کلمه جو
صفحه اصلی

موتور


مترادف موتور : خودرو، ماشین، موتورسیکلت، انجین، مکینه، نیروی محرکه

برابر پارسی : یارنده، نیروگر، نیروده

فارسی به انگلیسی

engine, motor, power plant

engine, motor


فارسی به عربی

محرک

مترادف و متضاد

engine (اسم)
محرک، ماشین، اسباب، الت، موتور، ماشین بخار

motor (اسم)
محرک، ماشین، اتومبیل، موتور، حرکت دهنده، منبع نیروی مکانیکی

۱. خودرو، ماشین
۲. موتورسیکلت
۳. انجین، مکینه، نیروی محرکه


خودرو، ماشین


موتورسیکلت


انجین، مکینه، نیروی محرکه


فرهنگ فارسی

← موتور برقی


محرک، جنباننده، آلت تولیدقوه، دستگاهی که بوسیله آن ماشین هارابکارمی اندازند
( اسم ) ۱ - دستگاهی است که ماشین را بکار اندازد و تولید نیرو کند. یا موتور اتومبیل ( اتوبوس ) . دستگاهی است که بوسیله آن اتومبیل ( اتوبوس ) بحرکت در می آید . موتور اتومبیلهای امروزی عموما با بنزین یا گازوئیل کار میکنند و باسم موتورهای انفجاری چهار زمانه ( یا چهار ضربه ) معروفند . ساختمان این نوع موتور ها بسیار ساده است و از حیث ساختمان طرز عمل با توپهای قدیمی یا تفنگهای شکاری سر پر شباهت دارند . ۲ - وسیله نقلیه اتومبیل : [ کوه در کوه موتور بینی و طیاره و توپ دشت در دشت سپه بینی و ترتیب نزال . ] ( بهار . ۶۸۳:۱ )
آن که کسی از وی کشته شود و خون کشته خویش درنیابد .


فرهنگ معین

(مُ تُ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - دستگاهی که سبب به کار انداختن و تولید ماشین می شود. ۲ - دستگاهی که انواع انرژی را به انر ژی مکانیکی تبدیل می کند. ۳ - موتورسیکلت .

لغت نامه دهخدا

موتور. [ م َ ] (ع ص ) آن که کسی از وی کشته شودو خون کشته ٔ خویش درنیابد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آن که کینه و خون کشته ٔ خود درنیابد. (آنندراج ). || کسی که در بهشت دارای اهل و مال نباشد. (ناظم الاطباء). (معنی اخیر جای دیگر دیده نشد).


موتور. [ م ُ ت ُ ] (فرانسوی ، اِ) دستگاهی با ساختمان خاص که مولد نیرو و به کار اندازنده ٔ ماشین و اتومبیل و هواپیما و کشتی و غیره است . || وسیله ٔ نقلیه . اتومبیل :
کوه در کوه موتور بینی و طیاره و توپ
دشت در دشت سپه بینی و ترتیب نزال .

ملک الشعرای بهار.


|| موتورسیکلت . موتوسیکلت . رجوع به موتوسیکلت شود.

موتور. [ م َ ] ( ع ص ) آن که کسی از وی کشته شودو خون کشته خویش درنیابد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آن که کینه و خون کشته خود درنیابد. ( آنندراج ). || کسی که در بهشت دارای اهل و مال نباشد. ( ناظم الاطباء ). ( معنی اخیر جای دیگر دیده نشد ).

موتور. [ م ُ ت ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) دستگاهی با ساختمان خاص که مولد نیرو و به کار اندازنده ماشین و اتومبیل و هواپیما و کشتی و غیره است. || وسیله نقلیه. اتومبیل :
کوه در کوه موتور بینی و طیاره و توپ
دشت در دشت سپه بینی و ترتیب نزال.
ملک الشعرای بهار.
|| موتورسیکلت. موتوسیکلت. رجوع به موتوسیکلت شود.

فرهنگ عمید

۱. دستگاهی که با تبدیل انرژی الکتریکی یا انرژی حاصل از سوخت به انرژی مکانیکی باعث انجام کار در ماشین ها می شود.
۲. آنچه باعث ایجاد حرکت شود، محرک.
۳. [عامیانه] = موتورسیکلت

دانشنامه عمومی

موتور یا محرک ابزاری است که انرژی را برای بکار انداختن وسایل نقلیه، دستگاه های دیگر یا تولید الکتریسیته، به کار مکانیکی تبدیل می کند.
انواع اصلی موتورها عبارتند از:موتور بخار، بنزینی، دیزل، الکتریکی، جت و موشک. در هر یک از این موتورها انرژی از سوختهایی چون زغال سنگ، بنزین و گازوئیل بدست می آید. همه موتورها، موتورهای درون سوز هستند. به این معنا که سوخت درون موتور می سوزد. موتور بخار، تنها موتور برون سوز است.
در قرن هجدهم میلادی، بیشتر نیروی صنایع مربوط به انقلاب صنعتی، از موتورهای بخار بدست می آمد. در سال ۱۷۱۲، یک انگلیسی بنام توماس نیو کامن، نخستین موتور بخار کار آمد را برای تلمبه زدن آب به بیرون از معادن زغال سنگ را اختراع کرد. در سال ۱۷۶۵، یک مهندس اسکاتلندی بنام جیمز وات، موتور بخار نیوکامن را کاملتر کرد و دستگاهی با کارایی بیشتر ساخت. چیزی نگذشت که موتورهای بخار را برای فراهم آوردن نیروی ماشین آلات کارخانه ها بکار گرفتند. پس از آن نیز برای لوکوموتیوها، از جمله لوکوموتیو راکت، استفاده کردند. این لوکوموتیو را جورج استیونسون، مهندس انگلیسی، در سال ۱۸۲۹ میلادی ساخت.
در دنیای برق موتور وسیله ای است که انرژی الکتریکی را به انرژی مکانیکی دورانی تبدیل می کند. با توجه به نوع انرژی الکتریکی مورد استفاده در موتور، موتورها به دسته های:۱- موتورهای AC یا جریان متناوب۲- موتورهای DC یا جریان مستقیمتقسیم بندی می شوند که البته هر کدام از این دو نوع، خود به دسته های جزئی تری تقسیم بندی می شوند.تمام موتورهای الکتریکی از ۲ قسمت کلی استاتور و روتور تشکیل شده اند.

دانشنامه آزاد فارسی

موتور (engine)
وسیله ای برای تبدیل انرژی ذخیره شده به حرکت یا کار مفید. ذخیرۀ انرژی بیشتر موتورها به صورت سوخت است. انرژی ذخیره شده در سوخت، پس از سوختن به صورت انرژی گرمایی درمی آید. موتور گرمایی به همین مناسبت نام گذاری شده است. سپس، انرژی گرمایی به انرژی جنبشی تبدیل می شود. گاهی موتورهای گرمایی را براساس نوع سوختشان به موتورهای بنزینی و موتورهای دیزل دسته بندی می کنند. گاهی این دسته بندی به نحوۀ سوختن سوخت در داخل موتور، موتور درون سوز، یا در خارج آن، ماشین بخار، بستگی دارد و گاهی نیز، مبتنی بر نحوۀ تولید حرکت موتورها به صورت حرکت رفت و برگشتی یا حرکت چرخشی، مثلاً در توربین یا موتور وانکِل است.

فرهنگستان زبان و ادب

{motor} [فیزیک] ← موتور برقی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] موتور از القاب حضرت مهدی (علیه السلام) است.
موتور از نظر لغت به کسی گویند که یکی از خویشاوندانش کشته شده؛ ولی خون بهای او گرفته نشده است.
مراد از موتور بوالده یا بأبیه
در برخی روایات، از امام زمان (علیه السلام) با عنوان «موتور بوالده» یا «موتور بابیه» (امام باقر (علیه السلام) فرمود: «صاحب هذا الامر هو الطّرید الشّرید الموتور بابیه») یاد شده است؛ یعنی کسی که پدرش کشته شده و از خون او مطالبه و خون خواهی نشده است.
← مراد از پدر در روایت یادشده
۱. ↑ طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۴۶۳.
...

واژه نامه بختیاریکا

مکینِه

پیشنهاد کاربران

دانشنامه رایانه: خود رانه؛ خود رانش

موتور
رانه، رانشگر، راندار
مودار ( از بُن مود و پسوند - آر ) ، پیمودار
جانواره، گیزه ( گیز=حرکت، اَرکَت، جنبش )

موتور
جُنبِشگر ، جُنبیدار ، جُنبا ، جُنتار ، جُنبه ، جُنبَن ، جُنبیل، جُنبال ، ( به حرکت درآورنده )

خدمت شماسلام عرض می کنم. واژه ی "موتور" مورد مطالعه ی حقیر بود و بنده واژه ی "پویگر" را پیشنهاد می دهم. در سایت وزین شما معانی و توضیحات نیکویی از برای آن بیان شده است ولی در میان آن یک کلمه ی نامربوط دیده می شود که این کلمه، بایستی ابهام زدایی آوایی و ساختاری گردد و آن این است که کلمه ی موتور ( تلفظ؛ مَ او تور ، یا هر شیوه ی صحیح دیگر برای نگارش آواها ) کلمه ای عربی است و از ریشه ی وِتر می آید. با تشکر از زحمات شما.

موتور
از move جُنبیدن، میاویدن و or گر، آر
میاوگر، جنبار

موتور واژه ای فرانسه است و ربطی به عربی ندارد!! دوست گرامی لطفن با مدرک حرف بزنید.
etymonline://word/motor
ریشه شناسی موتور

Shs جان، زبان عربی انقدر توانمند نیست که بتونه این جور واژه هایی بسازه و متاسفانه عربی زبانی نیست که آینده خوبی داشته باشه چون سیستم واژه سازی زبانهای هندواروپایی بسیار پرتوان تر است. کمی درباره واژه سازی زبان های سامی و آریایی بخونید. اونها با وزن و تراوند کار میکنند و ما با پیشوند و پسوند. دامنه ساخت واژگان ما بسیار نیرومندتر است از عربی.

نیرو دهنده ماشین یا موتور سیکلت


پیشران

پیش رانه


کلمات دیگر: