کلمه جو
صفحه اصلی

باله


برابر پارسی : پَروشت، نرم، وشتن

فارسی به انگلیسی

flapper, plane, wing


عربی به فارسی

عدل , لنگه , تا , تاچه , مصيبت , بلا , رنج , محنت , رقصيدن


مترادف و متضاد

fin (اسم)
پر، دست، بال، باله، پره ماهی، بال ماهی، پرک، پره طیاره

فرهنگ فارسی

( اسم ) اندامهای شنای ماهی اعضای شناوری ماهی .
شهری در یهودیه

فرهنگ معین

(لِ ) ( اِ. ) ۱ - اندام بال مانندی است در ماهیان و برخی جانوران دریازی که جهت شنا و حفظ تعادل به کار می رود. ۲ - [ فر. ] نمایش توأم با موسیقی و رقص .

لغت نامه دهخدا

باله . [ ] (اِ) رازی گوید آن نباتی است دشتی وشاخهای او جعد باشد و بیخ های او کج باشد و بر وی مویهای خردخرد باشد، و هر نباتی یا میوه ای که او را مویها بود چنانکه آبی را از میوه ها، و خس الحمار را ازنباتها، عرب او را زغب گوید و زغب آن مویهای خرد باشد که بر جوجه ٔ مرغ باشد در وقتی که از بیضه بیرون آید، و هم رازی گوید باله به اسطوخودوس مشابهت دارد به رنگ و بوی . (از ترجمه ٔ صیدله ٔ ابوریحان بیرونی ).


بالة. (اِ) ماهی عنبر، که درازی آن به پنجاه ذراع میرسد و به فارسی آنرا باله گویند. (از تاج العروس ).
- باله ٔ لَطَمیّة؛ گاو عنبر. (یادداشت مؤلف ). || به زبان هندی خوشبوی را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). || آهنی که بدان ماهی شکار کنند. (یادداشت مؤلف ). قلاب . (یادداشت مؤلف ).


بالة. [ ل َ ] (اِخ ) محلی است در حجاز که برخی آنرا در حیطه ٔ حرم دانسته اند. جمعی نیز آنرا با نون «بانه » خوانده اند. (از معجم البلدان ) (مراصد الاطلاع ).


بالة. [ ل َ ] (ع اِ) جِراب . (المعرب جوالیقی ص 51). و فارسی آن پیله است که در آن مشک باشد. (حاشیه ٔ همان کتاب ص 51). حقه و ظرف مشک . (همان کتاب ص 52). طبله ٔ عطار، و به این معنی معرب از بیله فارسی است . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بوی دان . (یادداشت مؤلف ). ظرفی است که در آن چیزهای معطر میگذارند. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 192). ظرفی باشد که در آن خوشبویها نهند. (فرهنگ جهانگیری ). ظرف عطر. (از اقرب الموارد).عطردان . (از تاج العروس ). || جوال . (فرهنگ رشیدی ) (از شعوری ج 1 ص 192). قسمی از جوال . (ناظم الاطباء). کیسه مانند بزرگ دهن گشادی است که در آن بار ریخته روی چارپا گذارند و نام دیگرش گاله است . (فرهنگ نظام ). قسمی از جوال باشد که چیزها در آن کنند. (آنندراج ) (برهان قاطع). گاله . (فرهنگ جهانگیری ). ضُراطِمّی ؛ باله ٔ سطبر برآمده . (منتهی الارب ) :
چون ... در سپوختم اندر....ش تمام
دیدم ...فراخ به مانند باله ای .

ادیب صابر (از شعوری ) (از ضیاء).


|| توشه دان . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). انبان . (مهذب الاسماء). || قاروره . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).

بالة. [ ل َ ] (ع مص ) بمعنی مبالاة، مصدر است یعنی التفات کردن و توجه داشتن . (یادداشت مؤلف ). || باک داشتن . ما ابالیه ، و به بالا، و بالة، و بلاء و مبالاة؛ التفات نمی کنم ، باک نمیدارم . (ناظم الاطباء). اصل آن بالیه بود و جهت تخفیف یای آن را برداشته اند. (ناظم الاطباء).


بالة. [ ل ل ْ ل َ ] (ع اِ) خیر. نیکویی . لاتبلک عنه بالة؛ یعنی خیر نصیب تو نمیشود. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بلال .


باله. [ ] ( اِ ) رازی گوید آن نباتی است دشتی وشاخهای او جعد باشد و بیخ های او کج باشد و بر وی مویهای خردخرد باشد، و هر نباتی یا میوه ای که او را مویها بود چنانکه آبی را از میوه ها، و خس الحمار را ازنباتها، عرب او را زغب گوید و زغب آن مویهای خرد باشد که بر جوجه مرغ باشد در وقتی که از بیضه بیرون آید، و هم رازی گوید باله به اسطوخودوس مشابهت دارد به رنگ و بوی. ( از ترجمه صیدله ابوریحان بیرونی ).

باله. [ ل ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) بالِت. نوعی رقص دسته جمعی. رقص با گروه . رقص دسته جمعی که قسمتی از آداب و عادات جمعی را نشان دهد. اساس بالة است این رقصها در بین ملل از ایام قدیم رواج داشت ، مثلا هندوستان توانسته است رقصهای خود را از هزاران سال پیش تا کنون حفظ کند و آنرا بهمان صورتی که در افسانه ها، خدایان به «بهار اتامونی » آموخته اند نگاهدارد. رقص های یونان قدیم به صورت اصلی البته باقی نمانده ولی نقاشیها و کتیبه هایی هست که گوشه ای از آن را مجسم میکند، هنر رقص در همه ازمنه به منزله عنصر لازمی برای تربیت عمومی و خوش آهنگی یعنی کمال در وزن مورد توجه بود و رقص عالی ترین فضیلت روح بشمار میرفت. در روم قدیم نیز رقص در ابتدا جنبه مذهبی و تشریفاتی داشت ، ولی کم کم عشق آنان به هنر نمایش و بازیهای خونین سیرک ، رقص را در نزد آنان در درجه دوم قرار داد. اما بهرحال در همه اعصار رقص یک نوع وسیله تسلی بشمار میرفت. دهقانان بینوایی خود را با رقص فراموش میکردند و ارباب اضطراب احتمالی از دست دادن قدرت خود را، رقصهای قرون هیجدهم و نوزدهم به دو نوع تقسیم میشد: رقصهایی که در آن جست و خیز وجود داشت «رقص بلند»خوانده میشد و خلاف آن «رقص کوتاه ». پادشاهان اروپائی اغلب به رقص ها اهمیت میدادند. لویی چهاردهم در رقص مهارت بسیار داشت و هم او بود که در سال 1661 م. یک مؤسسه پادشاهی «رقص » در پاریس تشکیل داد. نهضت رمانتیسم در مکتب رقص و نمایش نیز تأثیر فراوان کرد، باله در واقع رقصی است که سرگذشتی را بیان میدارد و یا استعاره را می پروراند و گویای هیجان قلبی میشود وبوسیله حرکات لطیف و ظریف و زنده خود تجرید شورانگیز موسیقی را بخاطر می آورد. ( از مجله موسیقی دوره ٔسوم ، شماره 2 صص 29 - 39 ). باید توجه داشت که رقص با باله تفاوت دارد، رقص از نظر خاصی یک پدیده فیزیولوژیک و در عین حال روانی است که به وسیله آن موجودات انسانی ، موقتاً شخصیت فردی خود را کنار میگذارندو تسلیم یک احساس اجتماعی و عمومی می کنند که با وزن و ضرب انتقال می یابد. از چنین رقصی ، نزد همه ملل ، از بدوی ترین تا ممتدترین آنان ، در همه زمانها نشان واثری میتوان یافت. رقص به مفهومی که گذشت ، وزن را با حرکات بدن که در حقیقت ترجمان آن است ، بهم می آمیزد. باله ، برعکس ، هنری است که اصل آن مدیون موسیقی است. پیدایش «باله » یا هنر رقص تاریخ و سرگذشتی مشخص دارد. در ایتالیا همزمان با نهضت هنری و ادبی قرن پانزدهم به وجود آمد و پیدایش آن معاصر با دوره ایست که «پولی فونیک » تغییرات بسیار مهمی از لحاظ «ریتم » در موسیقی پدید آورد. هنر باله ، از یک قرن پیش در اروپا وامریکا نفوذ بسیار یافت ، تا بدان حد که در سالهای اخیر، در زبانهای اروپایی اصطلاح تازه ای پدید آمده است بصورت باله تومن که مفهوم آن «علاقه مند به باله » می باشد و این خود حاکی از عمومیت و استقبال روزافزون عامه از هنر رقص است. برنامه های باله اپراهای مهم دنیا از جمله اپرای پاریس روز بروز سهمی از برنامه های غنایی و اپرایی آنها را بخود تخصیص میدهد و آهنگسازان نیز بیش از پیش هنر خودرا در خدمت این وسیله بیان هنری بکار می اندازند.

باله . [ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) بالِت . نوعی رقص دسته جمعی . رقص با گروه . رقص دسته جمعی که قسمتی از آداب و عادات جمعی را نشان دهد. اساس بالة است این رقصها در بین ملل از ایام قدیم رواج داشت ، مثلا هندوستان توانسته است رقصهای خود را از هزاران سال پیش تا کنون حفظ کند و آنرا بهمان صورتی که در افسانه ها، خدایان به «بهار اتامونی » آموخته اند نگاهدارد. رقص های یونان قدیم به صورت اصلی البته باقی نمانده ولی نقاشیها و کتیبه هایی هست که گوشه ای از آن را مجسم میکند، هنر رقص در همه ٔ ازمنه به منزله ٔ عنصر لازمی برای تربیت عمومی و خوش آهنگی یعنی کمال در وزن مورد توجه بود و رقص عالی ترین فضیلت روح بشمار میرفت . در روم قدیم نیز رقص در ابتدا جنبه ٔ مذهبی و تشریفاتی داشت ، ولی کم کم عشق آنان به هنر نمایش و بازیهای خونین سیرک ، رقص را در نزد آنان در درجه ٔ دوم قرار داد. اما بهرحال در همه ٔ اعصار رقص یک نوع وسیله ٔ تسلی بشمار میرفت . دهقانان بینوایی خود را با رقص فراموش میکردند و ارباب اضطراب احتمالی از دست دادن قدرت خود را، رقصهای قرون هیجدهم و نوزدهم به دو نوع تقسیم میشد: رقصهایی که در آن جست و خیز وجود داشت «رقص بلند»خوانده میشد و خلاف آن «رقص کوتاه ». پادشاهان اروپائی اغلب به رقص ها اهمیت میدادند. لویی چهاردهم در رقص مهارت بسیار داشت و هم او بود که در سال 1661 م . یک مؤسسه ٔ پادشاهی «رقص » در پاریس تشکیل داد. نهضت رمانتیسم در مکتب رقص و نمایش نیز تأثیر فراوان کرد، باله در واقع رقصی است که سرگذشتی را بیان میدارد و یا استعاره را می پروراند و گویای هیجان قلبی میشود وبوسیله ٔ حرکات لطیف و ظریف و زنده ٔ خود تجرید شورانگیز موسیقی را بخاطر می آورد. (از مجله ٔ موسیقی دوره ٔسوم ، شماره ٔ 2 صص 29 - 39). باید توجه داشت که رقص با باله تفاوت دارد، رقص از نظر خاصی یک پدیده ٔ فیزیولوژیک و در عین حال روانی است که به وسیله ٔ آن موجودات انسانی ، موقتاً شخصیت فردی خود را کنار میگذارندو تسلیم یک احساس اجتماعی و عمومی می کنند که با وزن و ضرب انتقال می یابد. از چنین رقصی ، نزد همه ٔ ملل ، از بدوی ترین تا ممتدترین آنان ، در همه زمانها نشان واثری میتوان یافت . رقص به مفهومی که گذشت ، وزن را با حرکات بدن که در حقیقت ترجمان آن است ، بهم می آمیزد. باله ، برعکس ، هنری است که اصل آن مدیون موسیقی است . پیدایش «باله » یا هنر رقص تاریخ و سرگذشتی مشخص دارد. در ایتالیا همزمان با نهضت هنری و ادبی قرن پانزدهم به وجود آمد و پیدایش آن معاصر با دوره ایست که «پولی فونیک » تغییرات بسیار مهمی از لحاظ «ریتم » در موسیقی پدید آورد. هنر باله ، از یک قرن پیش در اروپا وامریکا نفوذ بسیار یافت ، تا بدان حد که در سالهای اخیر، در زبانهای اروپایی اصطلاح تازه ای پدید آمده است بصورت باله تومن که مفهوم آن «علاقه مند به باله » می باشد و این خود حاکی از عمومیت و استقبال روزافزون عامه از هنر رقص است . برنامه های باله ٔ اپراهای مهم دنیا از جمله اپرای پاریس روز بروز سهمی از برنامه های غنایی و اپرایی آنها را بخود تخصیص میدهد و آهنگسازان نیز بیش از پیش هنر خودرا در خدمت این وسیله ٔ بیان هنری بکار می اندازند.
باله های کلاسیک ، چون ژیزل ، از صد سال پیش تاکنون همچنان باموفقیت روزافزون بر روی صحنه می آیند. با ایجاد شاهکارهایی چون «کویلیا» و «سیلویا»، دوره ٔ جدیدی در تاریخ بالة پدید می آید که خصوصیت مهم آن اهمیت و ارزش هنری موسیقی باله می باشد. تا چندی پیش کمتر موسیقیدان بزرگی به هنر رقص توجه می داشت و هنررقاص و رقص نویسی (کورگراف ) بیش از هر چیز مورد توجه قرار داشت . بتدریج ، ایجاد یک باله محصول همکاری نزدیک موسیقیدان و رقص نویس و نویسنده ٔ متن و مضمون باله گردید و بدین طریق آثاری به وجود آمد که در آنها موسیقی دان محدود به تهیه ٔ اوزان متناسب با رقص محدود نمی شد، بلکه لازم می آمد که موسیقیدان در عین حال قطعه ٔموسیقیی که ارزش هنری مستقلی چون یک سنفونی داشته باشد بنویسد. در باله هم ، همچون همه ٔ رشته های هنر، عوامل و اجزایی را که اثر هنری را به وجود می آوردند باید به اعتدال بکار بست و کار و هنر هیچکدام از کسانی که باله ای را بوجود می آورند مانند رقص نویس ، آهنگسازو داستان نویس نباید کار و هنر دیگری را تحت الشعاع قرار دهد. (از مجله ٔ موسیقی شماره ٔ 9 دوره ٔ سوم ص 43 و 49). و نیز رجوع به رقص شود.


بالة. [ ] (اِخ ) شهری است در یهودیه که در یوشع بلهه و بلعه خوانده شده است و آن دیرالبلح می باشد که نزدیکی غزء واقع است . (از قاموس کتاب مقدس ).


فرهنگ عمید

رقص یک نفری یا دسته جمعی همراه با موسیقی و لباس مخصوص که معنی و مفهوم یا داستان یا سرگذشتی را بدون تکلم و فقط به وسیلۀ ژست ها و حرکات خود ادا می کند.
۱. بال، بال کوچک.
۲. (زیست شناسی ) اندام ها یا پره های بدن ماهی که به کمک آن ها شنا می کند.

رقص یک‌نفری یا دسته‌جمعی همراه با موسیقی و لباس مخصوص که معنی و مفهوم یا داستان یا سرگذشتی را بدون تکلم و فقط به‌وسیلۀ ژست‌ها و حرکات خود ادا می‌کند.


۱. بال؛ بال کوچک.
۲. (زیست‌شناسی) اندام‌ها یا پره‌های بدن ماهی که به کمک آن‌ها شنا می‌کند.


دانشنامه عمومی

باله می تواند به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
باله (رقص)، رقصی با ریشهٔ ایتالیایی
باله (حرکت)، از اجزای حرکتی در شناورها و جانداران دریایی
باله (ماهی)
باله (ترانه)، ترانهٔ سلین دیون

باله (ترانه). « باله» (به فرانسوی: Le ballet) تک آهنگی از هنرمند اهل کانادا سلین دیون است که در ژانویه ۱۹۹۶ (۱۹۹۶-01) منتشر شد.

باله (حرکت). باله صفحه ای است که به منظور ایجاد ثبات یا نیروی برا یا ترمزی در حین حرکت در آب، هوا، و دیگر محیط های سیال استفاده می شود. استفاده اولیه این کلمه در مورد باله های ماهی بوده است اما رفته فته دامنه استفاده اش به دیگر حیوانات و حتی اشیاء ساخت بشر نیز گسترش یافته است.
ماهی واره

باله (خودرو). باله (انگلیسی: Spoiler) یک قطعه آیرودینامیکی است که برای از بین بردن جریان نامطلوب هوا در خودروها توسط شرکت های خودروسازی استفاده می شود.
ماهی واره

باله (رقص). باله (به فرانسوی: Ballet) نوعی رقص صحنه ای است. حرکات باله نیاز به حد بالایی از ورزیدگی بدن رقصنده دارد.
باله رومانتیک
باله کلاسیک
باله نئوکلاسیک
باله مدرن (معاصر)
با وجود اصالت این هنر در فرهنگ ملل مختلف، ریشه باله را شاید بتوان در ایتالیای دوره رنسانس یافت. اما در فرانسه و روسیه بود که باله فرم و شکل امروزی را به خود گرفت. واژگان و نام حرکت ها در رقص باله به زبان فرانسه است.
'plié'، که اغلب استفاده می شود و که در آن هر دو پا هم زمان خم است.هنگامی که پا ها روی زمین نیستند، به صورت pointe است.هنگامی که پا خم نیست، آن را به طور کامل کشیده یا در یک موقعیت نیمه کلاسیک که در آن پا کمی خم شده است نگه می داریماستقرار، هم ترازی، احساس و انعطاف پذیری برای تبدیل شدن به یک رقصنده باله کلاسیک حیاتی است
رقصندهٔ مؤنث این رشته آکادمیک را بالِرین گویند. با تلفظ bālerin (به فرانسه ballerine) که در زبان فارسی به صورت bālerian درآمده است. رقصنده مذکر باله تنها رقصنده خوانده می شود.

باله (لهستان). باله (به لهستانی: Bale) یک روستا در لهستان است که در گمینا موکوبوده واقع شده است. باله ۱۴۰ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای لهستان

باله (ماهی). پره ماهی (بال ماهی یا پرک) برای تولید نیروی فشار و یا هدایت اجسام مانند موشک، قایق و یا کفش غواصی در سفر در آب، هوا، و یا دیگر رسانه های مایع استفاده می شود.
مهمترین استفاده از باله برای اطمینان از پایداری در مسیر حرکت یک جسم در حال حرکت از طریق یک سیال مانند آب یا هوا است . این واژه برگرفته از برامدگی تیز پشت کوسه، دلفین، و بعضی از اقسام ماهی است.

دانشنامه آزاد فارسی

بالِه (fin)
در جانوارن آبزی، بخش مسطّح و بیرون زده ای از بدن، برای کمک به تعادل و جلو رفتن در آب. در ماهی ها، گاهی باله ها، مانند باله های سینه ای و شکمی، زوج، و گاهی مانند باله های دمی و پشتی منفردند. همۀ باله ها را مجموعه ای از شعاع های غضروفی یا استخوانی نگهداری می کنند. باله های آب بازان، مثل وال ها و دلفین ها، دارای گستردگی سادۀ بافتی نرم و فاقد شعاع های استخوانی اند. باله های سینه ای فک ها اندام پنج انگشتی تغییر یافته ای اند و دارایِ همان استخوان هایی اند که در زواید حرکتی سایر مهره داران یافت می شوند.

باله (موسیقی). باله (موسیقی)(ballet)
باله
(از واژۀ ایتالیایی بالِتّو به معنای رقص کوچک) نمایشی صحنه ای در قالب رقص که در آن موسیقی نیز در تعریف داستان یا القای یک حالت نقشی اساسی دارد. نمایشی از این دست در یونان باستان وجود داشته ، اما بالۀ غربی به صورت امروزی آن نخستین بار در ایتالیای عصر رنسانس۱ به ظهور رسید، و نمایشی درباری محسوب می شد. کاترین دِ مدیچی۲ ، آن را در قالب نمایشی توأم با آواز، رقص ، و دکلمه به فرانسه آورد. طی قرن ۱۸، تحوّلات مهمی در این هنر صورت گرفت و باله به تدریج از اپرا جدا شد و قالب هنری مستقلی پیدا کرد. در قرن ۲۰ بالۀ روسی تأثیری اساسی در سنت کلاسیک غرب به جا گذاشت ، و باله در امریکا به سبب آثار ژرژ بالانشین۳ و تئاتر بالۀ امریکایی۴ ، و در انگلستان از طریق نفوذ ماری رمبرت۵ پیشرفت های بیشتری کرد. رقص مدرن جریان جداگانه ای است. نخستین بالۀ نمایشی مهم، را بالتازار دو بوژوایو۶ ایتالیایی در ۱۵۸۱ در دربار فرانسه به اجرا درآورد و درباری ها در آن شرکت کردند، و بانوان درباری نیز گروه رقص باله۷ را تشکیل دادند. در ۱۶۶۱ لوئی چهاردهم ، آکادمی سلطنتی رقص ۸ را پایه گذاری کرد، و کلیه فعالیت های بعدی باله در سراسر جهان از همین خاستگاه سرچشمه گرفتند. طی قرن ۱۸ باله عملاً در تمامی شهرهای مهم اروپا اجرا می شد. وین۹ مرکز مهم آن به شمار می رفت . بالۀ روسی را سِرگِئی دیاگیلِف۱۰ به غرب معرفی کرد، که در ۱۹۰۹ عازم پاریس شد و گروه بالۀ روس۱۱ را پایه گذاری کرد؛ این حرکت او تقریباً هم زمان با گشت هنری ایزادورا دانکَن۱۲، مخالف سرسخت بالۀ کلاسیک ، انجام پذیرفت . همکاران دیاگیلِف عبارت بودند از میخائیل فوکین۱۳ ، واسلاف نیژینسکی۱۴، آنا پاولووا۱۵، ژرژ بالانشین ، و سرژ لیفار۱۶. باله های به اجرا درآمدۀ گروه دیاگیلِف ، پیش از فروپاشی گروه به سبب مرگ او در ۱۹۲۹، چنین اند پریان له سیلفید، شهرزاد۱۷، پتروشکا۱۸، تقدیس بهار۱۹، و عروسی۲۰. دیاگیلف و فوکین پیشگامان ترکیبی نو و هیجان انگیز از شگرد بی نقص رقصندگان روسی و طبیعت گرایی جذّابی بودند که مقبول ایزادورا دانکن بود. باله در روسیه همچنان طرفدار دارد و دو گروه اصلی آن گروه کیروف۲۱ در سن پترزبورگ و گروه بلشوی۲۲ در مسکواند. بالۀ امریکایی با تأسیس مدرسۀ بالۀ امریکایی بالانشین۲۳ در ۱۹۳۴ تثبیت شد ، و نیز با تأسیس گروه بالۀ روس مونت کارلو۲۴ توسط دو بازیل۲۵ و رنه بلوم ۲۶ و گروه بالۀ روس مونت کارلوی ماسین۲۷ ، که آن هم ادامه دهندۀ سنت دیاگیلف برشمرده می شد. در ۱۹۳۹ لوسیا چِیس ۲۸ رقصنده و ریچارد پلِزنت۲۹، کارگردانِ باله، تئاتر بالۀ امریکایی را تأسیس کردند. از ۱۹۴۸ گروه بالۀ شهر نیویورک سیتی ، تحت رهبری پرنفوذ بالانشین ، سبک نئوکلاسیک۳۰ امریکایی هوشمندانه ای را پرورش داد. بالۀ انگلیسی را هم ماری رَمْبرت در ۱۹۲۶ بنیاد گذاشت.
موسیقی باله . طی قرن های ۱۶ و ۱۷ تمایز بین اپرا و باله همواره روشن و مشخص نبود، چون باله در این دوران غالباً با آواز، و اپرا نیز با رقص همراه بودند. آهنگ ساز درباری ژان ـ باپتیست لولی۳۱ با حمایت لوئی چهاردهم در فرانسه تأثیر عمده ای بر رشد و تکامل باله گذاشت . طی این دوران رقص های درباری بسیاری پدید آمدند، ازجمله گاوُت۳۲، پاسپیه۳۳ ، بوره۳۴ ، و منوئه۳۵. در قرن ۱۹، با افزایش اقبال مردم به باله ، روسیه آهنگ سازانی با شهرت جهانی همچون پیوتر ایلیچ چایکوفسکی۳۶ را پروراند، که ساخته های او برای باله عبارت اند از دریاچۀ قو۳۷ (۱۸۷۶)، زیبای خفته۳۸ (۱۸۹۰)، و فندق شکن۳۹ (۱۸۹۲). با ظهور دورانِ مدرنِ باله، که در ۱۹۰۹ با تأسیس گروه بالۀ روس آغاز شد، طراحی مبتکرانۀ رقص شکل جنبه های دیداریِ باله را دگرگون ساخت و ساخته های بدیع آشیل۴۰ اثر کلود دبوسی۴۱ ، موریس راول۴۲ ، و به ویژه ایگور استراوینسکی۴۳ (مانند تقدیس بهار، ۱۹۱۳) نشان خود را بر آهنگ سازان بعدی باله ، و نیز بر کلّ تاریخ موسیقی گذاشتند. با گذشت سال هایی از قرن ۲۰ ، سنّت تشریفاتی باله با نفوذ جاز، ریتم های جاز، و رقص های مدرن امریکایی درهم ریخت؛ با این موسیقی آزادی بیشتری برای بیان حرکات قائل بودند.
RenaissanceCatherine de’ MediciGeorge BalanchineAmerican Ballet TheatreMarie RambertBalthasar de BeaujoyeuxCorps de balletAcadémie Royale de DanseViennaSergei DiaghilevBallets RussesIsadora DuncanMikhail FokineVaslav NijinskyAnna PavlovaSerge LifarSchéhérazadePetrouchkaLes Sacre du Printemps/The Rite of SpringLes NocesKirovBolshoiBalanchineMonte CarloBasilRéne BlumMassineLucia ChaseRichard PleasantneoclassicJean-Baptiste LullygavottePassepiedbourreeminuetPyotr Ilyich TchaikovskySwan LakeSleeping BeautyThe NutcrackerAchillesClaude DebussyMaurice RavelIgor Stravinsky

فرهنگستان زبان و ادب

{fin, tail fin} [حمل ونقل هوایی] ← دُم عمودی
{flap} [پیوند] قطعه بافتی، عموماً صفحه ای شکل، که در پیوند زدن به کار می رود
{flipper , filler strip} [مهندسی بسپار- تایر] نوار باریکی از منسوج آغشته به لاستیک که اجزای طوقه را در بر می گیرد و موجب کاهش تدریجی سفتی از طوقه تا دیواره میشود متـ . بالۀ طوقه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] باله، ایالتی در جنوب اتیوپی (حبشه)، واقع میان هَرَرْج و سیدامو است.
از جانب کوهستان های شمال غربی به ایالت آرسی و از قسمت های پست جنوب شرقی به سومالی محدود است.
از مناطق کوهستانی باله چندین رود سرچشمه می گیرد که، پس از عبور از سراسر جنوب شرقی اتیوپی، به سومالی می رسد و سرانجام به اقیانوس هند می ریزد. رود شِبِلی این ایالت را از ایالت های آرسی و هررج جدا می کند. بخش عمده مرز باله و سیدامو را رود گناله (جناله) تشکیل می دهد، و رود ویب از مرکز باله می گذرد. بخش جنوب شرقی این ایالت دنباله بیابان های ناحیه اوگادن در هررج است.

موقعیت باله در گذشته
باله در گذشته یکی از سرزمین های بازرگانی مسلمان نشین در جنوب حبشه بوده است.

ریشه تاریخی نام باله
نام باله ظاهراً نخستین بار در چکامه «پیروزی» که در ستایش عامده صیون، پادشاه حبشه (۷۱۲ ۷۴۳)، سروده شده، آمده است. در این چکامه از باله به عنوان بخشی از قلمرو این سلطان یاد شده است.

نظر عمری و مقریزی در مورد باله
...

گویش مازنی

/baale/ واحد اندازه گیری از نوک انگشتان دست راست تا نوک بینی

واحد اندازه گیری از نوک انگشتان دست راست تا نوک بینی



کلمات دیگر: