کلمه جو
صفحه اصلی

سوف

فارسی به انگلیسی

whitefish, zander

zander, whitefish


فرهنگ فارسی

نوعی ازماهی که دربحرخزرصیدمیشود
نوعی ماهی است ماهی سوف . سپیدک . سوفار (۱ ) . ( اسم ) هر ظرفی که از گل پخته باشند مانند سبو و تغار .
حرف استقبال و مبنی بر فتح است و زمان آن درازتراز است و بیشتر در و عید بکار بورد و گاه در وعده بود امید انتظار

فرهنگ معین

(اِ. ) نوعی ماهی است .

لغت نامه دهخدا

سوف. [ س َ ف َ ] ( ع حرف ) حرف استقبال و مبنی بر فتح است و زمان آن درازتر از «س » است و بیشتر در وعید بکار رود و گاه در وعده بود. ( از اقرب الموارد ). سرانجام. زود و این حرفی است که بر فعل مستقبل آید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و در آن لغات است ، سف و سو و سی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

سوف. [ س َ ] ( ع مص ) بوی کردن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( اِمص ) صبر. شکیبایی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

سوف. [ س َ ] ( اِ ) امید. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ): فلان یقتات السوف ؛ فلان به امید زندگی میکند. ( منتهی الارب ). || انتظار. ( ناظم الاطباء ).

سوف . [ س َ ] (اِ) امید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): فلان یقتات السوف ؛ فلان به امید زندگی میکند. (منتهی الارب ). || انتظار. (ناظم الاطباء).


سوف . [ س َ ] (ع مص ) بوی کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِمص ) صبر. شکیبایی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).


سوف . [ س َ ف َ ] (ع حرف ) حرف استقبال و مبنی بر فتح است و زمان آن درازتر از «س » است و بیشتر در وعید بکار رود و گاه در وعده بود. (از اقرب الموارد). سرانجام . زود و این حرفی است که بر فعل مستقبل آید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و در آن لغات است ، سف و سو و سی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید


دانشنامه عمومی

ماهی سوف بزرگترین عضو خانواده سوف ماهیان آب شیرین است. وزن این ماهی به ۲۰ کیلو گرم و طول آن به بیش از ۱۰۰ سانتی متر می رسد.
عبدلی، اصغر. ۱۳۷۸. ماهیان آب های داخلی ایران. موزه طبیعت و حیات وحش ایران.
ستاری، مسعود. شفیعی، شهنام. شاهسونی، داور. ۱۳۸۲. ماهی شناسی(۲). حق شناس.
قناعت پرست رشتی، احمد. ۱۳۸۲. پرورش ماهی سوف. مؤسسه فرهنگس و هنری شقایق روستا.
انگلیسی
پایگاه اطلاع رسانی شیلات ایران
http://www.fishbase.org/
ماهی سوف بومی اروپای شرقی و آسیای مرکزی است. یک گونه محلی در شرق آسیا، پیش از گسترش این ماهی در غرب اروپا موجود بوده است که خویشاوندی نزدیکی با ماهی سوف داشته و نوعی از اردک ماهی با نام چشم مات بوده است که اغلب با یکدیگر اشتباه می شوند و البته افراد بسیاری نیز از این اشتباه سود اقتصادی برده اند.
این ماهی ها در قسمت های کم عمق مناطق بالا دست رودخانه و در نزدیکی کف در قسمت های مرکزی و پست رود خانه زندگی می کنند.فعالیت اصلی آن ها در نزدیکی غروب و صبح زود بوده و می توانند آب های شور و مخازن آب استخرها را تحمل کنند.پشت آن ها معمولاً به رنگ خاکستری یا قهوه ای و با خال های مشکی در نوارهای تیره می باشد. نوارها در این ماهی نسبت به سوف حاجی طرخان کوچکتر و در ماهیان جوانتر واضحتر بوده و با رسیدن به سن بلوغ کاملاً ناپدید می شوند. پهلوهای ماهیان جوانتر نقره ای رنگ است در صورتی که در ماهیان مسن تر به رنگ طلایی مایل به سبز می باشد. سطح زیرین و باله های پایینی به رنگ سفید و در بعضی اوقات به مقدار بسیار کم متمایل به آبی است .... پوست آن ها مثل کاغذ سنباده زبر است.طراحی چشم ها و دندان ها به گونه ای است که تعداد کمی از ماهیان صید شده اجازه فرار خواهند یافت. نسبت به اردک ماهی دارای چشمان نسبتاً بزرگی هستند که ظاهر شیشه مانند عجیبی دارند زیرا در پشت مردمک آن یک ماده منعکس کننده وجود دارد که در هنگام شب میزان حساسیت شان را در نور ضعیف افزایش داده و به آن ها کمک می نماید تا بیشترین بهره را در شرایط نور ضعیف ببرند.در سال های اولیه زندگی، چهار دندان در جلو دهان رشد می نماید که با آن ها طعمه را به دام می اندازد. در جلوی آرواره های بالا و پایین دو جفت دندان نیش مانند یافت می شود که در تو رفتگی هایی گنجانده شده است. این دندان ها جراحت کشنده ای را بر روی بدن شکار ایجاد می کنند.
- سوف سفید یا معمولی

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سَوْفَ أُخْرَجُ: بیرون آورده خواهم شد
معنی سَوْف أََسْتَغْفِرُ: طلب آمرزش خواهم کرد
معنی سَوْفَ تَرَانِی: مرا خواهی دید
معنی سَوْفَ تُسْأَلُونَ: باز خواست خواهید شد
معنی سَوْفَ تَعْلَمُونَ: به زودی خواهید دانست (البته زمانش طولانی تر از" سَتَعْلَمُونَ " است)
معنی سَوْفَ نُؤْتِیهِ: به زودی به او خواهیم داد(البته زمانش طولانی تر از" سَنُؤْتِیهِ " است)
معنی سَوْفَ نُعَذِّبُهُ: به زودی او را عذاب خواهیم کرد
معنی سَوْفَ یُؤْتِ: به زودی خواهد داد
معنی سَوْفَ یُؤْتِیهِمْ: به زودی به آنها خواهد داد
معنی سَوْفَ یَأْتِیهِمْ: به زودی نزدشان خواهد آمد
معنی سَوْفَ یُبْصِرُونَ: به زودی خواهند دید
معنی سَوْفَ یُحَاسَبُ: به زودی به حسابش رسیدگی خواهد شد
معنی سَوْفَ یَدْعُواْ: به زودی خواهد خواست
معنی سَوْفَ یَرْضَیٰ: به زودی خشنود خواهد شد
معنی سَوْفَ یُرَیٰ: به زودی دیده خواهد شد
ریشه کلمه:
سوف (۴۲ بار)

گویش مازنی

/soof/ نوعی ماهی خزری

نوعی ماهی خزری


پیشنهاد کاربران

سوف به معنای حکمت نیز در فلسه یاد شده است

سوفی، سوفیا، سوفر ، شوفر، سفر،
آنکه با سفر کردن کسب علم و آگاهی می کند


کلمات دیگر: