردمندی که موسیقی را پدیدآورد.
هگل: آنچه موسیقی متعلق به خود می داند همان اعماق زندگانی درون شخص است موسیقی هنر خاص روح است و به طور مستقیم به روح خطاب می کند.
واگنر: من موسیقی را تنها وسیله لذت گوش به شمار نمی آورم بلکه آن را محرک قلب و مهیج احساسات می دانم. موسیقی عالی ترین هنرهاست. موسیقی متعلق به دل است و جایی که دل نیست موسیقی هم وجود ندارد.
نیچه: تمام پدیده ها در مقایسه با موسیقی تنها نمادند «زایش تراژدی»
انواع سازهای قدیمی در موزه ای در شهر تفلیسنیچه: زندگی بدون موسیقی اشتباهی بزرگ بوده است.
خُنیا از ریشه «خونیاک» زبان پارسی میانه و «هو نواک» اوستایی است که خود آن از دو بخش تشکیل شده: «هو» به معنای نیک، زیبا، خوش (برای نمونه در واژهٔ «هومن» به معنای نیک اندیش)، و «نواک» به معنای نوا. در کل هونواک، خونیاک و خنیا به معنی «نوای خوش» است. پیشوند خو ( به معنای خوش) در واژگان دیگری مانند خجیر، خسرو، خرم نیز دیده می شود.
موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیلهٔ آواها گفته اند که مهم ترین عوامل آن صدا و ریتم هستند و همچنین دانش ترکیب صداها به گونه ای که خوش آیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان گردد نیز نامیده می شود.
واژهٔ موسیقی از واژه ای یونانی و برگرفته از واژهٔ (Mousika) μουσική و مشتق از واژهٔ Μοῦσαι می باشد.

دانشنامه آزاد فارسی

موسیقی (music)
گیوم دوفه
گیوم دوفه
گیوم دوفه
گیوم دوفه
گیوم دوفه
گیوم دوفه
گیوم دوفه
هنر ترکیب صداها به صورت یک تجربۀ ملموس یکپارچه، که نوعاً در هماهنگی با الگوهای قراردادی و در جهت هدفی زیبا شناختی باشد. موسیقی را کلاً به گروه هایی تقسیم می کنند، همچون موسیقی کلاسیک، جاز، پاپ، کانتری، و وسترن. کلمۀ یونانی موزیکه تمام هنرهای مرتبط با موزها (الهگان هنر) را دربر می گیرد. تمدن های گوناگون باستانی و جهان امروز، نظام های موسیقایی خاص خود را پدید آورده اند. موسیقی شرقی تمایزهایی ظریف تر از موسیقی غربی میان زیرایی (زیروبم) آواها قائل است و تفاوت دیگرش با موسیقی غربی، تا همین اواخر، در فقدان نت نویسی مکتوبی است که قوانین آهنگ سازی مخصوص ساخت آثار بزرگ دارند؛ در موسیقی شرقی، الگوهای ملودیک و ریتمیک جداگانه موجودند و استادان موسیقی آزادانه آن ها را تعبیر و تأویل می کنند (مانند راگاهای هندی).قرون وسطا. تاریخ مستند موسیقی غرب از دوران کلاسیک با موسیقی نیایشی کلیسای کاتولیک قرون وسطایی آغاز می شود، که خود برگرفته از پیشینیان عبری و یونانی است. چهار الگوی گامی، یا مد، که کلام نیایشی بر روی آن ها سرودخوانی می شد را ابتدا آمبروسیوس قدیس در ۳۸۴م بنابه سنت برقرار کرد. قدیس گرگوریوس کبیر چهار مد دیگر به مدهای اصیل آمبروسیوسی اضافه کرد، و این نظام پایۀ پلن شان گرگورین را تشکیل داد، که هنوز هم در کلیسای کاتولیک رومی به کار می رود. ارگ در قرن ۸م ساخته شد، و در قرن ۹م استفاده از موسیقی هارمونی دار در کلیساها آغاز شد، که نت نویسی آن تکامل یافت تا به شکل کنونی درآمد. در قرن ۱۱م کنترپوآن، به خصوص در صومعۀ سن مارتیال شهر لیموژ، فرانسه، وارد کار شد، و در اواخر قرن ۱۲م (توسط لئونن و پروتن) به کلیسای نوتردام پاریس نیز راه یافت. در اواخر قرون وسطا تروبادورهای فرانسوی و پرووانسی و آهنگ سازان درباری، همچون ماشو، نوعی موسیقی غیرمذهبی را پرورش دادند که برگرفته از موسیقی کلیسایی و محلی بود (← مینه زینگر).
قرن های ۱۵ و ۱۶. اروپا شاهد رشد موسیقی کنترپوآنی یا پُلی فونیک بود. از نخستین آهنگ سازان شناخته شده، جان دانستبل، موسیقی دان انگلیسی بود، که آثارش الهام بخش آهنگ ساز فرانسوی، گیوم دوفه، بنیادگذار مکتب فلاندری شد؛ اعضای این مکتب عبارت بودند از شاگرد دوفی، یوانس اوکگهم، و آهنگ ساز رنسانسی، ژوسکن دِ پره. از دیگر آهنگ سازان این دوره اند: پالِسْترینای ایتالیایی، رولاند دُ لاسوس فلاندری، ویکتوریای اسپانیایی، و تامس تالیس و ویلیام بِرد انگلیسی. مادریگال در ایتالیا را اعضای همین مکتب و بعدها آهنگ سازان محلی، مانند جووانّی گابرِیلی، تکامل دادند؛ در انگلستان عهد الیزابت نیز آهنگ سازانی همچون تامس مورلی، اورلاندو گیبونز، و تامس ویلکز (ح ۱۵۷۵ـ۱۶۲۳) مادریگال می ساختند. ازجمله آهنگ سازان برجستۀ موسیقی ارگ عبارت اند از آنتونیو د کابتسون (۱۵۰۰ـ۱۵۶۶) در اسپانیا و آندرِ آ گابریلی (ح ۱۵۳۳ـ۱۵۸۶) در ایتالیا.
قرن ۱۷. آکادمی فلورانس (کامراتا)، گروهی از هنرمندان و نویسندگان، با هدف احیای اصول تراژدی یونانی تشکیل شد. این حرکت به ابداع رسیتاتیف نمایشی و آغاز اپرا منجر شد. کلاودیو مونته وردی از نخستین آهنگسازان اپرا بود؛ تا پایان این قرن فرم اپرا را آلساندرو اسکارلاتی در ایتالیا و ژان ـ باپتیست لولی در فرانسه تکامل دادند. آهنگ ساز برجسته این عرصه در انگلستان هنری پرسل بود. اوراتوریو در ایتالیا را جاکومو کاریسیمی (۱۶۰۵ـ۱۶۷۴) شکل داد؛ در آلمان، هاینریش شوتس شکل تازه ای از موسیقی مذهبی را پدید آورد.
قرن ۱۸. بخش اول این قرن تحت حاکمیت یوهان سباستیان باخ و گئورگ فریدریش هندل قرار داشت. باخ استاد هارمونی و کنترپوآن بود. شهرت هندل نیز امروزه در گرو اوراتوریوهای نمایشی اش است. مهم ترین معاصران این دو در فرانسه عبارت اند از فرانسوآ کوپرَن در زمینۀ موسیقی مخصوص ساز کلاویه دار و ژان ـ فیلیپ رامو در عرصۀ گراند اپرا و باله؛ بعدها اپراهای کریستوف ویلیبالد فون گلوک، با تأکیدی که بر بیانگری نمایشی داشتند، بازگشتی به اصول مونته وردی را تجربه کردند. ارکستر امروزین از دل حرکت های گوناگون میانۀ قرن ۱۷، به خصوص کوشش های یوهان اشتامیتس (۱۷۱۷ـ۱۷۵۷) در مانهایم، تکامل یافت. پسران باخ، کارل فیلیپ امانوئل باخ و یوهان کریستیان باخ، در واکنش علیه فرم های کنترپوآنی به ایجاد فرم سونات دست زدند، که پایۀ فرم های کلاسیک سونات، کوآرتت، و سمفونی را تشکیل داد. استادان سبک در زمینۀ این نوع ساخته ها، آهنگ سازانی بودند، همچون وینی، فرانتس هایدن و ولفگانگ موتسارت. موسیقی با لودویگ وان بتهوون به عملکردهای حرکتی و بیانگرانۀ تازه ای رسید.
قرن ۱۹. موسیقی رمانتیک به موضوع های عاطفی گرایش داشت و نمایندگان مراحل ابتدایی آن عبارت اند از کارل وبر، فرانتس شوبرت، روبرت شومان، فلیکس مندلسون، و فردریک شوپن. رنگ آمیزی ارکستری ـ به خصوص توسط هکتور برلیوز ـ روز به روز گسترده تر و پرثمرتر شد، و هارمونی جنبۀ کروماتیک تری پیدا کرد. ملی گرایی در این زمان برتری یافت، و در لهستان گرایی شدید شوپن، بهره برداری فرانتس لیست از موسیقی مجار، آثار آهنگ سازان روس نیکلای ریمسکی ـ کورساکوف، آلکساندر بورودین، مودست موسورگسکی، و قدری کم مایه تر، پیوتر ایلیچ چایکوفسکی، آهنگ سازان چک آنتونین دوورژاک و بدرژیچ اسمتانا، آهنگ ساز نروژی ادوارد گریگ، و آهنگ سازان اسپانیایی ایساک آلبنیث، انریکه گرانادوس، و مانوئل دِ فایا، این حس نمود پیدا کرد. در عرصۀ اپرا، ریشارد واگنر تحولاتی انقلابی پدید آورد، هرچند تغزل گرایی سنتی ایتالیایی در آثار جوآکّینو روسّینی، جوزپّه وردی، و جاکومو پوچینی ادامه یافت. آهنگ ساز معاصر واگنر، یوهانس برامس، اصول کلاسیک فرم را در ترکیب با احساسات رمانتیک حفظ کرد. آهنگ ساز بلژیکی سزار فرانک نیز، با یک زبان کروماتیک تازه، به نوسازی سنت آهنگ سازی پُلی فونیک پرداخت.
قرن ۲۰. در حدود سال ۱۹۰۰ واکنشی علیه رمانتیسم در قالب امپرسیونیسم کلود دبوسی و موریس راول، و نیز کروماتیسم غریب ایگور استراوینسکی وآلکساندر اسکریابین، نمایان شد. در اتریش و آلمان شیوۀ آنتون بروکنر، گوستاو مالِر، و ریشارد اشتراوس رودرروی جهان آشفته ساز نوینی از اکسپرسیونیسم تونال آرنولد شونبرگ، آلبان بِرگ، و آنتون وبرن قرار گرفت. پس از جنگ جهانی اول جنبش نئوکلاسیک گرایی، با حضور استراوینسکی، سرگِی پروکوفیف، و پاول هیندمیت، تلاش جهت بازسازی و ابقای اصول عینی گری قرن ۱۸ و نظم در عین حفظ و پایدارسازی یک آوای قرن ۲۰ مشخص را آغاز کرد. در پاریس گروه شش سبک راحت تری را درپیش گرفت، در حالی که آهنگ سازان دیگری مثل سر ادوارد الگار، فردریک دِلیوس، و ژان سیبلیوس از مراکز جهانی اروپا همچنان به سنت رمانتیک وفادار ماندند. پیدایش رادیو و ابزار ضبط و پخش صدا، بازار انبوه جدیدی برای موسیقی کلاسیک و رمانتیک پدید آورد، اما این بازار در آغاز در برابر موسیقی آهنگ سازان معاصر مقاومت کرد. سازمان هایی مانند انجمن بین المللی موسیقی معاصر بیش از پیش مسئولیت تضمین تداوم اجرای عمومی این موسیقی جدید را برعهده گرفتند. آثار گوستاو هولست و رَلف وون ویلیامز علاقۀ همگانی به موسیقی محلی انگلیس را زنده کرد. از دیگر آهنگ سازان مهم معاصر عبارت اند از بِلا بارتوک و زولتان کودای در مجارستان، اولیویه مسیان در فرانسه، لوئیجی دالاّ پیکّولا و لوچانو بِریو در ایتالیا، دمیتری شوستاکوویچ در روسیه، و سر آرتور بلیس، آرون کوپلند، ادموند روبرا، سر ویلیام والتون، ساموئل باربر، بنجامین بریتن، و مایکل تیپِتدر انگلستان و امریکا.
پیشرفت های جدید. نیمۀ دوم قرن ۲۰، شاهد تحولات شگرفی در ماهیت آهنگ سازی و سازهای به کار رفته برای تولید صدا بوده است. ضبط استودیویی، پیشرفت در موسیقی ملموس (موزیک کنکرت) برمبنای صداهای طبیعی ضبط شده، و موسیقی الکترونیک که در آن صداها به صورت الکتریکی تولید می شوند را میسر ساخت، و این پیشرفت ها ضامن آفرینش موسیقی به منزلۀ پدیده ای کامل و بی نیاز از تفسیر در اجرای حضوری اند. موسیقی شانسی که جان کِیجرواج داد، شکلی از موسیقی را ارائه کرد که برای برانگیختن پی آمدهایی پیش بینی نشده طراحی شده بود تا بدین ترتیب ارتباط های جدیدی شکل گیرد؛ موسیقی شانسی، دست پروردۀ پیِر بولز، آزادی انتخاب از میان گستره ای از گزینش ها را در اختیار اجراکنندگان قرار داد. در آلمان، آثار پیشتاز کارل هاینتس اشتوکهاوزن، صداهای موسیقایی و تکنیک های آهنگ سازی نوینی ارائه کرد. از دهۀ ۱۹۶۰ رایانه برای پیشرفت در زمینۀ ترکیب آواهای موسیقایی، و نیز در اجرای خودکار تکنیک های آهنگ سازی، محور توجه قرار گرفت، که این امر بیش از همه در دانشگاه استنفوردو موسسۀ فناوری ماساچوستدر امریکا، و موسسۀ ایرکامدر پاریس نمود دارد.

فرهنگ فارسی ساره

خنیا


فرهنگستان زبان و ادب

{music} [سینما و تلویزیون، موسیقی] علم ترکیب اصوات و هنر عرضۀ آنها به نحوی که برای شنونده مطبوع باشد

نقل قول ها

موسیقی
• «آنجاکه سخن باز می ماند، موسیقی آغاز می گردد.»• «اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب / گر ذوق نیست تو را، کژ طبع جانوری» -> سعدی
• «اطاق دانشجویی کوچکی گرفته ام که روبروی میدان «کارینانو» قرار دارد (با عنوان ویکتور امانوئل در آنجا به دنیا آمدم) - در اینجا می توانم از پشت میز اتاقم موسیقی فوق العاده ای را که در طبقه پایین خان هام می زنند بشنوم... امضاء: آستو» -> فریدریش نیچه
• «باخ آغاز و پایانی بر موسیقی است.» -> ماکس روجر
• «با نقاشی می خواهم چیزی تسلابخش مانند موسیقی خلق کنم.» -> ونسان ون گوگ
• «بعضی از آنها آلت موسیقی را طوری باخود حمل می کنند که یک کشیش صلیبش را.» -> رالف والدو الیسن
• «تکامل هریک از افراد بشر در چند مرحله به عمل می آید ولی مراحل عمومی که در همه موارد صادق است، سه است. نخست بیدار کردن احساسات لطیف و افکار بلند به وسیله اشعار و سرودهای عالی. زیرا اینها صور ت های زیبا و دلربای زندگی پاک و با صفا را نشان می دهند و می آموزند. دوم استوار ساختن این صورت ها به وسیله اعمال روزانه زندگی. سوم تکمیل این اعمال و اشکال به وسیله موسیقی زیرا این صنعت روحانی، احساسات و افکار و کردار آدمی را با هم دمساز و هماهنگ می سازد و به زندگی رونق و جلوه و زیور کمال میدهد.» -> کنفوسیوس
• «در بین هنرها، موسیقی بیش از همه در عواطف انسان تاثیر دارد. یک سمفونی پرمایه از دست یک استاد بدون شک بیشتر از یک کتاب اخلاق در دل اثر می کند.»• «در همه جا موسیقی است برای کسانی که گوش شنوا دارند.»• «در موسیقی چیزی شگفت انگیز وجود دارد که وصف ناپذیر است. می توانیم بگوییم موسیقی به نفسه شگفت انگیز است. موقعیت آن طوری است که می توان گفت بین قلمرو فکر و نمود، روح و ماده قرار گرفته و با اینکه به هر دو ارتباط دارد با هر دو کاملا فرق دارد. موسیقی امری معنوی است و با وجود اینکه احتیاج به ریتم دارد، مادی است و با وجود این فارغ از زمان و مکان است.»• «رنگ، دنیای همه کس به ویژه دنیای نقاش است. او، از آنها همانند نُت موسیقی یا کلمات - اما ساده و منسجم - بهره می گیرد.» -> جلیل ضیاءپور
• «روش ساختن موسیقی آمریکایی ساده است. تمام کاری که باید انجام دهید این است که آمریکایی باشید و آن جور موسیقیی که دوست دارید بنویسید.» -> ویرجیل تامسون
• «موسیقی و ادبیات و شعر، می توانند فراتر از آنچه تصویر نشان می دهد، قدم بگذارند.» در مصاحبه با روزنامهٔ شرق: «۱۴ ژوئن ۲۰۱۷/ ۲۴ خرداد ۱۳۹۶» -> کریستف رضاعی
• «سمفونی پنجم بتهوون عالی ترین سر و صدایی است که به گوش بشر خورده است.» -> ادوارد مورگان فورستر
• «شکر در دهان آن قدر شیرین نمی آید، که صدا به گوش سالم.»• «صوت بنان لطیف ترین صدایی است که من در عمر خود شنیده ام. اگر به یکی از تصنیف های بنان گوش بسپاریم، خواهیم دید که در اجرای آواز بنان،شکستن کلمه، نابجا خواندن،درنگ یا شتاب بی جا در سرتاسر تصنیف حتی یک بار هم دیده نمی شود. اوج، جای خود را دارد و وفرود هم. این جاست که هنر تبلور پیدا می کند و بنان را در صدر می نشاند. نوع ادای کلمات، جدا از آواز و همراهی موسیقی هم آهنگ در بیان بنان، خود شعری جداگانه است.» -> روح الله خالقی
• «عشق، بهترین نغمه در موسیقی زندگی است؛ انسان ِ بدون عشق هرگز در سرود باشکوه بشریت همنوا نخواهد شد.» -> روک شنایدر
• «علت این که ما از موسیقی خوشمان می آید این است که در دنیای رؤیاها و احلام خود فرو می رویم، طبایع عالی، موسیقی را دوست می دارند لیکن بهتر آن می دانند که از آن به عنوان وسیله برای دخول در رؤیاهای خویش استفاده کنند.» -> ویکتور هوگو
• «فن هماهنگی در موسیقی ما سابقه نداشته و این علم را اروپاییان پس از تجربیات بسیار از روی موازین علمی از طبیعت استخراج کرده و بر لطف و ملاحت موسیقی بسی افزوده اند و به طوری که تجربه شده است با توجه به ویژگی های موسیقی ما که اهل فن از آن بهره دارند کاملا برای موسیقی ایرانی هم مناسب و مفید است.»• «مردی که در درون خویش موسیقی ندارد و ندای خوش و دلنشین، او را دگرگون نسازد، برای خیانت، توطئه و غارتگری مناسب می باشد و هیچ کس نباید به او اعتماد کند.» -> ویلیام شکسپیر
• «ملت ما محتاج به شنیدن حرف های جدی است. این کار با دکلاماسیون انجام می گیرد. من معتقدم که شعر فارسی باید وزنی را اختیار کند که به واسطه جدا شدن از موسیقیِ یک روندِ ما، به کار دکلاماسیون بخورد.» -> نیما یوشیج
• «موسیقی از آنچه که ناگفتنی است و اختفای آن ناممکن، حکایت می کند.» -> ویکتور هوگو
• «موسیقی، علمی شریف است» -> محمد بن محمود نیشابوری
• «موسیقی از فکر تراوش می کند و به قلب می نشیند.» -> لودویگ وان بتهوون
• «موسیقی باخ متعلق به تمام دوران ها است.» -> استینگ
• «موسیقی برای آواز و نقاشی برای منظره، مانند شعر است برای کلمات، اما آنجا که موسیقی و شعر در فهماندن احساسات رقیق بشری کوتاه می آیند و در هنر خویش فرو می مانند، نوبت نقاشی شروع می شود. در بسیاری از موارد چیزی که پرده نقاشی به ما می فهماند، یک میلیون کلمه به ادای آن قادر نیست.» -> میکل آنژ
• «موسیقی بیان اشتیاق است.» -> ریشارد واگنر
• «موسیقی، تندنویسیِ احساسات است.» -> لئو تولستوی
• «موسیقی، سرزمینی است که روح من در آن حرکت می کند، در آنجا همه چیز گل های زیبا می دهد و هیچ علف هرزه ای در آن نمی روید، اما کمتر هستند اشخاصی که بفهمند در هر قطعه از موسیقی چه شوری نهفته است.» -> لودویگ وان بتهوون
• «موسیقی لذت بخش ترین هنرها است ولی چیزی به ما نمی آموزد، اما آنچه که به فکر و روح آدمی غذا می دهد و آموزنده است، شعر و شاعری است.» -> امانوئل کانت
• «موسیقی مکاشفه ای بالاتر از هر فلسفه و حکمتی است. هرکس به آهنگ های من گوش فرادهد، باید از هر رنج و دردی که دیگران به دوش می کشند رهایی یابد.» -> لودویگ وان بتهوون
• «موسیقی حالت درک و کشفی است که از هر دانش و فلسفه ای برتر است. کسی که به اعماق معانی موسیقی من راه یابد، از بند تمام بدبختی هایی که مردمان را به دنبال خود می کشاند آزاد خواهد بود.»• «موسیقی برای بیان موضوعات دقیق به وجود نیامده است. ابهام شایسته آن است، هرچه موسیقی غیر دقیق تر باشد نیرویش بیشتر است وبیشتر الهام می بخشد.»هکتور برلیوز• «موسیقی کشوری است که روح در آن حرکت می کند. در اینجا هر چیز گل های زیبا می دهد و هیچعلف هرزی در آن نمی روید، اما کمتر هستند اشخاصی که بفهمند در هر قطعه از موسیقی چه شوری نهفته است.»• «موسیقی نوعی دیسیپلین و وسیله ایجاد نظم و حس مشترک است. موسیقی قادر است آدمیان را مهربان تر وملایم تر و اخلاقی تر ومعقول تر نماید.»• «موسیقی ابتدا و انتهای زبان است. همان طور که احساسات، ابتدا و انتهای عقل، و افسانه ابتدا و انتهای تاریخ است.»• «موسیقی جز منحنی اصوات چیزی نیست، خط مستقیم در موسیقی جز احداث یک صدا معنی ندارد.»• «موسیقی به خودی خود پردامنه ترین هنرهای زیبا بوده و همه طبیعت را شامل می شود و اگر تنها هنرش بنامیم از ارزشش کاسته ایم.»• «موسیقی از عالی ترین هنرهاست که بسی مطالب نامعلوم ونفهمیدنی را برای ما توضیح و تفسیر می کند و ما را به عالمی که هنوز برای انسان مجهول است رهبری می کند.»• «موسیقی برای ادامه حیات بشر ضروری است. موسیقی قوه تدقیق، هوش، حس، مشاهده، استنباط و بالاخره عواطف روحی بشر را می افزاید. شما ثقیل ترین روح را در اختیار من بگذارید، من قادرم که به نیروی موسیقی، ثقل وکدورت عارض را از روان او زدوده، مردی هوشمند و سلحشور به شما تحویل دهم.»• «من آدم آرمانگرایی هستم و عمیقاً معتقدم که می توان دنیا را تغییر داد! واقعاً اعتقاد دارم که موسیقی شفابخش است و قدرتی بیش از فناوری مدرن دارد چون به قلبمان می رسد و بر دل مردم اثر می گذارد.» -> جویس دیدوناتو
• «نغمه و وزن موسیقی تأثیر فوق العادهای در روح انسان دارد و اگر درست به کار رود می تواند زیبا یی را در رؤیاهای روح جایگزین کند.» -> افلاطون
• «نقاشی، خود دارای موسیقی و شعر مخصوص به خود می باشد و شعر و موسیقی اضافی مُخِلّ آن است.» -> جلیل ضیاءپور
• «هنر در دسترس همگان قرار ندارد اما رقص و موسیقی برای همگان هست.»• «یکی از والاترین اهداف هنر موسیقی، نشر مذهب و ترغیب ارواح جاودان است» -> کارل فیلیپ امانوئل باخ
• «یک اشتباه تنها می تواند یک درستِ نادانسته باشد … در مورد اینکه هر جزء از موسیقی چه طنینی دارد زیاد وسواس به خرج ندهید. پیش بروید. همه فرایندها در ابتدا بی قواره و دست وپاگیر و “مسخره” هستند. از اشتباه کردن نترسید؛ تنها از جالب نبودن ترس داشته باشید. »" تی.کارل ویتمر "

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] «موسیقی» یا «موسیقیا» واژه ای یونانی است که در فرهنگ لغت، معادل «غنا» است ولی در حوزه ی مفاهیم دینی و اصطلاح فقه، این دو کلمه با یکدیگر تفاوت دارند.آیا موسیقی و غنا مترادف است یا هر یک معنایی متفاوت از دیگری دارد در این زمینه بحث های متفاوتی در بین اندیشمندان دینی مطرح شده است که به مهم ترین آن ها اشاره می نماییم.
آوازی که از حنجره ی آدمی بیرون آمده و در گلو چرخانده شود (چهچهه) و در شنونده، حالت طرب ایجاد کند و مناسب با مجالس لهو و خوش گذرانی باشد.
موسیقی
به صوت و آهنگی گفته می شود که از آلات موسیقی پدید آید.بر این اساس دایره ی موسیقی از دایره ی غنا بزرگتر است. در قرآن چند آیه در این مورد نازل شده است که با توجه به بعضی از آیات قرآن و احادیث حرمت غنا و موسیقی لهوی، به خوبی ثابت می شود. افزون بر آن، تمامی فقیهان شیعی نیز بر حرمت موسیقی و غنا اتفاق نظر دارند.
غنا درآیات قران
آیه اول:«ذلک و من یعظم حرمات الله خیرٌ له عند ربه واحلت لکم الانعام الاماتتلی علیکم فاجتنبوا الرجس من الاوثان واجتنبوا قول الزور؛ این است ـ آن چه مقرر شده ـ و هر کس مقررات خدا را بزرگ دارد، آن برای او نزد پروردگارش بهتر است و برای شما دام ها ( چهارپایان ) حلال شده است، مگر آن چه بر شما خوانده می شود پس از پلیدی بت ها و از گفتار باطل اجتناب ورزید».آیه دوم:«و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم و یتخذها هزوا اولئک لهم عذاب مهین؛ بعضی از مردم، سخنان باطل و بیهوده می خرند تا مردم را از روی جهل و نادانی گمراه سازند و آیات الهی را به استهزاء گیرند، پس برای آنها عذابی خوارکننده است.»
غنا در روایات
...

[ویکی فقه] موسیقی (فقه). «موسیقی» یا «موسیقیا» واژه ای یونانی است که در فرهنگ لغت، معادل «غنا» است ولی در حوزه ی مفاهیم دینی و اصطلاح فقه، این دو کلمه با یکدیگر تفاوت دارند.آیا موسیقی و غنا مترادف است یا هر یک معنایی متفاوت از دیگری دارد در این زمینه بحث های متفاوتی در بین اندیشمندان دینی مطرح شده است که به مهم ترین آن ها اشاره می نماییم.
آوازی که از حنجره ی آدمی بیرون آمده و در گلو چرخانده شود (چهچهه) و در شنونده، حالت طرب ایجاد کند و مناسب با مجالس لهو و خوش گذرانی باشد.
موسیقی
به صوت و آهنگی گفته می شود که از آلات موسیقی پدید آید.بر این اساس دایره ی موسیقی از دایره ی غنا بزرگتر است. در قرآن چند آیه در این مورد نازل شده است که با توجه به بعضی از آیات قرآن و احادیث حرمت غنا و موسیقی لهوی، به خوبی ثابت می شود. افزون بر آن، تمامی فقیهان شیعی نیز بر حرمت موسیقی و غنا اتفاق نظر دارند.
غنا درآیات قران
آیه اول:«ذلک و من یعظم حرمات الله خیرٌ له عند ربه واحلت لکم الانعام الاماتتلی علیکم فاجتنبوا الرجس من الاوثان واجتنبوا قول الزور؛
سوره حج(۲۲)،آیه ۳۰.
...

پیشنهاد کاربران

تازی شده موزیک لاتین که در پارسی به آن " خنیا" گویند
خنیایی =موزیکال =موسیقایی
خنیاگر = موزیسین =موسیقدان

ساز و آواز

در کنار �خُنیا�، �ساز و آواز� را پیشنهاد می کنم که پُرکاربردتر و گوشنوازتر است.

آهنگ


کلمات دیگر: