مرجانی
فارسی به انگلیسی
coral(ine), coralloid
coral
مترادف و متضاد
مرجانی
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به مرجان : دهند اگر به نباتات آب شمشیرش همه شکافته سر برد مند و مرجانی . ( وحشی بافقی ) یا جزیر. مرجانی . جزیرهای که از مجموع مرجانها تشکیل شود .
لغت نامه دهخدا
مرجانی. [ م َ ] ( ص نسبی ) منسوب به مرجان. از جنس مرجان.
- جزیره مرجانی ؛ جزیره ای که از مجموع مرجانها تشکیل شود. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به جزیره در این لغت نامه شود.
|| سرخ. به رنگ مرجان. سرخ گلگون :
دهند اگر به نباتات آب شمشیرش
همه شکافته سر بردمند و مرجانی.
- جزیره مرجانی ؛ جزیره ای که از مجموع مرجانها تشکیل شود. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به جزیره در این لغت نامه شود.
|| سرخ. به رنگ مرجان. سرخ گلگون :
دهند اگر به نباتات آب شمشیرش
همه شکافته سر بردمند و مرجانی.
وحشی ( از یادداشت مؤلف ).
|| قسمی کافور. ( دمشقی ، از یادداشت مؤلف ).دانشنامه عمومی
مرجانی ممکن است در اشاره به موارد زیر باشد:
مرجانی (سرده) از گیاهان
مرجان از جانوران بی مهره در شاخه مرجانیان و رده گُل سان زیان (آنتوزوآ)
مرجانیان، از شاخه های جانوران (در طبقه بندی های قدیمی «کیسه تنان» می نامیدند)
مرجانی (رنگ)
مرجانی (سرده) از گیاهان
مرجان از جانوران بی مهره در شاخه مرجانیان و رده گُل سان زیان (آنتوزوآ)
مرجانیان، از شاخه های جانوران (در طبقه بندی های قدیمی «کیسه تنان» می نامیدند)
مرجانی (رنگ)
wiki: سرده از تیره میخکیان است.
wiki: مرجانی (سرده)
کلمات دیگر: