کلمه جو
صفحه اصلی

ماهی


مترادف ماهی : حوت، سمک، کوسه، نون

فارسی به انگلیسی

fish

فارسی به عربی

سمک , قمری

فرهنگ اسم ها

اسم: ماهی (دختر) (فارسی) (طبیعت) (تلفظ: mahi) (فارسی: ماهی) (انگلیسی: mahi)
معنی: جانوری مهره دار، آبزی معروف

مترادف و متضاد

حوت، سمک، کوسه، نون


fish (اسم)
پشت بند، ماهی، انواع ماهیان، صید از آب

lunar (صفت)
کم رنگ، قمری، ماهی، ماهتابی، وابسته بماه

فرهنگ فارسی

صورت فلکی است در آسمان همچون دو ماهی که دنبال یکی از دنبال دیگری آویخته برشته دراز . این رشته را [ خیط الکتان ] یعنی رشته کتان گویند. کواکب آن سی و چهارند در صورت و چهار در خارج صورت .
( اسم ) ۱- جانوریست ذی فقار و آب زی از رد. ماهیان که دارای اقسام متعدد است . برای دانستن شرح بیشتر این جانور به شرح ماهیان ( در همین ماده ) رجوع شود حوت . ۲- یا ترکیبات اسمی : اردک ماهی . گونه ای ماهی استخوانی از دست. فیزوستوم ها که فکینش شباهت به منقار اردک دارند ( علت وجه تسمیه ). طول این ماهی تا یک متر هم میرسد و بسیار پرخور است وانواع و اقسام ماهیهای کوچکتر از خود را با حرص وولع زیاد میخورد . شبها از دریا برودخانه میاید و بنقاطی که ماهیها استراحت کرده اند میرود و آنها را مورد طعمه قرار میدهد . از اینجهت وجودش برای ماهیان مفید دیگر خطرناک است . بعض گونه های این ماهی در دریای خزر نیز فراوانست . یا اره ماهی . گونه ای ماهی عظیم الجثه از راست. سلاسین ها و جزو سفره ماهیها که منحصرا دارای اسکلت غضروفی است یا اژدر ماهی . گونه ای ماهی پهن از دست. سفره ماهیها که اسکلت بدنش غضروفی است و بواسط. داشتن دستگاه مولد الکتریسیته از سفره ماهیهای دیگر مشخصند بدین معنی که در طرفین سرد و عضو کلیوی شکل دارند که هرکدام از عد. صفحاتی درست شده است و هر صفحه مانند پیل و لتا میباشد که یک طرف آن دارای الکتریسیت. مثبت و سمت دیگر الکتریسیت. منفی دارد و شارژ الکتریکی این دو عضو مولد الکتریسیته تکانهای شدید متوالی شبیه کزاز ماهیچه یی هنگام ورود الکتریسیت. متناوب ببدن تولید میکند و قدرت الکتریکی آن تا ۳٠ ولت میباشد . قد این ماهی تا یک متر میرسد و در سواحل اقیانوس اطلس فراوانست ماهی برقی . یا پروانه ماهی . گونه ای ماهی استخوانی که بالهای سینه ییش پهن و بال. دمیش گرد و قرمز رنگ است و قدش تا ۱۶ سانتیمتر میرسد . رنگ بدنش سبز یا قهوه یی زردرنگ با خطهای سیاه است و باله هایش رنگارنگ میباشد ( وجه تسمیه بمناسبت رنگارنگ بودن این ماهی است ) . محل زندگی ماهی مذکور در رودخانه ها و دریاچه های آمریکای جنوبی است . یا پولاد ماهی . گونه ای ماهی استخوانی که دردریای خزر نیز موجود است . یا تاس ماهی . گونه ای ماهی غضروفی جزو راست. گانوئیدها و جزو دست. کوندرو گانوئیدها میباشد . این ماهی را بمناسبت خاویاری که از آن بدست میاورند بنام ماهی خاویار نیز مینامند . ماهی مذکور در دریای خزر فراوان است . جثه اش بزرگ و بدرازای ۵ تا ۶ متر میرسد ووزنش بالغ بر۵٠٠ کیلو گرم میشود . این ماهی برای تخم گذاری از دریا برودخانه میرود . گوشتش بسیار لذیذ است . از تخمکهای نمک سود آن خاویار تهیه میشود و از جدار مثان. شنای وی سریشم ماهی تهیه میکنند ماهی خاویار اوزون برون. یا تخم ماهی . تخمکهای درون شکم ماهی ماده را گویند که مورد تغذیه واقع میشود . تخمکهای گونه ای ماهی غضروفی بنام ماهی خاویاربسیار مرغوب و جالب توجه است و بنام خاویار ببازار عرضه میشود . یا چلچله ماهی . گونه ای ماهی استخوانی از دست. آکانتوپتریژین ها که قدش در حدود ۶ سانتیمتر است . شکل دم و باله های شنای این جانور شبیه پرستو است . پهلوهایش قهوه یی رنگ و شکمش سبز و تمام بدنش دارای خطوط موازی سبز یا آبی است . این ماهی مخصوص دریاچه های چین و مالزی است و جهت زینت در اطاق آنرا نگهداری میکنند . ماهی نر با آب دهانش در ته آب حبابهایی از هوا میسازد و ماهه ماده در این حبابها تخم ریزی میکند . تمخها پس از ۶٠ ساعت شکفته شده و نوزاد ماهی از تخم خارج میگردد . این ماهی گوشتخوار است و اگر در منزل در ظرف آب نگهداری شود باید گوشت گاو بی چربی را چرخ کرده بان داد یا در صورت امکان برای وی تخم مورچه تهیه کرد . یا خورشید ماهی . گونه ای ماهی زیوری ریز استخوانی بطول ۱۲ تا ۱۵ سانتیمتر . وجه تسمیه اش بمناسبت رنگهای درخشان قرمز و طلایی آنست . محل زندگی این ماهی در دریاچه هاو رودهای آمریکای شمالی است . یا سفره ماهی . گونه ای ماهی از راست. سلاسین ها که سردست. تیر. خاصی بنام سفره ماهیها میباشد که انواع اره ماهی و اژدرماهی در این تیره جای میگیرند . سفره ماهی دارای بدنی پهن است و باله های سینه یی در بسیاری از مواضع متصل اند . این حیوان بر روی شنهای کف دریا میخوابد و بوسیل. حرکات موجی بال. شنا بر میخیزد ولی در موقع شنا دارای سرعت بسیار است : اسپرماهی . یا سگ ماهی . ۱- تاس ماهی . ۲- بالاختصاص هر فرد از ماهیانی که جزو تیر. سگ ماهیان ماهیان محسوبند . یا سگ ماهیها ( ماهیان ) . تیره ای از ماهیها که جزو راست. سلاسین ها میباشند . اسکلت بدن این ماهیها فقط غضروفی است و جانورانی چابک و قوی و منحصرا گوشتخوارند . غالبا عظیمالجثه میباشند و برخی اقسام آنها ممکنست تا ۲٠ متر طول پیدا کنند . انواع ماهیهای درنده و مخوف از قبیل انواع کوسه ها جزو این تیره محسوبند . نمونه ای از این تیره سگ ماهی بنام کارکاردن میباشد . یا شاه ماهی . نوعی ماهی استخوانی در بازی از راست. تله اوستئن ها ( طول در حدود ۲۵ سانتیمتر ) که دارای گونه های متعدد است . قد این ماهی کوتاه است و دارای دو بال. شنای پشتی است و در فک پایین دارای دو زاید. ریش مانند است . زمین. بدنش متمایل به قرمز و دارای نقاط تیره در پهلوها و یک سطح تیره در پشت است . یا شگ ماهی . گونه ای ماهی ریز استخوانی از راست. تله اوستئن های دریازی که در دریای خزر نیز فراوان است و در حقیقت یکی از گونه های ماهی حشینه است که انواع آنرا اهالی شمال بنام کولی و ریزه کولی نامند ماهی کولی . یا شمشیر ماهی . گونه ای ماهی استخوانی دریازی از راست. آکانتوپتریژین ها که طولش بالغ بر ۵ متر است . قسمتی از استخوان فک بالای این ماهی طویل شده بشکل شمشیر در آمده ( علت وجه تسمیه ) . این ماهی در اکثر دریاها میزید واز زاید. فک بالایش که بصورت شمشیر است جهت دفاع و احیانا حمله بحیوانات دیگر استفاده میکند سیف سیف ماهی سمک الذهبی ماهی طلایی . یا شیر ماهی . گونه ای ماهی دریازی استخوانی از راست. تله اوستئن ها که قد کوتاهی دارد و جزو ماهیانی است که در خلیج فارس نیز صید میگردد . یا کوسه ماهی . ماهی کوسه . یا گاو ماهی . گونه ای ماهی کوچک استخوانی از تیر. سیپرینیده ها که اکثراقسام آن رودخانه یی است و برخی نمونه های ریازی نیز دارد . این ماهی بیشتر بماهی سیاه رودخانه ها مشهور است ماهی سیاه رودخانه . یا لعل ماهی . گونه ای ماهی که استخوانش سرخ رنگ است . یا ماش ماهی . گونه ای ماهی استخوانی از تیر. سیپرینیده ها که بدنی کشیده و بال. شنای پشتی کوتاه و نوک تیز دارد . گونه هایی از این ماهی در دریای خزر نیز فراوانند . یا ماهی آزاد . گونه ای ماهی استخوانی از راست. تله اوستئن ها و از دست. فیزستوم ها که کیس. هوایی شنا در آنهابا مری مربوط است . این ماهی سر دست. تیر. خاصی بنام ماهیان آزاد یا سالمونیده ها میباشد . محل زندگی ماهی آزاد در دریاهای سرد و معتدل نیمکر. شمالی زمیناست و در بحرخزر نیز وجود دارد . ماهی آزاد از بهترین و زیباترین ماهیها و دراز اندام و درخشان و خوش هیکل است و جزو ماهیان فلس دار و حلال گوشت میباشد و از حیوانات کوچک تغذیه میکند . قد آن تا ۲ متر میرسد . ماهی آزاد نر درسن جفتگیری کمرش آبی و پهلویش خاکستری نقره یی و شکمش قرمز رنگ است . در این موقع گوشت آن هم صورتی و بسیار خوش طعم میباشد . این ماهی در آب شور ( دریا ) میزید و در آب شیرین ( رودخانه ) تخم ریزی میکند . یک ماهی آزاد ماده بطور متوسط ۲٠ تا ۳٠ هزار تخم میریزد ویک هفته پس از تخم ریع نوزادها از تخم خارج میشوند ( فصل تخم ریزی در بهمن و اسفند ماه است ) . در این هنگام مادر از رودخانه بدریا برمیگردد ولی بچه ها تا سن ۲ سالگی در رودخانه باقی میمانند و در این وقت قدشا نبین ۴٠ تا ۶٠ سانتیمتر است . پس از سن ۲ سالگی بچه ها بطرف دریا سرازیر میشوند وبقی. زندگی خود را در دریا میگذرانند و در آنجا رشد میکنند آزاد ماهی . یا ماهی اشه . ماهی حشینه . یا ماهی برقی . ۱- اژدر ماهی . ۲- گونه ای ماهی استخوانی از راست. تله اوستئن ها و از دست. فیزوستومها که بدنی کشیده ودراز شبیه به مارماهی دارد و مخصوص رودخان. آمازون است . طول بدنش تا ۲ متر میرسد که ۴/۵ آن بوسیل. دمی اشغال شده و در آنجا یک دستگاه مولد الکتریسیت. قوی وجود دارد که تا ۸٠٠ ولت ممکنست اختلاف پتانسیل داشته باشد . یا ماهی پرنده . گونه ای ماهی استخوانی از دست. آکانتوپتریژین ها که فاقد کیس. هوایی هستند ویا اگر دارای کیس. هوایی باشند کوچک و تحلیل رفته است و به مری آنها ارتباطی ندارد . باله های سینه یی این جانور بسیار رشد و نمو کرده و تبدیل به بال حقیقی شده است و جانور به کمک آنها میتواند در حدود ۵ متر از سطح آب ارتفاع بگیرد و مسافتی بالغ بر صد متر پرواز کند و باین وسیله از چنگ دشمنان خود که مورد صید آنها واقع میشود فرار نماید . محل زندگی این ماهی در دریاهای گرم است و در حدود ۵٠ گونه از آن شناخته شده است و گونه ای از آن بنام چلچل. دریایی در بحرالروم ( مدیترانه ) نیز وجود دارد پرنده ماهی . یا ماهی پیرزن . ماهی خار . ماهی جنگی . گونه ای ماهی استخوانی که جزو ماهیهای زینتی است و اندام رنگارنگی دارد وقدش بین ۵ تا ۸ سانتیمتر است . بال. شنای پشتیش باریک ولی بسیار بلند و دارای ۷ تا ۱٠ تیغ. استخوانی است . بال. دمش زیبا و بشکل بادبزن است . این ماهی در آبهای هندوستان و سوماترا و جاوه وبرنئو میزید و عشش شدیدی به جنگ دارد و بهمین جهت در سیام آنرا تربیت کنند و جنگ آنرا با ماهیهای دیگر نمایش میدهند . یا ماهی حشینه . یکی از گونه های ماهی ساردین است . یا ماهی حلوا . گونه ای ماهی استخوانی از دست. آکانتوپتریژن ها که در باله های شنای خود دارای اشع. سخت میباشد و مخصوص دریاهای گرم و معتدل و در خلیج فارس نیز فراوان است . یا ماهی حمد . گونه ای ماهی استخوانی از راست. تله اوستئن ها و از دست. آکانتوپتریژین ها که در حدود ۴٠ گونه از آن شناخته شده و مخصوص دریاهای گرم کر. زمینند ودر خلیج فارس نیز این ماهی فراوان است . قدماهی مزبور متوسط وبدنش مخطط و کله اش زرد و پیشانیش قهوه یی و زمین. بدنش آبی رنگ است ماهی همبلو. یا ماهی حوض . گونه ای ماهی زیوری استخوانی از راست. تله اوستئن ها و از تیر. سیپرینیده ها که حداکثر طولش تا ۲٠ سانتیمتر میرسد . این ماهی برنگهای مختلف قرمز و طلایی و ابلق و متمایل بسفید وجود دارد . اصل این ماهی را از چین میدانند ولی امروزه در اکثر نقاط زمین در حوضها نگهداری میشود ماهی سرخ ماهی قرمز . یا ماهی خار . گونه ای ماهی استخوانی از راست. تله اوستئن ها . وجه تسمیه اش بدان جهت است که بمحاذات بال. شنای پشتی ودر جلو دارای چند تیغ. استخوانی نوک تیز خار مانند است . این ماهی از دو پهلو بهم فشرده است ولی از پشت وسینه و شکم بر آمده میباشد . بال. شکمی ندارد وروی کمر و دمش خطهای آبی دارد ماهی پیرزن . یاماهی خاردار رودخانه یی . گونه ای ماهی استخوانی که مخصوص رودخانه ها است ( آبهای شیرین ) . طولش بین ۳٠ تا ۴٠ سانتیمتر و وزنش بین ۱ تا ۲ کیلوگرم است . بال. پشتی این حیوان دارای تیغه های استخوانی نوک تیز خار مانند است ( وجه تسمیه بهمین جهت است ) . رنگش سبز مایل بزرد ویا قهوه یی قرمزرنگ با خطوط پهن تیره است ولی در فصول مختلف تغییررنگ میدهد . این ماهی در رودخانه های نیمکر. شمالی میزید و گوشتش مطلوب است . یا ماهی خاویار . تاس ماهی . یا ماهی دراکول . یکی از گونه های ماهی خاویار است که دارای پوز. باریک ودرازی است . یا ماهی درشت قنات . گونه ای ماهی استخوانی از تیر. سیپرینیده ها که مخصوص آبهای شیرین است و در رودخانه ها و قناتهای پر آب میزید. قدش به ۱۵ سانتیمتر میرسد . کمرش سبز سیر و پهلوهایش سفید نقره یی است . از حشرات ونباتات تغذیه میکند . گوشتش پر استخوان میباشد و مزه اش خوب نیست . از فلسهای این ماهی ماده ای بنام اسانس خاور ( شرق ) بدست میاورند که از آن مروارید بدل میسازند از چهل هزار ماهی میتوان یک کیلوگرم اسانس بدست آورد . یا ماهی دودی . ماهی سفید است که پس از صید امعائ و احشائ آنرا خارج کرده نمک سود کنند وبجهت آنکه مدت زمان بیشتری محفوظ بماند آنرا دود دهند ( دود دادن بدین طریق است که ماهیها را از سقف اطاقی آویخته ودر کف اطاق مقداری هیزم ریزند وهیزمها را آتش میزنند ودر اطاق را می بندند . هیزمها بطور ناقص سوخته تولید دود فراوان میکنند و ماهیهادودی میشوند ) . یا ماهی ربیان . جرادالبحر را گویند و بفارسی میگو نامدارد . یاماهی ریز قنات . گونه ای ماهی استخوانی از تیر. سیپرینیده ها که مخصوص قناتها و رودخانه است . قدش تا ۱٠ سانتیمتر میرسد . گوشتش خوش مزه است و بحالت دسته جمعی در ته نهرها حرکت میکند . شکم و پهلوهایش نقره یی میباشد . کمرش قهوه یی خال دار است . یا ماهی ریزه کولی . یکی از گونه های شگ ماهی است که سفید رنگ و قدش بین ۱۵ تا ۲٠ سانتیمتر است و در مرداب بندر پهلوی نیز فراوان است .یا ماهی ریش دار . گونه ای ماهی استخوانی از تیر. سیپرینیده ها که در رودخانه ها میزید و قدش تا یک متر و وزنش بین ۵ تا ۶ کیلو گرم است . دور دهانش دو جفت رشته به فک اعلی آویخته است ( علت وجه تسمیه ) ماهی سس سس ماهی . یا ماهی زرین . ۱- ماهی قزل آلا. ۲- ریگ ماهی را گویند که بیشتر بنام سقنقور مشهور است . یا ماهی سالور . اسبله . یا ماهی سبیلی . اسبله . یا ماهی سپهر . برج حوت . یا ماهی سرب. گلوله های سربی بشکل ماهی که باطراف دام بندند : دامن سفره سخت کرد به ترب چون باطراف دام ماهی سرب . ( سلیم در هجو اکول آنند ) یاماهی سرخ . ماهی حوض . یا ماهی سفید . گونه ای ماهی استخوانی از راست. تله اوستئن ها که طولش در حدود ۵٠ سانتیمتر است . بهترین گون. این ماهی در دریای خزر فراوان است و همه ساله صید میشود و از ماهیهای اصیل دریای مذکور میباشد . گوشتش سفید رنگ وخوش طعم است . این ماهی را پس از صید در شمال ایران بجهت محفوظ ماندن شکمش را پاره کرده امعائ و احشائ آنرا خارج میکنند و نمک سود نموده دود میدهند و بنام ماهی دودی ببازار عرضه میکنند . یا ماهی سقنفور . گونه ای خزنده که آنرا ریگ ماهی نیز گویند . یاماهی سوف . گونه ای ماهی استخوانی از راست. تله اوستئن ها که بدنی کشیده و پوزه ای نسبه باریک و دوبال. شنای پشتی دارد این ماهی گاهی قدش تا ۱/۲۵ متر هم میرسد ووزنش در این حال بالغ بر ۱۵ کیلو گرم میشود . کمر ماهی سوف خاکستری سبزرنگ و شکمش نقره یی سفید و بالهایش دارای خالهای سیاه رنگ است وبیشتر در ته آب زندگی میکند . گوشت این ماهی لذیذ است و تازه ودودی آن مصرف میگردد . از تخم آن نیز خاویار تهیه میشود ماهی صوف سوف . یا ماهی سیم . گونه ای ماهی استخوانی از تیر. سیپرینیده ها که دارای فلسهای نسبه درشت میباشد وبال. شنای پشتی آن کوتاه است . شکل بدنش بیضی متناسب و قشنگی است وبال. شنای مخرجیش تا حدی طویل است . این ماهی بیشتر در آبهای راکد رودخانه ها میزید و گاهی هم در دریا وارد میشود . طولش تا ۵٠ سانتیمتر میرسد . بیشتر برای ازدیاد این ماهی را در برکه های مخصوص تربیت ماهی نگهداری میکنند . یا ماهی شیپ . یکی از گونه های خاویار میباشد که در بحر خزر بفراوانی موجود است . یا ماهی شیم . ماهی کوچک که بر پشت نقطه های سپید دارد : زلفهایش بدست من چون شست من چو صیاد و او چو ماهی شیم . ( عمعق بخارایی ) یا ماهی صوف . ماهی سوف . یا ماهی طلایی . ۱- ماهی حوض . ۲- شمشیر ماهی . یا ماهی عنبر . کاشالو . توضیح وجه تسمی. این پستاندار عظیمالجث. دریایی به ماهی عنبر بدان جهت است که اولا شکل ظاهری حیوان شباهت به یک ماهی عظیم الجثه دارد و ثانیا از دستگاه گوارشش ( معده و روده ) ماد. خوش بویی بنام عنبر بدست میاورند . یا ماهی غاطوس . بهر فرد از پستانداران راست. قطاس ها اطلاق میشود . یاماهی قباد . یکی از گونه های شیر ماهی است . یا ماهی قزل آلا . گونه ای ماهی استخوانی از راست. تله اوستئن ها و از دست. فیزوستوم ها که مخصوص آبهای شیرین است و در رودخانه های سرد و معتدل نمیکر. شمالی میزید. این ماهی لذیذ ترین ماهیهای آب شیرین میباشد و در نقاط ییلاقی رودخانه های ایران نیز فراوان است . طول ماهی قزل آلا بطور متوسط بین ۲۵ تا ۴٠ سانتیمتر است . بدنش کشیده است و رنگش تقریبا زیتونی است . پهلوهایش دارای خالهای قرمز است و دهانش دندان دارد ماهی زرین ماهی قزل آلا . یا ماهی کپور . گونه ای ماهی از راست. تله اوستئن ها و از تیر. سیپرینیده ها که جزو ماهیان آبهای شیرین است و دررودخانه ها و آبهای راکد میزید ودر شمال ایران نیز فراوان است . رنگش قهوه یی مایل به سبز است ودر ناحی. پشت تیره تر و در ناحی. شکم روشن تر است . طولش بین ۳٠ سانتیمتر تا یک متر است . یا ماهی کفال . گونه ای ماهی استخوانی از راست. تله اوستئن ها و از دست. آکانتوپتریژین ها که در حدود ۷٠ قسم از آن شناخته شده است . فلسهایش نسبه درشت و گرد و قد آن بانداز. ماهی سفید است . این ماهی در اکثر دریاها میزید و قریب ۳٠ سال قبل بوسیل. موسسات علمی ماهی شناسی کشور شوروی تخم آن در دریای خزر ریخته شد و بوضع حیرت انگیزی نسل آن در این دریا روباز دیاد گذاشت بطوریکه اکنون تعدادش از سایر ماهیها بیشتر است و هر سال تعداد زیادی از آن صید میشود . یا ماهی کلک . کلک ( که شبیه بماهی است ) قلم . یا ماهی کلمه . گونه ای ماهی استخوانی که شکل ظاهرش تا حدی شبیه به ماهی سفید ولی کمی چاق تر از آن است و رنگ فلسهایی هم قدری تیره تر است . این ماهی را یکی از گونه های ماهی سفید محسوب میدارند ماهی تلاچی . یا ماهی کوسه . گونه ای ماهی عظیمالجث. غضروفی از راست. سلاسین ها که بدنی طویل واستوانه یی وفربه وسنگین دارد . حیوانی است چابک و قوی و درنده و منحصرا گوشتخوار وبرخی گونه هایش ممکنست تا۱۳ متر طول پیدا کنند . این جانور درفکین خود و در داخل دهان دارای یک سلسله دندانهای مخروطی نوک تیز و بسیار برنده است و سخت ترین اجسام را باسانی وسرعت قطع میکند و چون بسیار سبع و خونخوار است باکثر حیوانات دریایی و همچنین شناگران حمله میکندو بسرعت دست یا پا ویا هرجای دیگر بدن را که مورد حمله قرار دهد می برد . بسیار دیده شده که صیادان و قایق رانانی که در دریای محل زندگی این حیوان بدونه توجه برای یک لحظه دست خود را بطرف آب دریا برده اند مورد حمل. کوسه قرار گرفته اند و دستشان قطع شده است . کوسه ماهی در آب بسیار سریع شنا میکند و ضمنا شنا کردنش آرام است بطوریکه با وجود عظمت جثه اش تولید موج و حرکتی غیرعادی در آب دریانمیکند از اینجهت خطرش بیشتر است چون بغته شناگران را در دریا غافلگیر میکند . گونه ای از کوسه ماهی در خلیج فارس فراوان است که حداکثر طول افراد آن بین ۱/۵ تا۲ متر است ولی دارای جث. سنگین و بسیار درنده است کوسه ماهی کوسه . یا ماهی کولی . یکی از گونه های شگ ماهی است . یا ماهی گویا . زبان لسان . یا ماهی وچشم. خضر . زبان و دهان معشوق . یا ماهی لقمه . یکی از اقسام سفره ماهی که دارای بدنی لوزز شکل است . قدش در حدود یک متر میباشد . دم این ماهی دراز است . برروی دم آن زاید. اره مانندی قرار دارد که بوسیل. آن صیادان و سایر جانوران دریایی را مجروح میکند و چون دارای ترشح سمی است تولید زخمهای خطرناک مینماید . گونه هایی از این ماهی در دریاهای جنوب ایران فراوان است . یا ماهی مرکب . جانوری است از شاخ. نرم تنان ( نواعم ) واز رد. پابرسران و از راست. دوبرانشی دارها که در اطراف دهانش ۸ تا ۱٠ بازو مشاهده میشود . در صورت اول آنرا اکتوپود ( اختابوط ) و رد صورت ثانی آنرا دکاپود نامند . ماهی مرکب معمولی که جزو دکاپودها است در اطراف دهانش ۱٠ بازو دارد که دوتا از آنها طویل تر از بقیه است وبنام بازوهای گیرنده موسومند . در انتهای بازوها تعدادی بادکش جهت گرفتن طعمه وجود دارد این جانور دارای صدف پشتی است که بشکل تیغ. پهنی در زیر پوست بدن قرار دارد و چون سبک وزن است پس از مرگ جانور در سطح آب قرار میگیرد ازاین جهت بنام کف دریا یا اذارافیون موسوم است و در نقاشی از آن استفاده میکنند ( باوجود آنکه ماهی مرکب جزو دکاپودها است ودر اطراف دهانش ۱٠ بازو موجود است مع ذلک در برخی ماخذ آنرا اختابوط نامیده اند در حالیکه اختابوط جزو پابرسرانی است که تعداد بازوهای دور دهانش ۸ تا است و ضمنا بسیار عظیمالجثه است و حیوان قوی و خطرناکی است و طول بازوهایش تا چند متر میرسد و برای غواصان حیوان خطرناکی بشمار میرود ) ارنب بحری سیسبا سیبیا سش آذارافیون اذارافیون . توضیح ۱ وجه تسمی. این جانور به ماهی مرکب بدان جهت است که حیوان در مواجه. بادشمنانش برای فرار از کیسه ای که در جلو شکم دارد مقداری ماد. سیاه رنگ بخارج میریزد که آبهای اطرافش را سیاه و تیره مینماید و در این فرصت فرار اختیار میکند . مرکب چین مرکبی است که از ماد. سیاه رنگ این حیوان ساخته میشود . توضیح ۲ کف دریا که در نقاشی و دارو سازی و غیره مورد استعمال دارد عبارت از صدف انواع ماهی مرکب است که در زیر پوست بدن حیوان و در قسمت پشتی آنها قرار دارد . یا ماهی مومک . یکی از گونه های ماهی ساردین است . یاماهی یونس . ۱- ( اسم ) ماهیی که طبق روایات یونس ع را بلعید . ۲- دلفین. یا ماهیان ( ماهی ها ) . رده ای از جانوران کک آبزی هستند و پست ترین ذی فقاران بشمار میایند . وجود برانشی در دور. نموجنینی بقی. حیوانات ذی فقار از جمله انسان و همچنین صفات دیگری که ذی فقاران عالی در دور. جنینی نشان میدهند ثابت میکند که ماهیان اجداد تمام مهره داران دیگر میباشند . ماهیان بعلت سازش با زندگی در آب شکل بدنشان از دیگر ذی فقاران متمایزاست و این سازش بیشتر در شکل بدن وباله ها که اندامهای حرکتی حیوانند و دستگاه تنفس حاصل گشته است . شکل ماهیها عموما دوکی است واز این جهت برای حرکت در آب کاملا مناسب است . اعضای حرکتی ماهیها شامل هفت باله است که سه عدد فرد و دو زوج میباشند . باله های فرد عبارتند از : بال. دمی و بال. پشتی وبال. مخرجی . باله های زوج عبارتند از : یک زوج بال. سینه یی و یک زوج بال. شکمی . درماهیان فلس دار جهت خواب فلسها از جلو بعقب است وبدین جهت بسهولت در آب شنا میکند . یا ترکیبات فعلی : ماهی را تا دمش رساندن . قسمت اعظم کاری را انجام دادن .
کلمه عربی یعنی چه چیز

فرهنگ معین

(اِ. ) جانوری است آبزی و خونسرد با بدن پوشیده از فلس و چشمان مسطح که انواع گوناگون دارد.

لغت نامه دهخدا

ماهی . (ص نسبی ) منسوب به ماه یعنی قمری . || منسوب به ماه یعنی شهری . (ناظم الاطباء). || منسوب به ولایت ماه . مادی . و از آن است تفاح ماهی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || سودایی و دیوانه . (ناظم الاطباء).


ماهی . [ هی ی ] (ع ص نسبی ) نسبت است به ماء. مائی . ماوی . (از اقرب الموارد). آبی . (ناظم الاطباء). || هو ماهی الفؤاد؛ او ترسو و کندذهن است . (از اقرب الموارد). رجل ماهی الفؤاد؛ مرد بددل و ترسو و کندخاطر. (ناظم الاطباء).


ماهی. ( اِ ) ترجمه سمک و حوت. ( آنندراج ).حیوانی که در آب زیست دارد و دارای ستون فقری می باشد و به تازی حوت نامند. ( ناظم الاطباء ). در اوستا، «مسیه » ( ماهی ). پهلوی ، «ماهیک » . هندی باستان ، «مستیه » ( ماهی ). کردی ، «ماسی » . بلوچی ، «ماهی » ، «ماهیگ » ،«ماهیغ» . افغانی ، «ماهئی » . لری ، «موسی » . زازا، «ماسی » . گیلکی ، «موهی » . مازندرانی و طالشی ، «مویی » . گبری ، «موسو» . اورامانی ، «ماس ( آوی )» . جانورانی ذی فقار که در آب زیست کنند. شکل ماهیان غالباً دوکی است و از این جهت برای حرکت در آب کاملاً متناسب است بدن غالب آنها از پولکهای کوچک مستور است. انواع ماهی بسیار است. ( حاشیه برهان چ معین ). جانوری است ذی فقار و آب زی از رده ماهیان که دارای اقسام متعدد است. حوت. ماهیان ( ماهی ها )رده ای از جانوران آب زی هستند که پست ترین ذی فقاران بشمار می آیند. وجود برانشی در دوره نمو جنینی بقیه ٔحیوانات ذی فقار از جمله انسان و همچنین صفات دیگری که ذی فقاران عالی در دوره جنینی نشان می دهند ثابت می کند که ماهیان اجداد تمام مهره داران دیگر می باشند. ماهیان بعلت سازش با زندگی در آب شکل بدنشان از دیگرذی فقاران متمایز است و این سازش بیشتر در شکل بدن وباله ها که اندامهای حرکتی حیوانند و دستگاه تنفس ، حاصل گشته است. شکل ماهیها عموماً دوکی است و از این جهت برای حرکت در آب کاملاً مناسب است. اعضای حرکتی ماهیها شامل هفت باله است که سه عدد فرد و دو زوج می باشند. باله های فرد عبارتند از باله دمی و باله پشتی و باله شکمی. باله های زوج عبارتند از یک زوج باله سینه ای و یک زوج باله شکمی. در ماهیان فلس دار، جهت خواب فلسها از جلو به عقب است و بدین جهت به سهولت در آب شنا می کنند. ( فرهنگ فارسی معین ) :
ماهی دیدی کجا کبودر گیرد
تیغت ماهی است دشمنانت کبودر.
رودکی ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
به دست ار به شمشیر بگذاردم
از آن به که ماهی بیوباردم.
رودکی ( یادداشت ایضاً ).
من شست به دریا فروفگندم
ماهی برمید و ببرد شستم.
معروفی ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
یکی را همی تاج شاهی دهد
یکی را به دریا به ماهی دهد.
فردوسی.
شهنشاهش به بالین زار و گریان
بسان ماهیی بر تاوه بریان.
( ویس و رامین ).

ماهی . (اِ) ترجمه ٔ سمک و حوت . (آنندراج ).حیوانی که در آب زیست دارد و دارای ستون فقری می باشد و به تازی حوت نامند. (ناظم الاطباء). در اوستا، «مسیه » (ماهی ). پهلوی ، «ماهیک » . هندی باستان ، «مستیه » (ماهی ). کردی ، «ماسی » . بلوچی ، «ماهی » ، «ماهیگ » ،«ماهیغ» . افغانی ، «ماهئی » . لری ، «موسی » . زازا، «ماسی » . گیلکی ، «موهی » . مازندرانی و طالشی ، «مویی » . گبری ، «موسو» . اورامانی ، «ماس (آوی )» . جانورانی ذی فقار که در آب زیست کنند. شکل ماهیان غالباً دوکی است و از این جهت برای حرکت در آب کاملاً متناسب است بدن غالب آنها از پولکهای کوچک مستور است . انواع ماهی بسیار است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). جانوری است ذی فقار و آب زی از رده ٔ ماهیان که دارای اقسام متعدد است . حوت . ماهیان (ماهی ها)رده ای از جانوران آب زی هستند که پست ترین ذی فقاران بشمار می آیند. وجود برانشی در دوره ٔ نمو جنینی بقیه ٔحیوانات ذی فقار از جمله انسان و همچنین صفات دیگری که ذی فقاران عالی در دوره ٔ جنینی نشان می دهند ثابت می کند که ماهیان اجداد تمام مهره داران دیگر می باشند. ماهیان بعلت سازش با زندگی در آب شکل بدنشان از دیگرذی فقاران متمایز است و این سازش بیشتر در شکل بدن وباله ها که اندامهای حرکتی حیوانند و دستگاه تنفس ، حاصل گشته است . شکل ماهیها عموماً دوکی است و از این جهت برای حرکت در آب کاملاً مناسب است . اعضای حرکتی ماهیها شامل هفت باله است که سه عدد فرد و دو زوج می باشند. باله های فرد عبارتند از باله ٔ دمی و باله ٔ پشتی و باله ٔ شکمی . باله های زوج عبارتند از یک زوج باله ٔ سینه ای و یک زوج باله ٔ شکمی . در ماهیان فلس دار، جهت خواب فلسها از جلو به عقب است و بدین جهت به سهولت در آب شنا می کنند. (فرهنگ فارسی معین ) :
ماهی دیدی کجا کبودر گیرد
تیغت ماهی است دشمنانت کبودر.

رودکی (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


به دست ار به شمشیر بگذاردم
از آن به که ماهی بیوباردم .

رودکی (یادداشت ایضاً).


من شست به دریا فروفگندم
ماهی برمید و ببرد شستم .

معروفی (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


یکی را همی تاج شاهی دهد
یکی را به دریا به ماهی دهد.

فردوسی .


شهنشاهش به بالین زار و گریان
بسان ماهیی بر تاوه بریان .

(ویس و رامین ).


بمانده ماهی از رفتن بناکام
تو گفتی ماهیی است افتاده در دام .

(ویس و رامین ).


همه احوال دنیایی چنان ماهی است در دریا
به دریا در ترا ملکی نباشد ماهی ای غازی .

ناصرخسرو.


زماهیی که در او خار نیست این گله چیست
بلی ز ماهی پرخار دیده اند ضرر.

مسعودسعد.


دست فگار نرسد زی نگار چین
ماهی به تابه صید مکن در شکارگیر.

سنائی .


گرد دریا و رود جیحون گرد
ماهی از تابه صید نتوان کرد.

سنائی .


ماهیخواری بر لب آبی وطن ساخته بود و بقدر حاجت ماهی می گرفتی و روزگاری در خصب و نعمت می گذاشت . (کلیله و دمنه چ مینوی ص 82). مادت معیشت من آن بود که هر روز یگان دوگان ماهی می گرفتمی . (کلیله و دمنه چ مینوی ص 83). در این آبگیر ماهی بسیار است تدبیر ایشان بباید کرد. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 83).
گیرد از امن در حوالی تو
مرغ و ماهی چو در حرم احرام .

انوری .


هفت اندام ماهی از سیم است
هفت عضو صدف ز سنگ چراست .

خاقانی .


بر غمم گفتی صبوری کن بلی شاید کنم
هیچ جایی صبر اگر بی آب ماهی می کند.

ظهیر فاریابی .


این موضع دریا و رود نیست و نه دکان صیاد... که ماهی تواند بود. (سندبادنامه ص 47). امروز به نیت و اندیشه ٔ آن آمده ام تا از ماهیان این نواحی ... استحلالی کنم . (مرزبان نامه ). ماهی چون این فصل بشنید یکباره طبیعتش بسته ٔ دام خدیعت او گشت . (مرزبان نامه ). گفت این فصل که از من شنیدی به ماهیان رسان . (مرزبان نامه ).
معروف شده مخالف تو
همچون ماهی به بی زبانی .

سیف اسفرنگ .


گر حرز مدح او را بر خط بحر خوانند
ماهی بی زبان را بخشد زبان قاری .

سیف اسفرنگ .


پس کلوخ خشک درجوکی بود
ماهیی با آب عاصی کی شود.

مولوی .


عقل اول راند بر عقل دوم
ماهی از سر گنده گردد نی زدم .

مولوی .


دام هر بار ماهی آوردی
ماهی این بار رفت و دام ببرد.

سعدی .


مبر آبم اگر گشتم چو ماهی صید این دریا
که صدچون من به دام آرد کسی کو می کشد شستم .

خواجوی کرمانی .


ماهی از دریا چو در صحرا فتد
می تپد تا باز در دریا فتد.
(از اختیارات شیخ علی همدانی ، از امثال و حکم ).
عاشق چو برون فتاد از عشق بسوخت
یا در آب است یا در آتش ماهی .

واعظ قزوینی .


انواع ماهی : 1- اردک ماهی ؛ گونه ای ماهی استخوانی از دسته ٔ فیزوستوم ها که فکینش شباهت به منقار اردک دارد (علت وجه تسمیه ). طول این ماهی تا یک متر هم می رسد و بسیار پرخور است و انواع و اقسام ماهیهای کوچکتر از خود رابا حرص و ولع زیاد می خورد. شبها از دریا به رودخانه می آید و به نقاطی که ماهیها استراحت کرده اند می رود و آنها را طعمه ٔ خود قرار می دهد. از این جهت وجودش برای ماهیان مفید دیگر خطرناک است . بعضی از گونه های این ماهی در دریای خزر نیز فراوان است . (فرهنگ فارسی معین ).
2- اره ماهی ؛ رجوع به همین مدخل شود.
3- اژدر ماهی ؛ گونه ای ماهی پهن از دسته ٔ سفره ماهیها که اسکلت بدنشان غضروفی است و بواسطه ٔ داشتن دستگاه مولد الکتریسیته از سفره ماهیهای دیگر مشخصند، بدین معنی که در طرفین سر دو عضو کلیوی شکل دارند که هر کدام از عده ٔ صفحاتی درست شده است و هر صفحه مانند پیل ولتا می باشد که یک طرف آن دارای الکتریسیته ٔ مثبت و سمت دیگر الکتریسیته ٔ منفی است و شارژ الکتریکی این دو عضو مولد الکتریسیته تکانهای شدید متوالی شبیه کزاز ماهیچه ای هنگام ورود الکتریسیته ٔ متناوب به بدن تولید می کند و قدرت الکتریکی آن تا 30 ولت می باشد. قد این ماهی تا یک متر می رسد و در سواحل اقیانوس اطلس فراوان است . ماهی برقی . (فرهنگ فارسی معین ).
4- اسپرماهی ؛ سفره ماهی . رجوع به سفره ماهی شود.
5- پروانه ماهی ؛ گونه ای ماهی استخوانی که بالهای سینه ٔ آن پهن و باله ٔ دمش گرد و قرمزرنگ است و قدش تا 16 سانتیمتر می رسد. رنگ بدنش سبز یا قهوه ای زرد رنگ با خطهای سیاه است و باله هایش رنگارنگ می باشد (وجه تسمیه به مناسبت رنگارنگ بودن این ماهی است )محل زندگی این ماهی در رودخانه ها و دریاچه های آمریکای جنوبی است . (فرهنگ فارسی معین ).
6- پولاد ماهی ؛ گونه ای ماهی استخوانی که در دریای خزر نیز موجود است . (فرهنگ فارسی معین ).
7- تاس ماهی ؛ رجوع به «تاس ماهی » در همین لغت نامه شود.
8- چلچله ماهی ؛ گونه ای ماهی استخوانی از دسته ٔ آکانتوپتریژین که قدش در حدود 6 سانتیمتر است . شکل دم و باله ٔ شنای این جانور شبیه پرستو است . پهلوهایش قهوه ای رنگ و شکمش سبز و تمام بدنش دارای خطوط موازی سبز یا آبی است . این ماهی مخصوص دریاچه های چین و مالزی است و جهت زینت در اطاقها نگهداری می کنند. ماهی نر با آب دهانش در ته آب حبابهائی از هوا می سازد و ماهی ماده در این حبابها تخم ریزی می کند. تخمها پس از 60 ساعت شکفته شده و نوزاد ماهی از تخم خارج می گردد. این ماهی گوشتخوار است و اگر در منزل در ظرف آب نگهداری شود باید گوشت گاو بی چربی را چرخ کرده به آن داد یا در صورت امکان برای وی تخم مورچه تهیه کرد. (فرهنگ فارسی معین ).
9- خورشید ماهی ؛ گونه ای ماهی زیوری ریز استخوانی به طول 12 تا 15 سانتیمتر. وجه تسمیه اش بمناسبت رنگهای درخشان قرمز و طلایی آن است . محل زندگی این ماهی در دریاچه ها و رودهای آمریکای شمالی است . (فرهنگ فارسی معین ).
10- ریگ ماهی ؛ رجوع به «سقنقور» و «ریگ ماهی » شود.
11- سس ماهی ؛ رجوع به «ماهی ریش دار» (شماره ٔ 45) شود.
12- سفره ماهی ؛ گونه ای ماهی از راسته ٔ سلاسین که سر دسته ٔ تیره ٔ خاصی به نام سفره ماهیها میباشد که انواع اره ماهی و اژدر ماهی در این تیره جای می گیرند. سفره ماهی دارای بدنی پهن است و باله های سینه ای در بسیاری مواضع متصل اند. این حیوان برروی شنهای کف دریا می خوابد و به وسیله ٔ حرکات موجی باله ٔ شنا برمی خیزد، ولی در موقع شنا دارای سرعت بسیار است . اسپر ماهی . (فرهنگ فارسی معین ).
13- سگ ماهی ؛ الف - تاس ماهی . رجوع به سگ ماهی و تاس ماهی شود. ب - تیره ای از ماهیها که جزو راسته ٔ سلاسین ها می باشند. اسکلت بدن این ماهیها فقط غضروفی است و جانورانی چابک و قوی و منحصراً گوشتخوارند. غالباًعظیم الجثه می باشند و برخی اقسام آن ممکن است تا 20متر طول پیدا کنند. انواع ماهیهای درنده و مخوف از قبیل انواع کوسه ها جزو این تیره محسوبند. نمونه ای ازاین تیره ، سگ ماهیی به نام کار کاردن می باشد. (فرهنگ فارسی معین ).
14- شاه ماهی ؛ نوعی ماهی استخوانی دریازی از راسته ٔ تله اوستئن ها (طول در حدود 25 سانتیمتر) که دارای گونه های متعدد است . قد این ماهی کوتاه است ودارای دو باله ٔ شنای پشتی است و در فک پایین دارای دو زایده ٔ ریش مانند است . زمینه ٔ بدنش متمایل به قرمز و دارای نقاط تیره در پهلوها و یک سطح تیره در پشت است . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به شاه ماهی شود.
15- شگ ماهی ؛ گونه ای ماهی ریز استخوانی از راسته ٔ تله اوستئن های دریازی که در دریای خزر نیز فراوان است و در حقیقت یکی از گونه های ماهی حشینه است که انواع آن را اهالی شمال به نام کولی و ریزه کولی نامند. ماهی کولی . (فرهنگ فارسی معین ).
16- شمشیر ماهی ؛ گونه ای ماهی استخوانی دریازی از راسته ٔ تله اوستئن ها و از دسته ٔ آکانتوپتریژین ها که طولش بالغ بر5 متر است . قسمتی از استخوان فک بالای این ماهی طویل شده به شکل شمشیر درآمده (علت وجه تسمیه ). این ماهی در اکثر دریاها می زید و از زایده ٔ فک بالایش که بصورت شمشیر است جهت دفاع و احیاناً حمله به حیوانات دیگر استفاده می کند. سیف . سیف ماهی . سمک الذهبی . ماهی طلایی . (فرهنگ فارسی معین ).
17- شیر ماهی ؛ گونه ای ماهی استخوانی دریازی از راسته ٔ تله اوستئن ها که قد کوتاهی دارد و جزو ماهیانی است که در خلیج فارس نیز صید می گردد. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به شیر ماهی شود.
18- کوسه ماهی ؛ رجوع به کوسه درردیف خود شود.
19- گاو ماهی ؛ گونه ای ماهی کوچک استخوانی از تیره ٔ سیپرینیده ها که اقسام آن روخانه ای است و برخی نمونه های دریازی نیز دارد. این ماهی بیشتر به ماهی سیاه رودخانه معروف است . ماهی سیاه رودخانه . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به گاو ماهی در ردیف خود شود.
20- لرز ماهی ؛ رجوع به اژدر ماهی شود.
21- لعل ماهی ؛ رجوع به لعل ماهی شود.
22- مارماهی ؛ رجوع به مارماهی شود.
23- ماش ماهی ؛ رجوع ماش ماهی شود.
24- ماهی آزاد؛ گونه ای ماهی استخوانی از راسته ٔ تله اوستئن ها و از دسته ٔ فیزستوم ها که کیسه ٔ هوایی شنا در آنها با مری مربوط است . این ماهی سردسته ٔ تیره ٔ خاصی به نام ماهیان آزاد یا سالمونیده ها می باشد. محل ماهی آزاد در دریاهای سرد و معتدل نیمکره ٔ شمالی زمین است و در بحر خزر نیز وجوددارد. ماهی آزاد از بهترین و زیباترین ماهیها و درازاندام و درخشان و خوش هیکل است و جزو ماهیان فلسدار می باشد و از حیوانات کوچک تغذیه می کند. قد آن تا 2 متر می رسد. ماهی آزاد نر در سن جفت گیری کمرش آبی و پهلویش خاکستری نقره ای و شکمش قرمز رنگ است . در این موقع گوشت آن هم صورتی و بسیار خوش طعم می باشد. این ماهی در آب شور دریا می زید و در آب شیرین (رودخانه ) تخم ریزی می کند. ماهی آزاد ماده بطور متوسط 20 تا 30 هزار تخم می ریزد و یک هفته پس از تخم ریزی نوزادها از تخم خارج می شوند (فصل تخم ریزی در بهمن و اسفند ماه است ) در این هنگام مادر از رودخانه به دریا برمی گردد ولی بچه ها تا سن دوسالگی در رودخانه باقی می مانند و دراین وقت قدشان بین 40 تا 60 سانتیمتر است . پس از سن دو سالگی بچه ها به طرف دریا سرازیر می شوند و بقیه ٔ عمر خود را در دریا می گذرانند و در آنجا رشد می کنند.آزاد ماهی . (فرهنگ فارسی معین ).
25- ماهی اسبله ؛ جزو ماهیان بحر خزر است . ماهیی است بزرگ که دهانی فراخ دارد و ریشو میباشد و دو ردیف دندان در دهان دارد. اسبیله . اسبیلی . (فرهنگ فارسی معین ). این نوع ماهی بدون فلس است .
26-ماهی اسبیلی ؛ ماهی اسبیله . رجوع به ماهی اسبله (شماره 25) شود.
27- ماهی اشه ؛ رجوع به «ماهی حشینه » (شماره ٔ 33) شود.
28- ماهی اشنه ؛ نوعی از ماهی باشد بسیار کوچک و آن را از جانب هرموز آورند و ماهیابه را از آن سازند و معنی ترکیبی آن ماهی نارس باشد چه اشنه به معنی نارس آمده است . (برهان ) (آنندراج ).
29- ماهی برقی ؛ الف - اژدر ماهی . رجوع به اژدر ماهی شود. ب - گونه ای ماهی استخوانی از راسته ٔ تله اوستئن ها و از دسته ٔ فیزوستوم ها که بدنی کشیده و دراز شبیه به مارماهی داردو مخصوص رودخانه ٔ آمازون است . طول بدنش تا دو متر می رسد که چهار پنجم آن بوسیله ٔ دمی اشغال شده و در آنجا یک دستگاه مولد الکتریسیته ٔ قوی وجود دارد که تا 800 ولت ممکن است اختلاف پتانسیل داشته باشد. (فرهنگ فارسی معین ).
30- ماهی پرنده ؛ گونه ای ماهی استخوانی از دسته ٔ آکانتوپتریژین ها که فاقد کیسه ٔ هوایی هستند و یا اگر دارای کیسه ٔ هوایی باشند کوچک و تحلیل رفته است و به مری آنها ارتباطی ندارد. باله های سینه ای این جانور بسیار رشد ونمو کرده و تبدیل به بال حقیقی شده است و جانور به کمک آنها می تواند در حدود 5 متر از سطح دریا ارتفاع بگیرد و مسافتی بالغ بر صد متر پرواز کند و به این وسیله از چنگ دشمنان خود که مورد صیدآنها واقع می شود، فرار نماید. محل زندگی این ماهی در دریای گرم است و حدود 50 گونه از آن شناخته شده است و گونه ای از آن به نام چلچله دریایی در بحرالروم (مدیترانه ) نیز وجود دارد.پرنده ماهی . (فرهنگ فارسی معین ).
31- ماهی تلاجی ؛ ماهی کُلُمَه . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کُلُمَه شود.
32- ماهی جنگی ؛گونه ای ماهی استخوانی که جزو ماهیهای زینتی است و اندام رنگارنگی دارد و قدش بین 5 تا 8 سانتیمتر است . باله ٔ شنای پشتیش باریک ولی بسیار بلند و دارای 7 تا 10 تیغه ٔ استخوانی است . این ماهی در آبهای هندوستان و سوماترا و جاوه و برنئو می زید و عشق شدیدی به جنگ دارد و به همین جهت در سیام آن را تربیت کنند و جنگ آن را با ماهیهای دیگر نمایش می دهند. (فرهنگ فارسی معین ).
33- ماهی حشینه ؛یکی از گونه های ماهی ساردین است . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به حشینه و ساردین شود.
34- ماهی حلوا؛ گونه ای ماهی استخوانی از دسته ٔ آکانتوپتریژین ها که در باله های شنای خود دارای اشعه ٔ سخت می باشد و مخصوص دریاهای گرم و معتدل و در خلیج فارس نیز فراوان است . (فرهنگ فارسی معین ).
35- ماهی حمد؛ گونه ای ماهی استخوانی از راسته ٔ تله اوستئن ها و از دسته ٔ آکانتوپتریژین ها که در حدود 40 گونه از آن شناخته شده و مخصوص دریاهای گرم کره ٔزمین هستند و درخلیج فارس نیز فراوان است . قد این ماهی متوسط و بدنش مخطط و کله اش زرد و پیشانیش قهوه ای و زمینه ٔ بدنش آبی رنگ است . ماهی همبلو. (فرهنگ فارسی معین ).
36- ماهی حوض ؛ گونه ای ماهی زینتی استخوانی از راسته ٔ تله اوستئن ها و از تیره ٔ سیپرینیده ها که حداکثر طولش تا 20 سانتیمتر می رسد. این ماهی به رنگهای مختلف قرمز و طلایی و ابلق و متمایل به سفید وجود دارد. اصل این ماهی را از چین می دانند ولی امروزه در اکثر نقاط کره ٔ زمین در حوضها نگهداری می شود. ماهی سرخ . ماهی قرمز. (فرهنگ فارسی معین ).
37- ماهی خار؛ گونه ای ماهی استخوانی از راسته ٔتله اوستئن ها . وجه تسمیه اش بدان جهت است که به محاذات باله ٔ شنای پشتی و در جلو دارای چند تیغه ٔ استخوانی نوک تیز خار مانند است این ماهی از دو پهلو به هم فشرده است ولی از پشت و سینه و شکم برآمده می باشد. باله ٔ شکمی ندارد و روی کمر و دمش خطهای آبی دارد. ماهی پیرزن . (فرهنگ فارسی معین ).
38- ماهی خاردار رودخانه ای ؛ گونه ای ماهی استخوانی که مخصوص رودخانه ها (آبهای شیرین ) است . طولش بین 30 تا 40 سانتی متر و وزنش بین 1 تا 2 کیلوگرم است . باله ٔ پشتی این حیوان دارای تیغه های استخوانی نوک تیز خار مانند است . رنگش سبز مایل به زرد و یا قهوه ای قرمز رنگ با خطوط پهن تیره است ولی در فصول مختلف تغییر رنگ می دهد. این ماهی در رودخانه های نیمکره ٔ شمالی می زید و گوشتش مطلوب است . (فرهنگ فارسی معین ).
39- ماهی خاویار؛ رجوع به خاویار و تاس ماهی شود.
40- ماهی دراکول ؛ یکی از گونه های ماهی خاویار است که دارای پوزه ٔ باریک و درازی است . (فرهنگ فارسی معین ).
41- ماهی درشت قنات ؛ گونه ای ماهی استخوانی از تیره ٔ سیپرینیده ها که مخصوص آبهای شیرین است ودر رودخانه ها و قناتهای پرآب می زید. قدش به 15 سانتیمتر می رسد. کمرش سبز و سر و پهلوهایش سفید نقره ای است . از حشرات تغذیه می کند. گوشتش پر استخوان می باشد و مزه اش خوب نیست . از فلسهای این ماهی ، ماده ای به نام اسانس خاور (مشرق ) بدست می آید که از آن مروارید بدل می سازند. از چهل هزار ماهی می توان یک کیلوگرم اسانس به دست آورد. (فرهنگ فارسی معین ).
42- ماهی ریز؛ ماهی ریز نوع از ماهی خرد که آن را از دریای اتلانتیک و یا از دریای مدیترانه می گیرند و در روغن زیتون حفظ کرده می خورند. (ناظم الاطباء). و رجوع به ساردین شود.
43- ماهی ریز قنات ؛ گونه ای ماهی استخوانی از تیره ٔ سیپرینیده ها که مخصوص قناتها و رودخانه ها است . قدش تا 10 سانتیمتر میرسد. گوشتش خوشمزه است و به حالت دسته جمعی در ته نهرها حرکت می کند. شکم و پهلوهایش نقره ای می باشد. کمرش قهوه ای خالدار است . (فرهنگ فارسی معین ).
44- ماهی ریزه کولی ؛ یکی از گونه های شگ ماهی است که سفید رنگ و قدش بین 15 تا 20 سانتیمتر است و در مرداب بندر انزلی نیز فراوان است . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به شگ ماهی (شماره ٔ 15) ذیل همین مدخل شود.
45- ماهی ریش دار؛ گونه ای ماهی استخوانی از تیره ٔ سیپرینیده ها که در رودخانه ها می زید و قدش تا یک متر و وزنش بین 5 تا 6 کیلوگرم است . دور دهانش دو جفت رشته به فک اعلی آویخته است (علت وجه تسمیه ). ماهی سس . سس ماهی . (فرهنگ فارسی معین ).
46- ماهی زرین ؛ الف - نوعی ازماهی باشد که در میان ریگ پیدا شود و چنان صاحب قوت باشد که در میان ریگ ده گز و پانزده گز بدود و آن در نواحی بغداد و ملک سند بهم میرسد و آن را به عوض سقنقور به کار برند. (برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (فرهنگ رشیدی ) :
ای تنم ماهی زرین و ره عشق تو ریگ
وی دلم تیهوی خونین و غمت با بزنی .

شرف الدین شفروه (از فرهنگ رشیدی ).


ب - بعضی گویند ماهی زرین همان سقنقور است . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). سقنقور. (ناظم الاطباء). ج - ماهی قزل آلا؛ رجوع به ماهی قزل آلا شود.
47- ماهی ساردین . رجوع به ساردین شود.
48- ماهی سالور.رجوع به ماهی اسبله (شماره ٔ 25) شود.
49- ماهی سبیلی . رجوع به ماهی اسبله (شماره ٔ 25) شود.
50- ماهی سرخ . رجوع به ماهی حوض (شماره 36) شود.
51- ماهی سفید. گونه ای ماهی استخوانی از راسته ٔ تله اوستئن ها که طولش در حدود 50 سانتیمتر است . بهترین گونه ٔ این ماهی در دریای خزر فراوان است و همه ساله صید می شود و از ماهیهای اصیل دریای مذکور می باشد. گوشتش سفید خوش طعم است . این ماهی را پس از صید در شمال ایران بجهت محفوظ ماندن شکمش را پاره کرده امعاء و احشاء آن را خارج می کنند و نمک سود نموده دود می دهند و به نام ماهی دودی به بازار عرضه می کنند. (فرهنگ فارسی معین ).
52- ماهی سلور ؛ ماهی صلور. رجوع به صلور و سلور و ماهی اسبله شود.
53- ماهی سوف ؛ گونه ای ماهی استخوانی از راسته ٔ تله اوستئن ها که بدنی کشیده و پوزه ٔ نسبةً باریک و دو باله ٔ شنای پشتی دارد. این ماهی گاهی قدش به 1/25 متر هم میرسد و وزنش در این حال بالغ بر 15 کیلوگرم می شود. کمر ماهی سوف خاکستری سبز رنگ و شکمش نقره ای سفید و بالهایش دارای خالهای سیاه رنگ است و بیشتر در ته آب زندگی می کند گوشت این ماهی لذیذ است و تازه و دودی آن مصرف می گردد. از تخم آن نیز خاویار تهیه می گردد. ماهی صوف . سوف . (فرهنگ فارسی معین ).
54- ماهی سیم ؛ ماهی شیم . (ناظم الاطباء). گونه ای ماهی استخوانی از تیره ٔ سیپرینیده ها که دارای فلسهای نسبةً درشت می باشد و باله ٔ شنای پشتی آن کوتاه است . شکل بدنش بیضی متناسب و قشنگی است و باله ٔ شنای مخرجیش تا حدی طویل است . این ماهی بیشتر در آبهای راکد رودخانه ها می زید و گاهی هم در دریا وارد می شود. طولش تا 50 سانتیمتر می رسد. بیشتر برای ازدیاد، این ماهی را در برکه های مخصوص تربیت ماهی ، نگهداری می کنند. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به ماهی شیم (شماره ٔ 57) شود.
55- ماهی شیر؛ نوعی ماهی در چاه بهار درازی آن گاه به یک ذرع و نیم می رسد. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به شیر ماهی شود.
56- ماهی شیشک ؛ بیاح . (مهذب الاسماء، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نوعی از ماهی . (دهار، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
57- ماهی شیم ؛ ماهی کوچک که بر پشت نقطه های سپید دارد. (آنندراج ). ماهی سیم .قسمی از اره ماهی خرد و کوچک . (ناظم الاطباء) :
تا بود عارض بت رویان چون سیم سپید
تا بود عارض بت رویان چون ماهی شیم .

فرخی .


ماه و ماهی را مانی تو ز روی و اندام
ماه دیده ست کسی نرم تر از ماهی شیم .

ابوحنیفه ٔ اسکافی .


مرد باید که مار گرزه بود
نه نگار آورد چو ماهی شیم .

ابوحنیفه ٔ اسکافی .


جز که تو زنده به مرده به جهان کس نفروخت
مار و افعی بخریدی بدل ماهی شیم .

ناصرخسرو.


یقین شناس که باخط مقاومت نکند
رخی چو ماه تمام و تنی چو ماهی شیم .

ازرقی .


زلفهایش به دست من چون شست
من چو صیاد و او چو ماهی شیم .

عمعق بخارایی (از آنندراج ).


پشیزه داغ شود بر مسام ماهی شیم .

انوری (از آنندراج ).


و رجوع به ماهی سیم شود.
58- ماهی صلور؛ ماهی سلور. و رجوع به صلور و سلور شود.
59- ماهی طلایی ؛ الف - ماهی حوض . رجوع به ماهی حوض شود. ب - شمشیر ماهی ؛ رجوع به شمشیر ماهی شود.
60- ماهی عنبر؛ کاشالوت . رجوع به کاشالوت و عنبر و گاو عنبر شود.
61- ماهی غاطوس ؛ به هر فرد از پستانداران راسته ٔ قطاس ها اطلاق می شود. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به قطاس شود.
62- ماهی غباد (ماهی قباد)؛ یکی از گونه های شیر ماهی است . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به شیر ماهی شود.
63- ماهی قرمز. رجوع به ماهی حوض (شماره ٔ 36) شود.
64- ماهی قزل آلا؛ گونه ای ماهی استخوانی از راسته ٔ تله اوستئن ها و از دسته ٔ فیزوستوم ها که مخصوص آبهای شیرین است و در رودخانه های سرد و معتدل نیمکره ٔ شمالی می زید. این ماهی لذیذترین ماهیهای آب شیرین می باشد و در نقاط ییلاقی رودخانه های ایران نیز فراوان است . طول ماهی قزل آلا بطور متوسط بین 25 تا 40 سانتیمتر است . بدنش کشیده و رنگش تقریباً زیتونی است . پهلوهایش دارای خالهای قرمز است و دهانش دندان دارد. ماهی زرین . ماهی قزل آله . (فرهنگ فارسی معین ).
65- ماهی کپور؛ گونه ای ماهی از راسته ٔ تله اوستئن ها و از تیره ٔ سیپرینیده ها که جزو ماهیان آبهای شیرین است و در رودخانه ها و آبهای راکد می زید و در شمال ایران نیز فراوان است . رنگش قهوه ای مایل به سبز است و در ناحیه ٔ پشت تیره تر و در ناحیه ٔ شکم روشن تر است . طولش بین 30 سانتیمتر تا یک متر است . (فرهنگ فارسی معین ).
66- ماهی کفال ؛ گونه ای ماهی استخوانی از راسته ٔ تله اوستئن ها و از دسته ٔ آکانتوپتریژین ها که در حدود 70 قسم از آن شناخته شده است . فلسهایش نسبةً درشت و گرد و قدآن به اندازه ٔ ماهی سفید است . این ماهی در اکثر دریاها می زید و قریب 30 سال قبل بوسیله ٔ مؤسسات علمی ماهی شناسی کشور شوروی تخم آن در دریای خزر ریخته شد و به وضع حیرت انگیزی نسل آن در این دریا رو به ازدیاد گذاشت بطوریکه اکنون تعدادش از سایر ماهیها بیشتر است و هر سال تعداد زیادی از آن صید می شود. (فرهنگ فارسی معین ).
67- ماهی کلمه . رجوع به کله مه شود.
68- ماهی کوسه ؛ لُخم (منتهی الارب ). رجوع به کوسه در ردیف خود شود.
69- ماهی کولی ؛ یکی از گونه های شگ ماهی است . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به شگ ماهی شود.
70- ماهی گرد؛ ماهی سیم . (ناظم الاط

ماهی . (ع ص ) ریزنده ٔ آب . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).


ماهی . [ ی َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) کلمه ٔ عربی از «ما» و «هی » یعنی چه چیز است آن . (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

جانوری آبزی، مهره دار، خونسرد، و دارای آبشش و باله که بعضی از انواع آن بدنی پوشیده از فلس دارند.
* ماهی خاویار: (زیست شناسی ) هریک از ماهی های خوراکی غضروفی، شامل اوزن برون، تاس ماهی، و فیل ماهی که تخم آن ها به صورت خاویار مصرف می شود.
* ماهی آزاد: (زیست شناسی ) نوعی ماهی خوراکی دریازی با بدن کشیده که در رودخانه تخم ریزی می کند، آزادماهی.
* ماهی برقی: (زیست شناسی ) نوعی ماهی با بدنی پهن و پوستی صاف که به وسیلۀ دستگاه مخصوصی که در بدن خود دارد نیروی برق تولید می کند، ماهی اژدر، سفره ماهی.
* ماهی پرنده: (زیست شناسی ) نوعی ماهی با باله های پهن که در آب های گرم زیست می کند و می تواند تا ۵ متر از سطح آب بالا بجهد.
* ماهی دودی: نوعی ماهی سفید که آن را از دریا صید می کنند و پس از خالی کردن شکم او گوشتش را مدتی در نمک می گذارند و بعد دود می دهند و نگه می دارند.
* ماهی سفید: (زیست شناسی ) نوعی ماهی خوراکی با گوشتی سفید که در دریای خزر زیست می کند.
* ماهی شیم: (زیست شناسی ) = شیم
* ماهی قزل آلا: (زیست شناسی ) نوعی ماهی خوراکی از خانوادۀ ماهی آزاد، با پوستی پوشیده از خال های تیره که معمولاً در رودخانه ها زندگی می کند.
* ماهی کولی: (زیست شناسی ) نوعی ماهی کوچک با قدی در حدود ۳۰ سانتی متر. شکمش سفید و پشتش آبی رنگ است.

جانوری آبزی، مهره‌دار، خونسرد، و دارای آبشش و باله که بعضی از انواع آن بدنی پوشیده از فلس دارند.
⟨ ماهی خاویار: (زیست‌شناسی) هریک از ماهی‌های خوراکی غضروفی، شامل اوزن‌برون، تاس‌ماهی، و فیل‌ماهی که تخم آن‌ها به‌صورت خاویار مصرف می‌شود.
⟨ ماهی آزاد: (زیست‌شناسی) نوعی ماهی خوراکی دریازی با بدن کشیده که در رودخانه تخم‌ریزی می‌کند؛ آزادماهی.
⟨ ماهی برقی: (زیست‌شناسی) نوعی ماهی با بدنی پهن و پوستی صاف که به‌وسیلۀ دستگاه مخصوصی که در بدن خود دارد نیروی برق تولید می‌کند؛ ماهی اژدر؛ سفره ماهی.
⟨ ماهی پرنده: (زیست‌شناسی) نوعی ماهی با باله‌های پهن که در آب‌های گرم زیست می‌کند و می‌تواند تا ۵ متر از سطح آب بالا بجهد.
⟨ ماهی دودی: نوعی ماهی سفید که آن را از دریا صید می‌کنند و پس از خالی کردن شکم او گوشتش را مدتی در نمک می‌گذارند و بعد دود می‌دهند و نگه می‌دارند.
⟨ ماهی سفید: (زیست‌شناسی) نوعی ماهی خوراکی با گوشتی سفید که در دریای خزر زیست می‌کند.
⟨ ماهی شیم: (زیست‌شناسی) = شیم
⟨ ماهی قزل‌آلا: (زیست‌شناسی) نوعی ماهی خوراکی از خانوادۀ ماهی‌ آزاد، با پوستی پوشیده از خال‌های تیره که معمولاً در رودخانه‌ها زندگی می‌کند.
⟨ ماهی کولی: (زیست‌شناسی) نوعی ماهی کوچک با قدی در حدود ۳۰ سانتی‌متر. شکمش سفید و پشتش آبی‌رنگ است.


دانشنامه عمومی

ماهی نام یک دسته از جانداران خون سرد آبزی است. ماهی ها به کمک باله در آب حرکت می کنند که هنگام دور زدن از باله های سینه ای و هنگام حرکت سریع از بالهٔ دمی استفاده می کنند. پوست بدن ماهی ها از پولک پوشیده شده است و لغزنده است. ماهی ها با آب شش های دو طرف سر خود تنفس می کنند. ماهی ها در آب تخم ریزی می کنند و از هر تخم یک ماهی متولد می شود. بطور کلی می توان گفت ماهی ها جزء دسته آبزیان بوده و تخم گذار هستند.
بی آروارگان
†تخته پوستان
غضروف ماهیان
پرتوبالگان
گوشتی بالگان
ماهی ها اعضای گروه نافراگیری از موجودات زنده اند که همهٔ آبزیان آبششدار جمجمه دار که دست و پای آن ها انگشت ندارد در این دسته جای می گیرد. دسته هایی مانند مخاطی واران، مکنده ماهی ها، غضروف ماهیان و ماهیان استخوانی همگی از این جمله اند. بیشتر ماهی ها خونسردند به عبارت دیگر اجازه می دهند تا دمای بدنشان با دمای فضای پیرامون تغییر کند از این رو برخی شناگران چابک و بزرگ مانند کوسه بزرگ سفید و ماهی تن دمای درونی بدنشان را کمی بالاتر نگه می دارند. ماهی ها در آب های جهان رها شده اند تقریباً در هر محیط آبی می توان ماهی پیدا کرد از جریان های تند آب که از بالای کوه ها سرچشمه می گیرد (مانند ماهی تندابه) تا منطقهٔ مغاکی و حتی ناحیهٔ هدل در عمیق ترین نقاط اقیانوس (مانند مارماهی سانان پلیکانی و قلابچه ماهی) ماهی زندگی می کند. ماهی ها ۳۳٬۱۰۰ گونهٔ توصیف شده دارند که در میان مهره داران گسترده ترین گونهٔ جانوری است. محل زندگی ماهی آب یا بطور دقیق تر و علمی تر آب طبیعی است. هر جایی که آب طبیعی مثل برکه و رودخانه وجود داشته باشد ماهی می تواند در آنجا زندگی کند. به عنوان یک اصل علمی می توان گفت که هر جا آب طبیعی مانند رودخانه و اقیانوس وجود داشته باشد ماهی هم در آنجا وجود دارد.
ماهی یکی از منابع با اهمیت برای انسان ها است به ویژه منبع خوراکی. ماهیگیران عمده یا افرادی که تنها برای گذران زندگی ماهی می گیرند این جانور را از فضای وحش صید می کنند (نگاه کنید به ماهی گیری یا پرورش ماهی) یا از استخرها یا قفس هایی که در اقیانوس کار گذاشته اند (نگاه کنید به آبزی پروری) ماهی بدست می آورند. همچنین برخی ماهی را برای فروش به عنوان حیوان خانگی صید می کنند و در آکواریوم ها به نمایش می گذارند. علاوه بر این موارد یاد شده ماهی در میان برخی فرهنگ ها نقش ایزدی هم داشته و به عنوان نماد مذهبی یا هنری در کتاب ها و فیلم ها از آن یاد شده است.
عبارت ماهی برای اشاره به جانوری است جدای از چهاراندامان (مانند دوزیستان، خزندگان، پرندگان و پستانداران) که همگی اجداد مشترک دارند، از این رو ماهی ها گروه نافراگیر دانسته می شوند که در سامانه شناسی زیستی یک گروه کامل نیست.

ماهی (ابهام زدایی). ماهی ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
ماهی (الیگودرز)
ماهی (صورت فلکی)
ماهی (فیلم)

ماهی (الیگودرز). ماهی، روستایی از توابع بخش زز و ماهرو شهرستان الیگودرز در استان لرستان ایران است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان ماهرو قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۴ نفر (۲۰خانوار) بوده است.

ماهی (صورت فلکی). مختصات: ۰۱h ۰۰m ۰۰s٬ +۱۵° ۰۰′ ۰۰″
بایر........نام...........زبان..............معنی
ά...............الریشا....عربی..........ریسمان
β...............سمک............عربی..............ماهی
δ.........Linteum.............لاتین..........خط
ό........Torcular.............لاتین..............لوله شکل دار
έ...............کهت...........فارسی.........مربوط به نجوم
ή.....Kullat Nunu.............زبان اکدی.....ماهی
ζ..........Revati.............هندی..........ثرومتند
به علاوه ستاره Van Maanen نیز در این صورت فلکی قرار دارد.
صورت فلکی ماهی یا حوت (به انگلیسی: Pisces) از صور فلکی منطقةالبروج است که بعد از دلو و قبل از بره قرار دارد.
در این پیکر آسمانی ستارهٔ درخشانی دیده نمی شود.
این صورت فلکی در اوائل آبانماه در بهترین وضعیت رصدی قرار می گیرد. در نقشه ها به صورت دو ماهی ترسیم شده اند که با طنابی به هم متصل هستند. خورشید در زمان عبور از نقطه اعتدال بهاری یعنی شروع بهار در محدوده این صورت فلکی قرار می گیرد. پرنورترین ستاره این صورت فلکی رشاء نام دارد که در زبان عربی به معنای گره می باشد. این گره در طنابی که دو ماهی را در برگرفته وجود دارد.

ماهی (غذا). گونه های بسیاری از ماهیها به عنوان خوراک مصرف می شوند و این مطلب در همهٔ دین ها پذیرفته شده است. منظور از ماهی، اشاره به انواع حلزون صدف دار، نرم تنان، سخت پوستان و خارپوستان است. در زبان فارسی عبارت متفاوتی برای ماهی به عنوان خوراک و ماهی به عنوان یک جانور وجود ندارد اما در برخی زبان ها مانند اسپانیایی این تفاوت وجود دارد. منظور از خوراک دریایی نیز هرگونه ماهی است که از اقیانوس، دریا یا هرگونه زندگی آبی دیگر صید می شود.
تا کنون بیش از ۳۲ هزار گونه ماهی توصیف شده است اما تنها شمار اندکی از گونه های آنها خوراک انسان اند.
ماهی ها به روش های گوناگونی برای خوراک آماده می شوند. ماهی می تواند به صورت خام مصرف شود (مانند ساشی می)؛ یا می تواند مزهٔ آن با روش هایی مانند خواباندن تغییر کند (مانند سویچه) یا روش ترشی انداختن یا دودی کردن (مانند آزادماهی دودی) روی آن دگرگونی ایجاد کند یا می توان آن را به روش های تنوری کردن، سرخ کردن (مانند چیپس و ماهی)، کباب کردن شبکه ای، تنگاب پزی یا بخارپز کردن کاملاً پخت.
بسیاری از روش های فراوری که در طول زمان بر روی ماهی صورت گرفته واقعاً نیاز نیست اما چون مزهٔ نهایی مورد پسند مردم بوده، همچنان صورت می گیرند.

ماهی (فیلم). ماهی فیلمی به کارگردانی و نویسندگی کامبوزیا پرتوی ساختهٔ سال ۱۳۶۶ است. این فیلم که جوایز متعددی از جشنواره های داخلی و خارجی کسب کرد اولین فیلم غزل شاکری به عنوان بازیگر و اولین فیلم جعفر پناهی به عنوان دستیار کارگردان و همچنین اولین فیلم کتایون شهابی به عنوان منشی صحنه بود.
عطاءالله زاهد
محبوبه بیات
اعظم قشقایی
حسن شجاع
احمد پژمان
نصراله تنباکویی
علی مرادی
حسن نوری
حمیدرضا مرادی
غزل شاکری

دانشنامه آزاد فارسی

ماهی (fish)
مهره داران۱ آبزی. ماهی ها از آبشش برای گرفتن اکسیژن از آب شیرین یا آب دریا استفاده می کنند و به سه گروه اصلی تقسیم می شوند: ماهی های استخوانی، شامل گلدفیش، کُد، و تون؛ ماهی های غضروفی، شامل کوسه ها، و سفره ماهی ها؛ و ماهی های بدون آرواره شامل انواع دهان گِردان. بعضی از ماهی ها تقریباً در همۀ آب های دنیا، جز در آب بسیار شور بحرالمیّت و برخی از چشمه های آب گرم، یافت می شوند. از ۳۰هزار گونه ماهی تقریباً ۲۵۰۰ گونه ماهی های آب شیرین اند.ماهی های استخوانی. اکثر ماهی های زنده کنونی، حدود ۲۰هزار گونه، را تشکیل می دهند. اسکلت استخوانی دارند، حرکتشان با باله های متحرک کنترل می شود، و بدنشان معمولاً از فلس پوشیده شده است. آبشش ها با سرپوش منفردی پوشیده شده اند. بسیاری از آن ها کیسۀ شنا۲ دارند که ماهی با آن خود را شناور می کند. اغلب آن ها تخم گذارند و گاهی به تعداد فراوان تخم می گذارند. برخی از ماهی های کُد تا ۲۸میلیون تخم تولید می کنند. این ماهی ها تخم هایشان را در دریای آزاد می گذراند و احتمالاً بیش از ۲۸ عدد آن ها زنده نمی مانند تا بالغ شوند. گونه هایی که تعداد کمتری تخم می گذارند، اغلب در لانه از آن ها محافظت می کنند یا تخم ها را در دهانشان پرورش می دهند. برخی ماهی ها با لقاح داخلی تخم ها را تا زمان خروج نوزاد از تخم در بدن خود نگه می دارند و نوزاد را به دنیا می آورند (زنده زا). اکثر ماهی های استخوانی۳ شعاع باله ای دارند، امّا تعدادی از آن ها، مثل ماهی های شش دار و سیلاکنت ها، بالۀ گوشتی دارند.
ماهی های غضروفی. این ماهی ها مهاجم و شکارچی اند. کمتر از ۶۰۰ گونه کوسه و سفره ماهی شناسایی شده است. این ماهیان اسکلت غضروفی دارند و دهانشان معمولاً زیر سر قرار دارد. بینی بزرگ و حساس و مجموعه ای از شکاف های آبششی باز در دو طرف ناحیۀ گردن این ماهی ها وجود دارد. کیسۀ شنا ندارند و برای شناورماندن باید مدام شنا کنند. ممکن است تخم بگذارند یا زنده زا باشند. بعضی از انواع ماهی های غضروفی۴، مانند کوسه ها، شکل خود را طی میلیون ها سال حفظ کرده اند.
ماهی های فاقد آرواره. طرح بدن ماهی های فاقد آرواره۵ شبیه بعضی از مهره داران اولیه است که قبل از ماهی های آرواره دار حقیقی تکامل یافتند. در واقع ستون مهره۶ ندارند، ولی دارای طناب پشتی۷ اند. جانور دهان گردی با نام لامپری۸ با دهان سوهان کننده و بادکش مانند خود قادر است به ماهی ها بچسبد و از آن ها تغذیه کند. دهان گردان دیگر، شامل هگ فیش ها یا مارماهی ها، همگی دریایی و بسیار باریک اند و از مردار و ماهی های زخمی تغذیه می کنند. بزرگ ترین ماهی دنیا کوسه والی، با نام علمی Rhineodon typus، است که بیش از بیست متر طول دارد. کوچک ترین ماهی گوبی قد کوتاه (کوتوله)، با نام علمی Pandaka pygmaea، است که۷.۵ تا۹.۵ میلی متر طول دارد. به علم مطالعۀ ماهی ها ماهی شناسی۹ می گویند.
ماهی به منزلۀ غذا. ترکیب غذایی گوشت ماهی شبیه ترکیب غذایی گوشت قرمز است، جز آن که ذخیرۀ چربی مشخصی ندارد. ماهی هایی که چربی نسبتاً فراوانی دارند عبارت اند از ماهی آزاد، ماهی خال مخالی (ماکرو)، و شاه ماهی. ماهی های سفید مانند ماهی کُد، هداک و ایتینگ فقط۰.۴ تا چهار درصد چربی دارند. ماهی ها منابع خوب ویتامین های ب و یُدند و کبدِ چرب ماهی ها منبع خوب ویتامین های آ و د است. کلسیم از ماهی هایی با استخوان بندی نرم، مانند ساردین ها، به دست می آید. اشپل۱۰ و خاویار۱۱ حاوی پروتئین بالایی، حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد، اند.
ویژگی های فیزیکی. ماهی ها معمولاً مقاومت کمی در برابر آب دارند. پوست آن ها حاوی یاخته های رنگدانه ای (کرماتوفور۱۲) است، که ماهی را قادر می کند تا برای همسانی با محیط تغییر رنگ دهد. ماهی ها دارای غدد مخاطی اند که به تنظیم اسمزی۱۳ و توازن آب و نمک کمک می کند و بر اثر پوشاندن پوست با لایه ای مخاطی از آن در مقابل باکتری ها نیز محافظت می کنند. در اکثر گونه ها، محافظت در برابر سایش به عهدۀ فلس هاست. اکسیژن آب هنگام تلمبه شدن آب از دهان به آبشش ها به دست می آید. کار آیی دستگاه تبادل گازی با کاربرد روش جریان مخالف۱۴ افزایش پیدا می کند، زیرا در این جریان، خونِ حاوی کمترین اکسیژن مخالفِ جهتِ حرکتِ آبِ با اکسیژن فراوان است و هم زمان، دی اکسید کربن به آب منتقل می شود. آبشش ها معمولاً سرپوش دارند و با حرکات دهان و سرپوش برانشی۱۵ (پوشش آبشش) در معرض هواگیری قرار می گیرند. جهت جریان آب متناوباً برعکس می شود تا آبشش ها را از ذرات اضافی تمیز کند، این عمل نوعی عکس العمل سرفه مانند است. تعداد بسیاری از ماهی ها شکارچی اند و از ماهی های دیگر و بی مهرگان۱۶ تغذیه می کنند. بیشتر آن ها طعمه شان را کاملاً می بلعند و دندان ها فقط برای چسبیدن به طعمه و جهت دادنِ به آن برای کمک به بلعیدن است. شکل معده ماهی ها، از لامپری ها که در واقع معده ندارند تا کپور ماهیان که معده ای کاملاً متمایز دارند، بسیار متفاوت است. دستگاه بالۀ ماهی ها چنان طراحی شده است که به کمک ماهیچه ها و با کمترین مانور ثباتِ جانور را در حال شنا برقرار کند. تقریباً در همۀ گونه های ماهی، مخصوصاً در کوسه ها، بویایی اهمیت دارد. بسیاری از ماهی ها حس چشایی قوی دارند و جوانه های چشایی۱۷ هم در حفرۀ دهانی و هم در سایر قسمت های بدنشان وجود دارند. چندین گونۀ آن ها ریشک۱۸ دارند که ساختار ریش مانندی در اطراف دهان است و از جوانه های چشایی پوشیده شده است. ریشک ها برای جست وجوی سطح زیرین استفاده می شوند. اغلب ماهی ها به خوبی می بینند و بسیاری از ماهی های آب های کم عمق دید رنگی دارند، امّا برخی ماهی های عمق زی۱۹ و نهان زی۲۰ کورند. تقریباً همۀ ماهی ها دستگاه خط جانبی۲۱ دارند که متشکل از مجموعه ای مجاری کوچک حاوی اندام های فرورفته ای برای احساس فشار است. خط جانبی، که در مهر ه داران۲۲ پیشرفته تر، جز دوزیستان۲۳، از بین رفته است، اطلاعات باارزشی از جریان های آب، فشار، و عمق آن به ماهی می دهد. بعضی گونه ها اندام هایی برای تولید میدان الکتریکی دارند و از آن برای بی حس کردن شکار، مطلع شدن ماهی از تغییرات محیط اطراف، و برقراری ارتباط استفاده می کنند.
تنظیم اسمزی. ماهی های آب شور در محیطی با غلظتِ بالاتر از مایعات بدنشان زندگی می کنند. به این ترتیب، تمایل آن ها به گرفتن نمک از طریق انتشار و از دست دادن آب از طریق اسمز زیاد است. برای متعادل کردن دفع از طریق اسمز، این ماهی ها آب دریا را می نوشند و مقدار فراوانی از آن را در کلیه هایشان نگه می دارند. نمک اکثراً از راه یاخته هایی خاص در آبشش ها جدا و دفع می شود. ماهی های آب شیرین عکس این مشکل را دارند. بنابراین، آبِ واردشده به بدن از راه اسمز را کلیه های نسبتاً بزرگ آن های دفع می کند. برای متعادل کردن دفع نمک ها، ماهی های آب شیرین قادرند نمک غذایشان را نگه دارند. بسیاری از آن ها نیز در آبشش ها و دهانشان یاخته های جذب نمک دارند. آب کمی می نوشند و مقدار کمی آب نیز با غذا دریافت می کنند. چندین گونه، مانند ماهی آزاد، بین آب دریا و آب شیرین جابه جا می شوند و بنابراین، مجبورند دورۀ کوتاهی را در آب نسبتاً شور به سر برند تا بدنشان به شرایط جدید عادت کند.vertebratesSwim bladderbackbonenotochordLampreyichthyologyRoeCaviarchromatophoresosmotic regulationcounter current systemOperculuminvertebratestaste budsbarbelsdeep sea fishescave fisheslateral line systemhigher vertebratesamphibians

ماهی (صورت فلکی). رجوع شود به:حوت

نقل قول ها

ماهی
• «آری، برای شنا کردن در جهت مخالف جریان رود، قدرت و جرأت لازم است، هر ماهی مرده ای می تواند همسو با جریان آب حرکت کند.» -> ساموئل اسمایلز
• «احتمال وقوع هر اتفاقی در همه جا وجود دارد. تو قلاب را بیفکن؛ ماهی در همان نقطه ای که فکرش را نمی کنی، موج می زند.» -> اوید
• «اگر برکه ای را برای صید ماهی خشک کنی بدون شک تعدادی نصیبت خواهد شد، اما سال بعد ماهی ای در آن وجود نخواهد داشت.» -> لو بو وی
• «انسان بدون خدا مانند ماهی بدون دوچرخه است.» -> دیوارنوشته
• «به مارماهی مانی، نه این تمام و نه آن// منافقی چه کنی؟ مار باش یا ماهی» -> کلیله و دمنه
• «ما آموختیم تا هم چون پرندگان در آسمان بال بگشائیم و پهنه اقیانوس را چون ماهیان درنوردیم، اما هنر سادهٔ زندگی برادرانه را یاد نگرفتیم.» -> مارتین لوتر کینگ جونیور
• «ماهی بزرگی که کشتی را می بلعد در خشکی مورچه ای را حریف نیست.» -> لو بو وی
• «از آب گل آلود ماهی گرفتن.»• «اگر می خواهی ماهی فراوانی بگیری، به دریا برو.» ضرب المثل ایتالیایی• «بهتر گیرند صید ز آب گل آلود.»• «در حوضی که ماهی نیست، قورباغه سپهسالار است.»• «سر ماهی بودن بهتر از دم گاو بودن است.» -> ضرب المثل ایتالیایی
• «مثل ماهی از آب بیرون افتاده.»• «ماهی از سر می گندد»• «ماهی بزرگ ماهی کوچک را می خورد.»• «ماهی را در آب مفروش.»• «ماهی را نمی خواهی دمش را بگیر.»• «ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است.»• «ماهی‚ ماهی را خورَد، ماهی خوار هردو را.»• «ماهی و ماست! عزرائیل می گوید باز تقصیر ماست؟»• «مثل ماهی بر خشکی.»• «مثل ماهی بر تابه.»• «مثل ماهی بی آب.»• «مثل ماهی در شست.»• «از آن چون ماهی ام بر تابه و چون ماه در نقصان// که همچون روی تو از ماه تا ماهی نمی دانم» -> رضی الدین نیشابوری
• «با بط می گفت ماهیی در تب و تاب// باشد که به جوی رفته باز آید آب؟// بط گفت چو من قدید گشتم تو کباب// دنیا پس مرگ ما چه دریا چه سراب» -> پندار رازی
• «بدو گفت موبد که نیکو نگر// براندیش و ماهی به خشکی مبر» -> فردوسی
• «بر جگر آبم نماند از دلنواز// همچو ماهی مانده ام بر خشک باز» -> عطار نیشابوری
• «بر غمم گفتی صبوری کن بلی شاید کنم// هیچ جایی صبر اگر بی آب ماهی می کند» -> ظهیرالدین فاریابی
• «بمانده ماهی از رفتن به ناکام// تو گفتی ماهییست افتاده در دام» -> فخرالدین اسعد گرگانی
• «به آب و آتش گستاخ در رود‚ گویی// سمندر است در آتش‚ در آب ماهی وال» -> امیر معزی
• «پس کلوخ خشک در جو کی بود// ماهیی با آب، عاصی کی شود» -> مولوی
• «جز که تو زنده به مرده به جهان کس نفروخت// مار و افعی بخریدی بدل ماهی شیم» -> ناصرخسرو
• «چو پیلان به زور و چو مرغان به پر// چو ماهی به دریا چو آهو به بر» -> فردوسی
• «دام هر بار ماهی آوردی// ماهی این بار رفت و دام ببرد» -> سعدی
• «دست فگار نرسد زی نگار چین// ماهی به تابه صید مکن در شکار گیر» -> سنایی
• «دل ز بیم آن که بر تو باد سردی بگذرد// روز و شب چونان که ماهی را براندازی ز آب» -> انوری
• «دلش بی ویس با فرمان شاهی// به سختی بود چون بی آب ماهی» -> فخرالدین اسعد گرگانی
• «ز آب خُرد، ماهی خُرد خیزد// نهنگ آن به که با دریا ستیزد» -> سعدی
• «زماهیی که در او خار نیست این گله چیست// بلی ز ماهی پرخار دیده اند ضرر» -> مسعود سعد سلمان
• «شورش من چو ماهی تابه// زین دو مار نهنگ سان برخاست» -> خاقانی
• «شهنشاهش به بالین زار و گریان// بسان ماهیی بر تاوه بریان» -> فخرالدین اسعد گرگانی
• «عاشق چو برون فتاد از عشق بسوخت// یا در آب است یا در آتش ماهی» -> واعظ قزوینی
• «عقل اول راند بر عقل دوم// ماهی از سر گنده گردد، نی زدم» -> مولوی
• «گر حرز مدح او را بر خط بحر خوانند// ماهی بی زبان را بخشد زبان قاری» -> سیف اسفرنگ
• «گیرد از امن در حوالی تو// مرغ و ماهی چو در حرم احرام» -> انوری ابیوردی
• «ماهی تو به دیدار و منم از غم تو زار// چون ماهی در خشک و چو در ماهی ذوالنون» -> امیر معزی
• «مبر آبم اگر گشتم چو ماهی صید این دریا// که صد چون من به دام آرد کسی کو می کشد شستم» -> خواجوی کرمانی
• «مرغ دل چون واقف اسرار گشت// می تپد از شوق چون ماهی زشست» -> عطار نیشابوری
• «معروف شده مخالف تو// همچون ماهی به بی زبانی» -> سیف اسفرنگ
• «می تپم چون ماهی و دانی چرا// زآن که در دریا به شست افتاده ام» -> عطار نیشابوری
• «نیست پروا تلخ کامان را ز تلخی های عشق// آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است» -> صائب تبریزی
• «هفت اندام ماهی از سیم است// هفت عضو صدف ز سنگ چراست» -> خاقانی
• «یکی را همی تاج شاهی دهد// یکی را به دریا به ماهی دهد» -> فردوسی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ماهی (قرآن). حوت به معنای ماهی است و در قرآن ذکر شده است.
حوت به معنای ماهی است. جمع آن حیتان است، (اذ تاتیهم حیتانهم یوم سبتهم شرعا) از موارد استعمال آن در قرآن بدست می آید که حوت بر ماهی بزرگ و کوچک هر دو گفته می شود مثل ماهی یونس و ماهی موسی. «فانی نسیت الحوت و ما انسانیه الا الشیطان؛ گفت: آیا دیدی وقتی که در کنار آن سنگ جای گرفتیم من (سرگذشت) ماهی را فراموش کردم، و جز شیطان آن را فراموشم نساخت که (به تو) بازگویم، و آن ماهی راه خود را در دریا به طرز عجیبی پیش گرفت (به این جهت که زنده شد و یا آنکه به هر طرف شنا می کرد آب دریا مانند کانال باز می ماند)».

گویش اصفهانی

تکیه ای: mâhi
طاری: mâhi
طامه ای: mâyi
طرقی: mâhi
کشه ای: mâhi
نطنزی: mâhi


پیشنهاد کاربران

هو
اصلاح میکنم. خرپاک از درخت همه تخمه محافظت میکند.

ماهی
fish

نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی
ماه هستی

یعنی دختری ک صورتش مثله ماه زیباست!💗عاشق اسمم

ماهی یعنی دختر ماه رو
بهم میگن ناهید ماهید بمعنی ستاره بزرگ زهره الهه زیبایی ها ( ماه پنهان )
امگا ماهی یک ستاره است که در صورت فلکی ماهی قرار دارد.

به عربی یعنی ماهی توی دریا ولی به فارسی یعنی صورتت مثل ماه زیباست

ماهی /زیبا روی/ قشنگ/ مانند ماه

ماهی یعنی مث ماه زیبا اسم عشق منه

اسم منم ماهیه. یعنی دختری باصورت همچو ماه☺

حیوانی ابری که از کوچک تا بزرگ وجود دارد که در اب است

ماهی : این کلمه در زبان پارسی باستان ماسی تلفظ می شده وتحریف کلمه آسومازی سوریانی باستان به معنای آبزی می باشد.
آسوما همان تلفظ ترکی آب با اندکی تغییر یعنی سو می باشد. زی هم زی امروزی است. پس در کل آسومازی یعنی آبزی
ماهی در پهلوی ماهیگ māhīg بوده است.
ماهیگ هم، نورانی و درخشان مثل ماه معنی می دهد.


حیوان

ماهی به معنی موجود آبزی ، از ترکیب ماء به معنی آب و حّی ( حیات ) به معنی زندگی تشکیل شده است
ماهی : زنده در آب

ماهی یعنی دختر ماه رو

درعربی یعنی ماهی داخل دریااما درلغت فارسی یعنی صورتت مثل ماه زیباست

کهن ترین نماد مسیحیت ماهی است نه صلیب. صلیب متاخر است

هو
تو خیلی نزدیکی. از رگ گردن هم نزدیکتر !
https://www. youtube. com/watch?v=5NRKZdZI0qQ

هو
همه ما کم وبیش با داستان حضرت خضر و موسی و ماهی خورده نشده در قرآن آشنا هستیم. در فرهنگ زرتشتی ماهی به نام "کر" وجود دارد که در دریای فراخکرت از درخت همه تخمه مراقبت می کند تا موجودات زیان آور مثل قرباغه و موجود افسانه ای به نام خرپاک به این درخت نزدیک نشوند. حال چه رابطه عرفانی بین این دو روایت وجود دارد. تفکر عرفانی ما را به حقیقت موضوع هدایت میکند. هو



کلمات دیگر: