اماره
فارسی به انگلیسی
leading one by force into sin, [o.s.] imperious
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
نشان، نشانه، علامت، امارات جمع، مونث امار، بسیارامرکننده، اغرائ کننده وبرانگیزاننده ببدی وشر
( اسم ) نشان نشانه علامت . جمع :مونث امار . بسیار فرماینده
فرهنگ معین
(اِ رِ ) [ ع . ] (اِ. ) نشان ، نشانه ، علامت ، ج . امارات .
(اَ مّ رِ) [ ع . امارة ] (ص .) 1 - بسیار امر کننده ، گمراه کننده . 2 - خواهش های شیطانی .
(اِ رِ) [ ع . ] (اِ.) نشان ، نشانه ، علامت ، ج . امارات .
لغت نامه دهخدا
اماره. [ اِ رَ / رِ ] ( اِ ) شماره و حساب. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ سروری ). اَمار.اوار. آماره. اواره. ( شرفنامه منیری ) :
اگر خواهی سپاهش را شماره
برون باید شد از حد اماره.
اگر خواهی سپاهش را شماره
برون باید شد از حد اماره .
لبیبی .
|| دفتر محاسبه . (فرهنگ شعوری ).
امارة. [ اَ رَ ] (ع مص ) امیر شدن . (مصادر زوزنی ). ولایت و فرمانفرمایی . حاکم و فرمانروا شدن بر قومی . (از منتهی الارب ). اِمارة. رجوع به اِمارة شود. || (اِ) نشان . (مهذب الاسماء). علامت . (منتهی الارب ). ج ، اَمارات . (اقرب الموارد) (المنجد). || در اصطلاح آن است که از علم به آن بر وجود مدلول ظن پیدا میشود مانند ابر نسبت بباران که از علم بوجود ابر ظن بوجود باران پیدا میشود، و فرق میان امارت و علامت این است که علامت از شی ٔ جدا نمی شود مانند وجود الف و لام در اسم ولی امارت از شی ٔ جدا می شود مانند وجود ابر نسبت بباران . (از تعریفات جرجانی ). امارت نزد اصولیان و متکلمان دلیل ظنی است . و آن گاه مجرد است یعنی وصف طردی است نه مناسب و نه شبیه بدان و گاه باعث مناسب . (از کشاف اصطلاحات الفنون ، ذیل امر). و رجوع به همین کتاب و ماده ٔ دلیل شود. || وعده گاه . || هنگام . (منتهی الارب ). صاحب اقرب الموارد به این دو معنی اَمارآورده و گوید: به گفته ٔ بعضی امار ج ِ اَمارة است .
پری گفتش اگر اماره باشد
بتر از خوک و سگ صدباره باشد.
عطار (از فرهنگ فارسی معین ).
ور بود این جبر جبر عامه نیست
جبر آن اماره ٔ خودکامه نیست .
مولوی .
- نفس اماره ؛ نفس خودپسند و سرکش . (ناظم الاطباء). نفس فرماینده به بدی : و خلیعالعذاروار افسار از نفس اماره برگرفته . (سندبادنامه ص 124).
کند مرد را نفس اماره خوار
اگر هوشمندی عزیزش مدار.
سعدی .
امارة. [ اِ رَ ] (ع مص ) امیر شدن . (اقرب الموارد). ولایت و فرمانفرمایی . بفتح اول نیز آمده .(از منتهی الارب ). || روان کردن خون بر زمین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || بلند برداشتن باد غبار را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). به این معانی واوی است واز «مور» می آید. || خواربار آوردن جهت عیال . || رگهای گردن را بریدن . || گداختن چیزی را. || آب ریختن در زعفران وسودن آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به این معانی یایی است و از «میر» می آید.
فرهنگ عمید
امار#NAME?
دانشنامه عمومی
بهبودیان، جواد (۱۳۸۸). آمار و احتمال مقدماتی. دانشگاه امام رضا (ع). شابک ۹۶۴-۶۵۸۲-۰۲-۸.
تابع U=g(X۱, X۲, …, Xn) از نمونهٔ تصادفی X۱, X۲, …, Xn را که در آن پارامتر مجهولی وجود نداشته باشد یک آماره می گویند. در این تعریف U یک متغیر تصادفی است که توزیع آن ممکن است به پارامتر بستگی نداشته باشد؛ اما تنها آماره هایی برای برآورد کردن مفید هستند که توزیعشان به پارامتر مجهول بستگی داشته باشد و اطلاعاتی در مورد این پارامتر به ما بدهند.
آماره ها به دو دسته تقسیم می شوند:
حقوق مدنی
فقه امامیه
ادله اثبات دعوی
اماره دلیلی است که مبنای حجیت اش بر این اساس است که از واقع دلالت و حکایت می کند و چون از واقع حکایت می کند مورد تأیید شرع و شارع قرار گرفته اند. در فقه و حقوق اماره، دلیلی است که از آن ظن حاصل می شود و می توان به وسیله این ظن، چیزی را ثابت کرد.
از نظر تاریخی این اصل همواره مورد نظر بوده است. با تأسیس علم اصول بحث از اماره نیز مطرح شده است چنان که ابوالحسن بصری معتزلی امارات و ظنون را مورد بررسی قرار داده است.
اماره صرفاً باعث به وجود آمدن ظن می شود در حالیکه دلیل هم قطعیت و ظن را به دنیال دارد. اماره از طرف شارع با واقع سروکار دارد در حالیکه در اصل چنین نیست و اصول تنها برای برطرف شده حیرت بکار می روند. اماره بر اصول تقدم دارند یعنی حجیت و اعتبار اصول تا زمانی است که اماره ای در کار نباشد و با وجود اماره، نوبت به اصول نمی رسد. دلیل و اماره هر دو لوازم عقلی خود را اثبات می کنند در حالیکه در اصول چنین نیست. دلیل و اماره از دلائل به اصطلاح اجتهادی محسوب می شوند در حالیکه اصول، دلائل فقاهتی اند.
دانشنامه آزاد فارسی
در اصول فقه، نشانه ای که با آن، در مواردی که حکم واقعی شرعی معلوم نیست، تکلیف انسان مشخص می شود. حجیت و اعتبار اَمارات بدان سبب است که نوعاً، به کمک آن ها، حکم واقعی کشف می شود. البته گاهی ممکن است در موارد خاص، اماره به خطا رود. اماره بر دو قسم است: ۱. حُکمیه؛ ۲. موضوعیه؛ ۱. امارۀ حکمیه، اماره ای است که در موارد جهل به حکم شرعی تعیین تکلیف می کند. مانند این که: نمی دانیم اگر مبیع قبل از قبض تلف گردد به حساب بایع است یا مشتری. در روایت معصوم (ع) می فرماید: هر کالای فروخته شده ای که قبل از قبض تلف گردد از مال فروشنده تلف شده است. این گونه روایات را امارۀ حکمیه گویند؛ ۲. امارۀ موضوعیه اماره ای است که در موارد جهل به موضوع، تعیین تکلیف می کند، مثلاً اتومبیلی در تصرّف شخصی است، ولی در مالک بودن آن شخص تردید است، در اینجا تردید در موضوع، یعنی مالک بودن آن شخص است نه مالکیّت. قاعدۀ «ید» دلالت می کند که آن شخص مالک است. اماراتی چون قاعدۀ ید را امارۀ موضوعیه گویند.
اَماره بر وزن قواره از نظر حقوقی، وضعیتی است که دلالت بر امری کند و کاشف از واقعیت یا حقیقت خاصی باشد. اماره در این معنی ازجمله ادلۀ اثبات دعوی است (مادۀ ۱۳۲۱ قانون مدنی). اساس دلیل بودن اماره، نظر عرف و عادت است، مثلاً کسی که اتومبیلی را در تصرف خود دارد، عرف او را مالک می داند مگر خلاف آن ثابت شود. اماره، بر دو نوع است: ۱. امارۀ قانونی، یعنی اوضاع و احوالی که قانون آن را دلیل بر امر خاصی دانسته، مانند تصرف که دلیل بر مالکیت است (مادۀ ۳۵ قانون مدنی)، یا متولدشدن طفل در دورۀ زوجیت که ملحق به شوهر است (مادۀ ۱۱۵۸ قانون مدنی)؛ ۲. امارۀ قضایی، یعنی اوضاع و احوال خاصی که در نظر قاضی دلیل امری در مورد خاص باشد و با دلایل دیگر تکمیل شود (مادۀ ۱۳۲۴ قانون مدنی). مادۀ ۷ قانون شهادت و امارات مصوب تیر ماه ۱۳۰۸ش کیفیت و شرایط استناد به امارات به عنوان دلیل را مشخص کرده است.
فرهنگستان زبان و ادب
{statistic} [آمار، ریاضی] هر تابع از مشاهدات که فارغ از پارامتر مجهول باشد
دانشنامه اسلامی
ــ اماره دلیلی است که به لحاظ حکایت و کاشفیت ظنّی آن از واقع، معتبر دانسته شده است؛ بدین معنا که ظنّ نوعی برآمده از اماره، همچون علم، حجّت شمرده شده است؛ البته با این تفاوت که حجیت علم، ذاتی است، لیکن حجیت ظن، جعلی و اعتباری است. ــ اماره شرعی، مقابل اماره عقلی و اماره عقلایی می باشد و به معنای اماره ای است که معتبِر (اعتبار کننده) آن، شارع مقدس می باشد، مانند: ظن انسدادی (ظن مطلق) بنا بر کشف.
دلیل
در کتاب «اصطلاحات الاصول» آمده است: «ان المعتبر لدلیل ان کان هو الشارع یسمی ذلک دلیلا شرعیا و امارة شرعیة کخبر العدل و الثقة و الظن الانسدادی علی الکشف».
← تفاوت اماره با اصل عملی و دلیل
...
گویش مازنی
۱برگ و ساقه های اقطی و سرخس که جهت تقویت و آماده سازی خاک ...
مارا
پیشنهاد کاربران
در لغت و اصطلاح می توان اماره را تعریف کرد.
← تعریف لغوی
اماره در لغت به معنی علامت، نشان و نشانه است و جمع آن امارات است. فرق میان امارات و علامت هم در این است که علامت از شیء جدا نمی شود، مانند الف و لام در اسم، ولی امارات از شیء جدا می شود، مثل وجود ابر نسبت به باران.
← تعریف اصطلاحی
اماره در اصطلاح حقوقی، به موجب ماده ۱۳۲۱ قانون مدنی عبارت است از اوضاع و احوالی که به حکم قانون یا در نظر قاضی دلیل بر امری شناخته می شود. با توجه به این تعریف از اماره باید گفت که اماره امر معلومی است که در خارج به وسیله آن امر مجهولی که مورد ادعای ثالت است، ثابت می شود. لذا اموری که به وسیله امارات ثابت می گردند، معتبر شناخته شده است. زیرا امارات کاشف از واقع هستند. در حقیقت با توجه به معنای لغوی، امارات ادله تکمیلی اند که در عالم خارج وجود دارند و علامت یا نشانه وجود حقی برای صاحب آن می باشند. همچنین دلیل از طریق اماره، بیش از هر دلیل دیگری، غیر مستقیم است.
انواع امارات
[ویرایش]
در حقوق ما اماره بر دو قسم است؛ اماره قانونی و اماره قضایی، که به طور مختصر به بررسی هر یک می پردازیم:
← امارات قانونی
امارات قانونی اوضاع و احوالی است که قانون آن را دلیل برامری قرار داده باشد. کسی که در جریان دعوا اماره قانونی به نفع او است، از ابراز دلیل دیگری معاف است و اگر طرف مقابل منکر وجود اماره باشد، مدعی داشتن اماره باید وجود آن را ثابت کند. دادگاه باید اماره اثبات شده را مبنای حکم خود قرار دهد، مگر اینکه دلیلی برخلاف اماره موجود باشد.
درماده ۱۳۳۲ قانون مدنی در مورد امارات قانونی بیان شده است که: امارات قانونی اماراتی است که قانون آن را دلیل بر امری قرار داده، مثل امارات مذکوره در این قانون، ازقبیل مواد ۳۵، ۱۰۹، ۱۱۰، ۱۱۵۸ و ۱۱۵۹ و غیر آنها وسایر امارات مصرحه در قوانین دیگر. بنابراین دلالت وجود امر یا مجموعه ای از امور و اوضاع و احوال بر وجود امر دیگر که مورد ادعا است، اگر به موجب حکم قانون باشد، اماره قانونی است و لذا موارد آن را قانون باید معرفی نماید.
لازم به ذکر است که در امارات قانونی اگر چه دلالت به حکم قانون است، اما دلالت حاصل استقرایی است که در موارد مشابه انجام شده و حتی مردم هم به آن پی برده اند و قانوگذار آن را تنفیذ کرده و به صورت حکم کلی اعلام نموده است. مثلاً قانون کسی را که متصرف مالی است، مالک آن می شناسد. زیرا تصرف یا ملازمه با مالکیت متصرف دارد و یا از آثار مالکیت او می باشد.
مطابق ماده ۳۵ قانون مدنی: تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. بنابراین تصرف اماره است. قانون کسی که مالی را تصرف کرده است و خود را مالک آن می داند، از ابراز دلیل دیگر معاف دانسته و طرف مقابل او باید ثابت کند که متصرف غاصب است و برسبب مملک آن را در اختیار نگرفته است. در نتیجه متصرف برای اثبات مالکیت خود نیاز به دلیل دیگر ندارد. در تمام دعاوی مربوط به اموال، چه اموال منقول وچه اموال غیر منقول، مدعیان باید در برابر ذوالید حقانیت خود را ثابت کنند. به عبارت دیگر در دعاوی مالکیت همیشه متصرف سمت منکر و مدعی علیه را دارد و بار اثبات بر دوش کسی است که می خواهد خلاف اماره قانونی تصرف را ثابت کند.
در آخر باید به این نکته توجه شود که اماره قانونی باید در قانون شناخته شود و در دادگاه نمی تواند با قیاس، اگر چه قیاس اولویت باشد، بر اماره قانونی اضافه نماید ولذا موارد اماره قانونی محدود می باشد.
← امارات قضایی
امارات قضایی همان اوضاع و احوالی است که به نظر قاضی دلیل بر امری شناخته می شود، یعنی قاضی از آن اوضاع و احوال نسبت به امر مجهول قطع و یقین پیدا می کند و نوعاً صحت اظهارات یکی از طرفین دعوی را برساند. اگر اوضاع و احوال چنین وضعی را برای قاضی به وجود نیاورد، عنوان اماره قضایی پیدا نمی کند. بنابراین امارات قضایی را قانون تاسیس نکرده و به صلاحدید دادرس و قاضی گذاشته و دادرس از طریق برخی از نشانه ها تلاش می کند که با نتیجه گیری، نسبت به واقعیت امر مورد ادعا تصمیم گیری نماید. مثلاً اگر طلبکاری بدون حیله یا اجبار سند دین را به مدیون برگرداند، این عمل او ممکن است در نظر قاضی دلیل بر برائت باشد.
به امارات قضایی در اصطلاح فقهی ظاهر حال می گویند و ظاهر حال هم از ظن های خاص معتبر شرعی نیست. بلکه از ظنون غیر معتبر است و تا زمانی که ظاهر حال یعنی قراین و اوضاع و احوال موجب یقین و یا حداقل اطمینان قاضی نشود، قابل پیروی نیست. به موجب ماده ۱۳۲۴ قانونی مدنی هم اماراتی که به نظر قاضی واگذار شده عبارت از اوضاع و احوالی در خصوص مورد و در صورتی قابل استناد است که دعوا بر شهادت شهود قابل اثبات باشد یا ادله دیگر را تکمیل کند.
البته این ماده در زمانی تصویب شده که استفاده از شهادت به عنوان دلیل محدودیت داشت و غالب دعاوی حقوقی با شهادت قابل اثبات نبوده و لذا امارات قضایی هم به موجب همین ماده قدرت اثباتی زیادی نداشت. اما امروز که آن محدودیت ها از شهادت برداشته شده و شرایط شاهد سنگین شده و تقریباً در همه دعاوی شهادت ارزش اثباتی دارد، در استفاده از امارات قضایی هم تحول پیدا شده و قاضی با اتکاء به امارات قضایی می تواند در بسیاری از موارد حکم صادر کند و نیازی به آن ندارد که دنبال دلیل دیگری باشد و اماره را مکمل آن دلیل سازد.
اعتبار اماره قضایی مبتنی بر قطع و یقین است که از اوضاع و احوال موجود در خارج برای دادرس در رسیدگی به دعوا حاصل می شود. بنابراین در صورتی که اماره قضایی بر وجود حق برای مدعی در زمان رسیدگی موجود باشد، دادرس بر طبق آن حکم خواهد کرد. زیرا به موجب آن برای دادرس علم به وجود حق حاصل می شود و اگر اماره قضایی برای دادرس علم و یقین جازم ایجاد نکند و صرفاً ظن و یا گمان حجیت شرعی نخواهد داشت.
امارات قضایی به نظر دادرس و قاضی واگذار شده است، اماره قضایی بر خلاف اماره قانونی محدود به موارد خاصی نیست و لذا شمارش مصداق های آن امکان پذیر نیست و در هر مورد که قرائن قاضی را به حقیقت هدایت کند، اماره قضایی مطرح می شود.
تعارض اماره قانونی و قضایی
[ویرایش]
در مواردی که اماره قانونی و قضایی در یک جهت باشند، باعث تقویت در آن جهت می باشند و باعث تقویت در جهت اثبات می شوند. اما در موارد تعارض امارات، باید گفت که اگر امارات در هر دو طرف قانونی و یا قضایی باشند و ترجیحی هم نداشته باشند، مثل تعارض دو دلیل هردو ساقط می شوند. ولی اگر یکی از امارات قانونی و دیگری اماره قضایی باشد، اماره قضایی معتبر است و باید اماره قانونی نادیده گرفته شود. زیرا اماره قانونی مبتنی بر ظن نوعی باقی نمی ماند. از طرف دیگر می توان گفت که امارات قضایی نزدیک به ادله و امارات قانونی نزدیک به اصول عملیه اند و درست است که هر دو اماره اند و تا حدی کاشف از واقع اند، اما چون کاشفیت اماره قضایی بیشتر است، بر اماره قانونی مقدم می شود. تازه در مواردی که قانون به قاضی تکلیف می کند که از امارات قانونی استفاده نماید و یا اماره قانونی ارائه می نماید، بلافاصله اعتبار آن را تا زمانی می داند که دلیل خلاف آن موجود نباشد و لذا اگر اماره قضایی وجود داشته باشد، مقدم بر اماره قانونی است. مواد ۳۰۰ و ۳۰۲ قانون آیین دادرسی مدنی سابق هم به روشنی برتری اماره قضایی را بر اماره قانونی نشان می داد.
( ماده ۳۰۰ قانون آیین دادرسی مدنی سابق مصوب ۱۳۱۸ بیان می داشت که: هرگاه سند معینی که مدرک ادعا یا اظهار یکی از طرفین است در نزد دیگر باشد به درخواست طرف باید آن سند ابراز شود، هرگاه طرف مقابل به وجود سند در نزد خود اعتراف کند، ولی از ابراز آن امتناع نماید، دادگاه می تواند آن را از جمله دلایل مثبته بداند. ماده ۳۰۲ قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۱۸ هم بیان می داشت که: هرگاه بازرگانی که به دفاتر او اسنتاد شده است از ابراز دفاتر خود امتناع نماید و تلف یا عدم دسترسی به آن را هم نتواند ثابت کند، دادگاه می تواند آن را از ادله مثبته اظهار طرف قرار دهد. )
بنابراین اگر کسی ادعا کند که کیفی که در دست دیگری است متعلق به او است. در صورتی که طرف مقابل هم به اماره تصرف و ید استناد کند. که در ماده ۳۵ قانون مدنی ذکر شده و به عنوان اماره قانونی شناخته می شود. و به استناد اماره ید خود را مالک بداند؛ اگر مدعی جزئیات درون کیف را اطلاع داشته باشد ولی متصرف نتواند اطلاعی از جزئیات درون کیف بدهد، کیف به مدعی باید داده شود و حکم بر مالکیت او شود. زیرا از اماره قضایی در این مثال قطع به مالک بودن مدعی پیدا می شود به طور کلی در تعارض اماره قانونی و اماره قضایی، اماره قضایی بر اماره قانونی مقدم است. در نتیجه اماره ید که اماره قانونی است، نه اماره قضایی، اگر با اماره قضایی هم تعارض کند، اماره قضایی مقدم بر اماره ید می شود