کلمه جو
صفحه اصلی

ادونیس


برابر پارسی : ( آدونیس ) شاه لاله

فارسی به انگلیسی

Adonis


adonis

فرهنگ اسم ها

اسم: آدونیس (دختر) (فارسی، فنیقی) (گل) (تلفظ: adonis) (فارسی: آدونیس) (انگلیسی: adonis)
معنی: آدنیس، گلی به رنگ زرد و قرمز، گلی به رنگ زرد و قرمز که فقط هنگام تابش خورشید باز می شود

مترادف و متضاد

adonis (اسم)
ادونیس

فرهنگ فارسی

رب النوع فنیقی . مردی جوان از اهل بیبلوس دارای زیبایی خیره کننده . گرازی وی را به سختی مجروح کرد . آفرودیت او را به صورت لاله نعمانی در آورد ( اساطیر ) . جشنهای موسوم به ادونیس را بیاد وی بر پا سازند .
( اسم ) آدنیس

فرهنگ عمید

آدنیس#NAME?


= آدنیس

دانشنامه عمومی

رب النوع فنیقی


آدونیس. اَدونیس (Ἄδωνις)، در اسطوره های یونان، نماد طبیعت و تجدید حیات سالانهٔ آن است.
سیاوش
نوروز در ایران باستان
ونوس و آدونیس
آابپتجچخدرزژسشفکگلمنوهی
پسر کینوراس از دخترش مورها بود. وی جوانی زیبارو و معشوق آفرودیته بود. آرس که به آدونیس حسد می برد، به صورت گراز آمد و او را کشت. از خون آدونیس گل شقایق می روید و آفرودیته به غم می افتد. آفرودیته از پرسفونه خواست تا اجازه دهد آدونیس هر سال، چهار ماه در بهار زنده شود و به زمین بازگردد و از این رو آدونیس نماد تجدید حیات طبیعت است.

آدونیس (ابهام زدایی). آدونیس نماد طبیعت و تجدید حیات سالانهٔ آن در اسطوره های یونان است.
آدونیس (شاعر)، شاعر، نویسنده، منتقد ادبی و ویراستار اهل سوریه
آدونیس (گیاه)، از نوع آلاله و از تیرهٔ آلاله ها
آدونیس همچنین ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:

آدونیس (شاعر). علی احمد سعید إسبر (به عربی: علی أحمد سعید إسبر) معروف به آدونیس (به عربی: أدونیس) (زاده ۱ ژانویه ۱۹۳۰ در روستای قصابین، سوریه) شاعر، مترجم، نویسنده، منتقد ادبی و ویراستار سوری است. او یکی از اثرگذارترین و برجسته ترین شعرای عرب دوره مدرن شمرده می شود. او در نیمه دوم قرن بیستم انقلابی مدرنیستی را رهبری کرد که اثر عظیمی بر شعر عرب برجای نهاد که با اثر تی. اس. الیوت در جهان انگلیسی زبان قابل مقایسه است.
قصائد أولی، (دارالآداب، بیروت، ۱۹۸۸)
أوراق فی الریح، (دارالآداب، بیروت، ۱۹۸۸)
أغانی مهیار الدمشقی، (دارالآداب، بیروت، ۱۹۸۸)
کتاب التحولات والهجرة فی أقالیم النهار واللیل، (دارالآداب، بیروت، ۱۹۸۸)
المسرح والمرایا، (دارالآداب، بیروت، ۱۹۸۸)
وقت بین الرماد والورد، (دارالآداب، بیروت، ۱۹۸۰)
هذا هو اسمی، (دارالآداب، بیروت، ۱۹۸۰)
منارات، (دارالمدی، دمشق، ۱۹۷۶)
مفرد بصیغة الجمع، (دارالآداب، بیروت، ۱۹۸۸)
کتاب القصائد الخمس، دارالعودة، بیروت، ۱۹۷۹)
کتاب الحصار، (دارالآداب، بیروت، ۱۹۸۵)
شهوة تتقدّم فی خرائط المادة، (دار توبقال للنشر، الدار البیضاء، ۱۹۸۸)
احتفاءً بالأشیاء الغامضة الواضحة، (دارالآداب، بیروت، ۱۹۸۸)
أبجدیة ثانیة، (دار توبقال للنشر، الدار البیضاء، ۱۹۹۴)
مفردات شعر، (دارالمدی، دمشق ۱۹۹۶)
الکتاب I، (دارالساقی، بیروت، ۱۹۹۵) (ترجمه فارسی: الکتاب، ترجمه امبرحسین الهیاری؛ انتشارات مولی، ۱۳۹۶)
الکتاب II، (دارالساقی، بیروت، ۱۹۹۸)(ترجمه فارسی: الکتاب، ترجمه امبرحسین الهیاری؛ انتشارات مولی، ۱۳۹۶)
الکتاب III، (دارالساقی، بیروت، ۲۰۰۲)(ترجمه فارسی: الکتاب، ترجمه امبرحسین الهیاری؛ انتشارات مولی، ۱۳۹۶)
فهرس لأعمال الریح، (دارالنهار، بیروت
أول الجسد آخر البحر، (دارالساقی، بیروت، ۲۰۰۳)
تنبّأ أیها الأعمی، (دارالساقی، بیروت، ۲۰۰۳)
تاریخ یتمزّق فی جسد امرأة، دارالساقی، بیروت، ۲۰۰۷)
ورّاق یبیع کتب النجوم، (دارالساقی، بیروت، ۲۰۰۸)
مکتوبات آدونیس عبارتند از بیست جلد شعر و سیزده جلد نقد. دوازده کتاب ترجمه شده توسط او شامل شعر سن-ژان پرس و ایو بون فوآ، و نخستین ترجمه کامل دگردیسی ها اثر اووید (۲۰۰۲) به عربی است. آنتولوژی چند جلدی شعر عرب او (دیون الشاعر العربی) تقریباً دو میلیون بیت را دربر گرفته و از زمان نخستین انتشار آن در سال ۱۹۶۴ به چاپ رسیده است.
شخصیت ها و دانشوران اسلامی به خاطر انتقاد آدونیس از اسلام او را تهدید به مرگ کرده و خواهان سوزاندن کتاب های او شده اند. آدونیس، با وجود این مخالفت از نامزدهای دائمی کسب جایزه نوبل ادبیات است. آدونیس بزرگترین شاعر زندهٔ عرب خوانده شده است.
آدونیس در سال ۱۹۳۰ در روستای القصابین در نزدیکی شهر لاذقیه در خانواده ای علوی به دنیا آمد. او تحصیلات متوسطه را در ۱۹۴۹ پایان برد و در ۱۹۵۴ لیسانس فلسفه را از دانشگاه دمشق دریافت کرد. وی به علت فعالیت های سیاسی ماه های بسیاری را در حبس سپری کرد و سرانجام در سال ۱۹۵۶ به بیروت رفت و در همان سال مجله شعر را بنیاد نهاد و خود سردبیری آن را به عهده گرفت، همچنین او در سال ۱۹۶۸ مجله مواقف را تأسیس کرد. آدونیس در سال ۱۹۷۳ دکترا ادبیات عرب را از دانشگاه سن ژوزف بیروت دریافت کرد و در دانشگاه های لبنان شروع به تدریس کرد. او بارها نامزد جایزه نوبل ادبی شده است و از سال ۱۹۸۶ به عنوان نویسنده آزاد در پاریس در تبعید زندگی می کند.

دانشنامه آزاد فارسی

آدونیس. آدونیس (سوریه ۱۹۳۰)
شهرت و تخلّص علی احمد سعید، شاعر، نظریه پرداز، منتقد ادبی و روزنامه نگار عرب. از دانشگاه سن ژوزف بیروت دانشنامۀ دکتری گرفت. در ۱۹۵۵ به سبب فعالیت های سیاسی و عضویت در حزب ناسیونال سوسیالیست سوریه شش ماه زندانی شد. سال بعد، به لبنان رفت و به تابعیت این کشور درآمد. از ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۵ استاد ادبیات عربی دانشگاه لبنان بود و از ۱۹۸۵ به بعد در پاریس اقامت کرد. از کسانی چون آنتون سَعاده و جبران خلیل جبران تأثیر پذیرفت و ادبیات کلاسیک سنتی، فرهنگ قدیم عربی و معارف اسلامی را از پدرش آموخت. شعر او تا ۱۹۵۰ کوششی بود در امتزاج این منابع و نیز بیان باورهای سیاسی او. مرحلۀ نوین شعر وی شورش علیه اوزان و قالب های سنتی بود که در تکوین شعر آزاد عربی نقشی قاطع داشت. دفتر شعر نغمه های مِهیار دمشقی (۱۹۶۱) نقطۀ عطفی در شعر آدونیس و جهان عرب بود. بغرنج ترین اثر او کتاب مفرد به صیغۀ جمع است. در مقام شاعر و نظریه پرداز بر معاصران و نسل جوان تر از خویش تأثیر عمیق گذاشته و نامش با مدرنیسم مترادف شده است. کتاب نقد وی، زمان شعر (۱۹۷۲)، آغازی نو در نقد ادبی دنیای عرب است. آدونیس از پایه گذاران مجلۀ پیشرو شعر (۱۹۵۷) و مواقف (۱۹۶۸) بود. شعر او در آنِ واحد انقلابی و سامان گریز و گاه عارفانه، و با این همه هماهنگ است. بوطیقای آدونیس وی را به سمبولیست ها و سوررئالیست های اروپایی نزدیک می کند. در همۀ آثارش مهارت شگرفی در زبان و ساختار دارد. الکتاب (۱۹۹۵) از آخرین آثار اوست که در آن جنبه های مختلف تاریخ عرب با لحن ها و صداهای گوناگون بازگفته شده است. نیز کتابی با عنوان متن قرآنی و آفاق نگارش دارد که در آن از راز جاودانگی قرآن بحث می کند. این کتاب اخیراً (۱۳۸۸ ش) به فارسی ترجمه شده است. او اشعاری نیز علیه اشغالگران صهیونیست سروده است.

آدونیس (اسطوره شناسی). آدونیس (اسطوره شناسی)(Adonis)
(آدون، Adon، در فرهنگ سامی به معنی «خداوند ارباب») در اساطیر یونان، جوانی زیبارو که آفرودیتعاشق او بود. وی هنگام شکار گراز کشته شد، ولی اجازه یافت که هرسال یک بار از دنیای مردگان بیرون آمده مدتی را با آفرودیت بگذراند. گل شقایق از خون وی رویید. در بابل، آشور و فنیقیه، خدای رُستنی ها و گیاهان است و تموزنام دارد. طبق افسانه ها خواهرش، ایشتر، او را از دنیای زیرین بیرون آورد. او را با اُزیریس، خدای مصری جهان زیرین، نیز یکی دانسته اند. داستان یونانی آدونیس دو روایت دارد: آفرودیت که مجذوب زیبایی این کودک شده بود، او را درون جعبه ای گذاشت و به پرسفونه، ملکه دنیای مردگان، سپرد تا از او مراقبت کند. پرسفونه نیز به کودک علاقه مند شد و از پس دادن او به آفرودیت امتناع کرد، تا آن که زئوسبرای رفع اختلاف آن دو به داوری نشست. مطابق یکی از روایات، زئوس حکم کرد که آدونیس با هریک از دو الهه، یک سوم سال را بگذراند و در یک سوم باقی مانده آزاد باشد. آن گاه آدونیس گفت که می خواهد یک سوم باقی مانده را نیز با آفرودیت بگذراند. در روایت دیگر، زئوس از حکمیت بین دو الهه سرباز می زند و داوری به کالیوپکه از موزها است واگذار می شود. وی چنین حکم می کند که آدونیس با هر دو الهه نیمی از سال را بگذراند. فرجام آدونیس نیز به دو گونه نقل شده است؛ یکی آن که گرازی وحشی وی را می کشد و آفرودیت که از مرگ وی بسیار اندوهگین شده بود، هر سال، بهار، شقایق سرخی را از خون وی می رویاند. دیگر این که آفرودیت به پرسفونه فرمان می دهد که هر سال، از آغاز بهار به مدت چهار ماه، آدونیس را به زمین بازگرداند.

آدونیس (گیاه شناسی). رجوع شود به:گل آتشین

نقل قول ها

آدونیس (شاعر). علی احمد سعید إسبر معروف به آدونیس (۱۹۳۰) از شاعران عرب اهل سوریه.
• «اگر من نقد نکنم، دیگر وجود ندارم. من نظر و اندیشه ای خود را بیان می کنم و در حق کسی بی عدالتی نکرده ام. اگر نظر من با دیگران متفاوت نباشد، آن دیگر اندیشه من نیست.»• «من نمی گویم مشکل در گذشته است، بلکه مشکل در قرائت این گذشته است. مشکل در مسیح نیست، بلکه در فهم مسیح است. مشکل در این است که چطور یک متن را بخوانیم. این گذشته در قرائت های اقتدارگرایانه و سیاسی نهادینه می شود. من البته نمی گویم در این ها اشتباه است. می گویم اشتباه در این است که ما نمی توانیم آنچه را پیرامون ما می گذرد، درک کنیم. تا هنگامی که ما این گذشته را نفهمیم، نمی توانیم حتی داعش یا «النصره» یا حتی جریان های دینی رایج را بفهمیم، زیرا داعش که از خلأ به وجود نیامده است. داعش نیز بخشی از تاریخ ماست.»• «هیچ کس نمی تواند انسانی را که فاعل بوده و آماده مرگ است، از بین ببرد؛ هیچ کس.»• «به اعتقاد من، به جای دعوت های قوم گرایانه به سبک قرون نوزدهم و بیستم، باید بر اساس مدنی و سکولار عمل کرد.»• «لیبرال ها مگر چه کردند؟ عبدالناصر چه کرد؟ ما اگر بخواهیم برای مثال انقلاب عبدالناصر را با حرکت مائو در چین مقایسه کنیم، چه باید بگوییم. هر دو در یک زمان است؛ ۱۹۵۸. بیایید دستاوردهای مائو را نگاه کنیم و آنها را با ناصر مقایسه کنیم. چرا عبدالناصر نتوانست یک ملت واحد به وجود آورد. برای همین است که می گویم بدون تبدیل قرائت ها به یک قرائت جدید به نحوی که هیچ کس با دیگری نجنگد بدون اینها هیچ دستاوردی نمی توانیم داشته باشیم.»• «نخستین شرط دموکراسی، پذیرش دیگری است؛ پذیرش دیگری نه از روی تسامح، بلکه بر مبنای مساوات. تا این گذشته در بین ما حضور دارد، تحقق این امر غیرممکن است.»• «وقتی بخواهید از آزادی حرف بزنید، شما به فردی نیاز دارید که در عمل مسئولیت پذیر و دارای یک وجود مستقل باشد؛ کسی که صاحب اختیار خودش باشد.»• «نمی شود از آزادی حرف زد، حال آنکه هرکس با هر مقامی و هر درجه ای حتی اگر علامه باشد، برای مثال نتواند در کشوری مانند لبنان برای خود شغلی پیدا کند، مگر اینکه وابسته به طایفه ای باشد. این فقط لبنان نیست، همه اعراب این طورند. همه در یک دایره بسته دور می زنند. ما همیشه عمرمان را صرف تغییر نظام ها کرده ایم؛ گفتیم فلان وزیر را برداریم و به جای او فلان وزیر را بگذاریم. اما اینها هیچ چیزی را تغییر نداده است.»• «ما به عنوان اعراب، در یک قرن گذشته، هیچ کاری به جز تغییر دولت یا نظام ها نکرده ایم. صدبار تا به حالا این نظام ها را تغییر داده ایم، اما چه چیزی تغییر کرده است؟ هیچ چیز؛ نه آموزش وپرورش، نه مدرسه.»• «اگر ما تاریخ را خوب خوانده بودیم، دیگر نیازی به داعش نبود و نباید شاهد چنین شناعتی می بودیم.»• «یادآوری می کنم اگر در دوران جدید فردی باشد که شعر و شعرا را ترویج و تشویق کرده باشد، من هستم. همیشه از چیزهایی که جدید بوده، حمایت کرده ام. هرچه را برای شعر انجام داده ام برای سایر هنرها هم مثل رمان و... هم کرده ام. اما برای اینکه شما یک قصیده زیبا و عمیق دربارهٔ «گل» بسرایید، باید بیولوژی، علم، تاریخ، محیط زیست و... را هم بدانید. ما دربارهٔ یک گل شعر می گوییم و فقط زیبایی اش را توصیف می کنیم. اما در همین زیبایی، محصور می مانیم.»• «مهم ترین هنر اعراب، هنرهای تجسمی است که از شعر هم مهم تر است. زبان شعر محصور شده و زبان عربی ویران شده است؛ به دلایل مختلف. اعراب قدیم این همه مانع و دیوار نداشتند و از آزادی های بیشتری برخوردار بودند. آن ها می توانستند در اشعار خودشان کلمات یونانی، فارسی و... به کار ببرند و آنها را معرب کنند. زبان عربی مملو از لغات بیگانه بود. اما امروز زبان عربی دارد خفه می شود. افراد، نویسنده ای را ترجیح می دهند که به زبان عامیانه بنویسد.»• «تا عشق هست، شعر هم هست.»• «انقلاب در سوریه را تأیید می کنم اما انقلابیون بدتر از آنچه که علیه آن انقلاب کردند؛ هستند. ملت سوریه، در شهرها و در قدرت های اقتصادی، فکری و انسانی نمایانگر است. ما شاهد مشارکت عمیق آنان در این انقلاب نبودیم.»• «من از ایده تغییر برای تحول حمایت می کنم. من از جامعه متغیر و همیشه زنده حمایت می کنم. من به لحاظ مبنایی از هواداران ایده انقلاب حمایت می کنم اما انقلاب دارای اخلاق، ارزش ها و ابعاد انسانی است. انقلاب باید همیشه نسبت به آنچه که علیه آنها بر پا شده بهتر باشد.»• «ملت سوریه به هیچ وجه در عمق خود مخالف انقلاب نیست بلکه مخالف رفتارها و شیوه هایی است که منجر به نتیجه ای می شوند که با ذات انقلاب در تناقض هستند.»• «هر گاه جامعه تغییر کند شاهد تغییر حکومت نیز خواهیم بود. باید بر تغییر جامعه و نهادهای آن اصرار ورزید زیرا پس از آن به صورت خودکار، حکومت هم تغییر خواهد کرد. اگرد تغییر حکومت از بالا باشد جامعه تغییر نخواهد کرد.»• «در تسامح چیزی از «نژادپرستی» دیده می شود. من با تو با تسامح برخورد می کنم در حقیقت من قوی تر هستم اما انسان، خواهان برابری و مساوات است و نه خواهان تسامح. به همین دلیل باید دست به انقلاب داخلی بزنیم.»• پنجره هایی ازاشک هجرت کردند

پیشنهاد کاربران

آدنیس. گیاهی از تیره ی آلاله و همانند لاله که گونه های بسیاری دارد و برخی از آنها به واسطه ی گلهای زینتی که دارند کاشته می شوند و برخی دیگر آنها وحشی و خود روست. از آن جهت این نام را بر این گل گذاشته اند که بنابر اسطوره ی یونانی ونوس، آدنیس را به گل لاله ای مبدّل کرده است.

آدونیسAdonis، در اسطوره های یونان، نماد طبیعت و تجدید حیات سالانهٔ آن است.
پسر کینوراس از دخترش مورها بود. وی جوانی زیبارو و معشوق آفرودیته بود. آرس که به آدونیس حسد می برد، به صورت گراز آمد و او را کشت. از خون آدونیس گل شقایق می روید و آفرودیته به غم می افتد. [۱] آفرودیته از پرسفونه خواست تا اجازه دهد آدونیس هر سال، چهار ماه در بهار زنده شود و به زمین بازگردد و از این رو آدونیس نماد تجدید حیات طبیعت است. ( ویکی پدیا )


کلمات دیگر: