کلمه جو
صفحه اصلی

موسیقی دان


مترادف موسیقی دان : خنیاگر، رامشگر، مطرب، موزیسین، موسیقی شناس، نوازنده

برابر پارسی : خُنیاگر، خنیاگر، نوازنده | خنیاگر

فارسی به انگلیسی

musician

فارسی به عربی

موسیقار
فنان

موسيقار


مترادف و متضاد

artist (اسم)
هنرپیشه، هنرمند، صنعت گر، نقاش و هنرمند، مصور، موسیقی دان

musician (اسم)
موسیقی دان، ساقی، نوازنده، خنیاگر، ساز زن، نغمه پرداز

harmonist (اسم)
موسیقی دان، اهنگ ساز، متخصص تطبیق روایات

فرهنگ فارسی

موسیقی داننده .

فرهنگ معین

(ص فا. ) کسی که علم موسیقی را آموخته باشد.

لغت نامه دهخدا

موسیقی دان. ( نف مرکب ) موسیقی داننده. استاد علم موسیقی. که در فن موسیقی عالم باشد. ( از یادداشت مؤلف ).

دانشنامه عمومی

موسیقیدان یا موزیسین به فردی گفته می شود که توانایی ساخت یا اجرای موسیقی یا خوانندگی دارد. یک فرد موسیقی دان ممکن است یک یا چند تا از کارهای نوازندگی، تنظیم کنندگی، خوانندگی و آهنگسازی را انجام دهد
ابوا: ابویست
ارگ: ارگانیست، ارگ زن، ارگ نواز
باسون: باسونیست
باندورا: باندوریست
بوزوکی: بوزوکی زن
پرکاشن: پرکاشنیست
پیانو: پیانیست
ترومبون: ترومبونیست
ترومپت: ترومپت نواز
توبا: توبیست، توبانواز
درامز: درامر
رکوردر: رکوردرنواز
سازهای الکترونیک: نوازنده سازهای الکترونیک
ساکسوفون: ساکسوفونیست
سیتار: سیتاریست، سیتارزن، سیتارنواز
فلوت: فلوتیست، فلوت زن، فلوت نواز
کلارینت: کلارینتیست
کنترباس و گیتار بیس: بیسیست
کیبورد: کیبوردر
گیتار: گیتاریست
ماندولین: ماندولین زن، ماندولینیست
هارپ: هارپیست، چنگ نواز
هورن: هورنیست
ویلن: ویلنیست، ویلن زن، ویلن نواز
ویلن سل: ویلن سلیست،
نوازنده کسی است که ساز موسیقی می نوازد.
از مهمترین مُهرنگاره های خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در «چوغامیش» یا خوزستان فعلی برجای مانده، یاد کرد که در سالهای ۱۹۶۱–۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان می دهد. در این بزم باستانی، دسته ای خنیاگر(:نوازنده) دیده می شوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان می دهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، می بینیم که نوازنده ای «چنگ» و دیگری «شیپور» و آن دیگر «تنبک» می نوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خواننده ای است که «آواز» می خواند. ما همانند این خنیاگران را در «ایلام» و در سده ۲۷ پیش از میلاد و از زمان پادشاهی «پوزوز این شوشیناک» در شوش می شناسیم. از همین گاه، مُهر و نشانه هایی در دست است که نشان می دهند، خنیاگران بسیاری در ایران می زیستند.
در فارسی نوازنده سازهای سنتی را با پسوند «-زن» (مانند تارزن، نی زن و مانند آن) یا با پسوند «-نواز» (مانند نی نواز) نام می گذارند. نام نوازندگان سازهای غربی اما بیشتر به تبع از زبان فرانسه با پسوند «-یست» نام برده می شود. مانند ویولونیست، ساکسوفونیست و مانند آن. در زیر فهرستی از نام نوازندگان سازهای گوناگون آمده است:

فرهنگستان زبان و ادب

{musician} [موسیقی] کسی که در ساخت یا رهبری یا اجرای موسیقی، به خصوص موسیقی سازی، تبحر داشته باشد

پیشنهاد کاربران

اهل مقامات

ترنم شناس

instrumentalist


کلمات دیگر: