مترادف بوتیمار : غم، خورک
بوتیمار
مترادف بوتیمار : غم، خورک
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
غم، خورک
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( اِ.) مرغی است ماهیخوار با منقار کشیده و گردن دراز و دم کوتاه و پرهایی به رنگ سبز و سفید و آبی ، در کنار رودخانه ها می نشیند و ماهی شکار می کند. می گویند با وجود تشنگی شدید، آب نمی خورد زیرا می ترسد که آب جهان تمام شود، از این رو غمخورک و غمخوارک هم نامیده می شود.
لغت نامه دهخدا
مانده بوتیمار از حسرت با درد و دریغ
درد او آنگه شود روزی او آب غدیر.
لامعی .
در هوای زمانه مرغی نیست
چمن عشق را چو بوتیمار.
سنایی .
بازتمکین تو هر جا که بپرواز آید
سر فرودزدد بدخواه تو چون بوتیمار.
انوری .
گفت ای انوری آخر چه فتاده ست ترا
که فرورفته ای و غمزده چون بوتیمار.
انوری .
کنون ز دوری ایشان دو جوی میرانم
ز آب دیده و من بر کنار بوتیمار.
جمال الدین عبدالرزاق .
بازرگان با هزار تیمار چون بوتیمار، پژمان و اندوهگن بخانه آمد. (سندبادنامه ص 305).
مثل جام و پادشاهان هست
لب دریا و مرغ بوتیمار.
خاقانی .
پس درآمد زود بوتیمار پیش
گفت ای مرغان من و تیمار خویش .
عطار.
چون نمیداردشان کس تیمار
هر یکی هست چو بوتیماری .
کمال الدین اسماعیل .
از این درخت چو بلبل بر آن درخت نشین
بدام دل چه فرومانده ای چو بوتیمار.
سعدی .
تو همچون گل ز خندیدن لبت با هم نمیآید
روا داری که من بلبل چو بوتیمار بنشینم .
سعدی .
مرغکی عاشق آب است که بوتیمارش
نام از آن است که همواره بود باتیمار
بر لب نهر نشیند نخوردآبی از آن
که اگر آب خورم کم شود آب از انهار.
قاآنی .
مانده بوتیمار از حسرت با درد و دریغ
درد او آنگه شود روزی او آب غدیر.
چمن عشق را چو بوتیمار.
سر فرودزدد بدخواه تو چون بوتیمار.
که فرورفته ای و غمزده چون بوتیمار.
ز آب دیده و من بر کنار بوتیمار.
مثل جام و پادشاهان هست
لب دریا و مرغ بوتیمار.
گفت ای مرغان من و تیمار خویش.
هر یکی هست چو بوتیماری.
بدام دل چه فرومانده ای چو بوتیمار.
روا داری که من بلبل چو بوتیمار بنشینم.
فرهنگ عمید
پرندهای ماهیخوار با منقار کشیده، گردن دراز، دُم کوتاه، و پرهای سفید، سبز، و آبی که بیشتر در کنار رودخانهها زیست کرده و ماهی صید میکند؛ ماهیخوارک؛ غمخورک؛ غمخوارک. Δ میگویند با وجود تشنگی شدید آب نمیخورد تا مبادا آب کم شود. از اینرو آدم بخیل و ممسک را به او تشبیه میکنند.
دانشنامه عمومی
مرغی است سفید که در کنار آب می نشیند ، ماهی خوار و غم خورک هم نامیده شده ، می گویند با وجود تشنگی شدید آب نمی خورد مبادا آّب کم شود ، از این رو آدم بخیل را با وی تشبیه می کنند
زیرخانوادهٔ Botaurinae
سرده غمخورک ها
بوتیمار کوچک، Ixobrychus minutus
بوتیمار کوچک استرالیایی، Ixobrychus dubius
بوتیمار کوچک نیوزیلندی، Ixobrychus novaezelandiae (منقرض)
بوتیمار دارچینی، Ixobrychus cinnamomeus
بوتیمار پشت راه راه، Ixobrychus involucris
بوتیمار کمینه، Ixobrychus exilis
بوتیمار زرد، Ixobrychus sinensis
بوتیمار شرنک، Ixobrychus eurhythmus
بوتیمار کوتوله، Ixobrychus sturmii
بوتیمار سیاه، Ixobrychus flavicollis
بوتیمار یا غم خورک گونه ای پرندهٔ آبچر است از راسته سقامرغ سانان، خانوادهٔ حواصیلان. ویژگی اصل این پرنده که آن را از دیگر اعضای تیره حواصیلان متمایز می کند، گردن کوتاه تر آن است.
دو زیرگونه از بوتیمار در ایران به همین نام شهره اند که در سیستان و سواحل خزر به میان نیزارها و باتلاق ها به فصول پرباران می زیند. این دو عبارت اند از بوتیمار و بوتیمار کوچک. بوتیمار آهسته و به دشواری و در ارتفاعی کم پرواز می کند و گردن خود را هنگام پرواز جمع می کند و به هنگام خطر بی حرکت می ایستد و منقار خویش را به شکلی ویژه عمودی نگاه می دارد و به شکلی گوژپشتانه حرکت می کند یک نوع از بوتیمار در منطقه چمچمال استان کرمانشاه زندگی می کند که در زبان محلی به آن 《 واق 》میگویند . وی رابطه نامأنوسی با انسان دارد و بیشتر از انسان دوری می جوید و صبح زود یا به هنگام غروب از نهانگاه خود بیرون می آید.
بوتیمار از جمله مرغان افسانه ای ادبیات پارسی است که به تنگ چشمی و بخیلی آوازه دارد. مشهور است که بوتیمار همیشه در تشنگی به سر می برده اما آن هنگام که به رودخانه و دریا می رسیده، چه غم بسیار می خورده که مبادا آب دریا تمام شود و او از تشنگی بمیرد، از این جهت آب نمی خورده. بوتیمار به معنای صاحب غم خواری است.
بوتیمار
اچ ام اس بوتیمار
دانشنامه آزاد فارسی
پیشنهاد کاربران
مرا آید ز بوتیمار خنده
لب دریا نشسته سر فکنده
فرو افکنده سر در محنت خویش
نشسته تشنه و دریاش در پیش
همیشه با دل تشنه در آن غم
که گر آبی خورم دریا شود کم
عطار