کلمه جو
صفحه اصلی

سوزنکاری

فارسی به انگلیسی

tatting, stitchery

tatting


مترادف و متضاد

embroidery (اسم)
قلاب دوزی، سوزنکاری

fancywork (اسم)
حاشیه دوزی، برودره دوزی، سوزنکاری، توری دوزی

فرهنگ فارسی

سوزن زدن بپارچه، نقش ونگارانداختن درپارچه
ریز دوزی و ایجاد گل و بته به وسیله سوزن در روی پارچه .

فرهنگ معین

(زَ ) (حامص . ) ریزدوزی و نقش و نگار انداختن روی پارچه با سوزن .

فرهنگ عمید

سوزن زدن به پارچه، نقش و نگار انداختن در پارچه به وسیلۀ سوزن، ریزدوزی.


کلمات دیگر: