( اسم ) ۱ - مردان از ۳ ( یا ۷ ) تا ۱٠ ( یا ۲ . ) ۴٠ - قبیله مرد دودمان جمع ارهاط ارهطه رهاط جج اراهیط
قوم و قبیله مرد که در آن زن نباشد و کمتر از ده نفر بود .
رهط. [ رَ ] (ع مص ) دویدن . (ناظم الاطباء). || لقمه ٔ بزرگ برداشتن . (ناظم الاطباء). لقمه ٔ بزرگ برداشتن و گویند: «هو یرهط»؛ ای یأکل شدیداً، و عامه با «ل » به صورت «یلهط» تلفظ کنند. (از اقرب الموارد). || نیک بسیار خوردن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
رهط. [رَ هََ ] (ع اِ) قوم و قبیله ٔ مرد که در آن زن نباشد و کمتر از ده نفر بود. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || رَهط. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به رَهط شود.
مولوی .
رَه٘ط؛ نوعی از چندهمسری که پیش از نهادینه شدن اسلام، در جزیرة العرب مرسوم بود. زنان این حق را داشتند که با چند مرد ازدواج کنند، و شمار این مردان کمتر از ده نفر بود. در صورتی که چنین زنی باردار می شد، این حق را داشت که پس از تولد فرزند، هر یک از این مردان را که بخواهد، به دلخواه خود به عنوان پدر او برگزیند و معرفی کند. و آن مرد یا دیگر مردانی که با وی رابطه داشتند، حق نداشتند با انتخاب او مخالفت کنند.